“چالش های” اصلاح طلبان و میانه روها؛ “بعد از آیت الله”
“چالش های” اصلاح طلبان و میانه روها؛ “بعد از آیت الله”

هاشمی توانسته بود بین خود نیروهای اصلاح طلب و اعتدال تعادل و موازنه ایجاد کند، از آنجایی که بین برخی از اصلاح طلبان و اعتدالیون اختلاف هایی در زمینه عملکرد سیاسی وجود دارد، وی توانسته بود دو طرف را برای خواسته های متعادل راضی کند

 گروه سیاسی / یاسین خرم پور درگذشت ناگهانی آیت الله هاشمی رفسنجانی فضای عمومی و سیاسی کشور را به شک عظیمی فرو برده است، این واقعه اگرچه سبب تأسف اکثریت جامعه شد ولی برای طیف اصلاح طلب و اعتدالیون تا حدودی غیر قابل باور می باشد.

به گزارش خبر گزاری «یوپنا» بسیاری از تئوریسن های سیاسی و اجتماعی آیت الله را رهبر فکری و پدر معنوی اعتدال و عقلانیت در جامعه شکننده و احساسی ایران می دانند و در نبود او پیش بینی تحولات جامعه ایران را تا حدودی سخت می دانند.

بسیاری از روزنامه ها و خبرگزاری های معتبر داخلی و خارجی به بررسی وضعیت جامعه ایران بخصوص وضعیت (طیف اصلاح طلب و اعتدال) در نبود هاشمی پرداختند.

در همین زمینه روزنامه گاردین نوشت: تشییع شگفت‌انگیزی با حضور دست‌کم دو میلیون نفر در خیابان‌های تهران در جریان بود. این واکنش به درگذشت مردی بود که نماد ایجاد تعادل و توازن سیاسی در کشور بود.

شبکه خبری «الجزیره» هم با انتشار گزارشی اشاره می‌کند که فوت آیت‌الله هاشمی ضایعه‌ای بزرگ برای اصلاح‌طلبان بود. الجزیره از این موضوع به عنوان فقدان میانه‌روی و تعادل سیاسی در صحنه سیاسی ایران یاد می‌کند و می‌نویسد این فقدان یک واسطه و میانجی‌گر مهم در عرصه سیاسی ایران است.

روزنامه «وال استریت ژورنال» نیز با انتشار گزارشی به پیامدهای فوت آیت‌الله هاشمی پرداخته است. فوت بزرگترین یار روحانی باعث ایجاد نگرانی‌هایی برای اصلاح‌طلبان و میانه‌روها شده است.

Image result for ‫درگذشت ناگهانی آیت الله هاشمی رفسنجانی‬‎
به طور کلی اکثریت روزنامه ها و خبرگزاری ها و همچنین نظریه پردازان بر این نظر اجماع دارند که طیف اعتدال و اصلاح طلب بعد از هاشمی دچار چالش هایی می شود که در زیر به آنها پرداخته می شود:

۱ – به دلیل اینکه برای رسیدن به دموکراسی حضور طیف میانه رو و معتدل در بالاترین لایه های ساختار قدرت لازم می باشد، لذا نبود هاشمی می تواند نوعی سکته برای فرایند دموکراسی و اصلاح طلبی تلقی شود.

۲ – به نظر می رسد جامعه و کنشگران سیاسی و اجتماعی دچار یک سردرگمی آلترناتیوی قرار گرفتند، بسیاری بر این باورند که وزنه ای که تعادل و میانه روی را در جامعه نهادینه کرد و جامعه را به سمت تعادل هدایت می کرد دیگر وجود ندارد.

۳ – حسن روحانی برای انتخابات سال ۹۶ پشتیبان معنوی و سیاسی خود از دست داده است، هاشمی توانسته بود بسیاری از جریانات سیاسی به خصوص طیف های اصول گرایان سنتی را در سال ۹۲ با روحانی هماهنگ کند، ولی در حال حاضر خلاء وجود او برای انتخابات بیشتر احساس می شود.

۴ – بسیاری بر این باورند که شاید رئیس دولت اصلاحات بتواند رهبری و کدخدایی اصلاح طلبان و اعتدالیون را به دست بگیرد ولی با توجه به اینکه در چند سال اخیر او در حاشیه قدرت قرار داشته است و تریبون آنچنانی برای نظرات خود نداشته؛ لذا قدرت چانه زنی با گروه های سیاسی جامعه بخصوص نخبگان سیاسی حاکم را ندارد. سید ممحد خاتمی از پایگاه مردمی و سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار می باشد ولی در بین نخبگان سیاسی در قدرت، به مانند هاشمی رفسنجانی نفوذ ندارد.

۵ – هاشمی توانسته بود بین خود نیروهای اصلاح طلب و اعتدال تعادل و موازنه ایجاد کند، از آنجایی که بین برخی از اصلاح طلبان و اعتدالیون اختلاف هایی در زمینه عملکرد سیاسی وجود دارد، وی توانسته بود دو طرف را برای خواسته های متعادل راضی کند و با این کار از انشقاق و تفکیک اصلاح طلبان و میانه روها جلوگیری کند، این امر بخصوص در انتخابات ۹۲ کاملا محسوس بود. ولی در حال حاضر آیا می توان دوباره چنین اجماعی را صورت داد!

به طور کلی اصلاح طلبان و میانه روها در چند ماه اخیر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، اولین امتحان خود بعد از هاشمی را انجام می دهند، هر چند می توان گفت که نبود آیت الله می تواند بحران ها و چالش هایی برای آنها به وجود بیاورد.