پرويز کرمي – مشاور معاون علمی وفناوری رئیس جمهوری

ما در ميانه راهيم. آنچه تا اينجا براي اقتصاد دانش بنيان انجام گرفته، هنوز کلي کار دارد تا به نتيجه مطلوب برسد و جاي نگراني دارد که مبادا اين کار مهم و حياتي در ميانه راه رها شود و کسي ادامه اش را پي نگيرد. تاريخ و تجربه گواهي مي دهند که جدي ترين آسيب کارهاي علمي – فرهنگي، ناپايداري آنهاست. همه چيز با يک انرژي سهمگين شروع ميشود و همه از جان و دل مايه مي گذارند تا کاري شروع شود… اما به دلايل بسيار، از ميانه راه، آن انرژي اوليه تحليل ميرود و آن سرعت و شتاب رو به ضعف و سستي ميگذارد يا مشمول مرور زمان ميشود و مورد غفلت فردي و جمعي قرار مي گيرد. اين قضيه آنقدر جدي است که اگر پروژه هاي فرهنگي – علمي – صنعتي کشور را فهرست کنيم، مي بينيم که بيشترشان نيمهکاره رها شدهاند و عليرغم صرف هزينه هاي بسيار، به ورطه فراموشي افتاده اند. اين فراموشي دلايل بروکراتيک، فرهنگي و حتي تاريخي دارد و همه پروژه هاي مملکت را تهديد ميکند، اما از آن سو، خود تذکري جدي و تاثيرگذار به ما ميدهد که نگذاريم نهال دانش بنيان بخشکد يا ميوه هايش کال و نارس چيده شود و اصل و فرع آن تبديل به يک امر تبليغاتي و شعاري شود.
درخت دانش يک شبه بار نمي دهد و به اوامر و نواهي ما هم اعتنا ندارد. تا نهال، درخت شود و به بار بنشيند، باغبان خون دلها بايد بخورد، صبرها بايد پيشه کند، از خود پايمردي ها بايد نشان دهد و مدام بايد به باغش برسد، به موقع و به اندازه آبياري کند، خاک را تقويت کند، علف هاي هرز را هرس کند، آفت ها دور کند، ميوه هاي کال را نچيند، رسيده ها را مراقبت کند که نگندند و ضايع نشوند.
بعضي سازها صدايش امروز بلند نمي شود. به خصوص کارهايي که علمي و فرهنگي اند، نيازمند صبر و حوصله اند. اين طور نيست که امشب اراده کنيم اقتصادمان دانشبنيان شود، فردا بشود. به تعبير مولوي مهلتي بايست تا خون شير شد. زمان مي برد تا خون مادر تبديل به شير گوارا و پرفايده شود و کام طفل را شيرين کند. وضعيت اقتصاد دانش بنيان در کشور ما شبيه به نهالي است که باغبان هاي دلسوز و دانا آن را کاشته اند، از آن مراقبتهاي ويژه کرده اند، بر تعدادشان افزوده اند، اما هنوز کلي کار دارد تا اين نهال ها درخت سرسبز و بانشاط شوند و ميوه هاي شيرين و مغذي بدهند.
در ضرورت تاسيس و تداوم شرکتهاي دانش بنيان کسي ترديد ندارد. تقويت اقتصاد دانشبنيان هم چيزي نيست که احتياج به استدلال و يادآوري داشته باشد. هم مسئولان عاليرتبه، هم دانشگاهيان و هم جوانان به خوبي واقفند که بايد مقوله دانش بنيان را جدي بگيريم و آن را تداوم ببخشيم و از آن غفلت نکنيم. دولت و مجلس هم در اين امر اهتمام کردند و با در نظر گرفتن اسناد بالادستي و مشارکت چندين وزارتخانه و ميانداري معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري، نهال دانش بنيان را به مرحلهاي رساندند که ميوه دادنش بس قريب است و مي شود اميد بست که بهزودي ثمرات آن را ببينيم؛ اما حالا که سيستم اداري کشور در آستانه تغييراتي هر چند جزئي اما ناگزير است، بيم آن ميرود که قدري از سرعت و تلاش رشد و توسعه دانش بنيان کاسته شود و آنچه منتظرش بوديم و به تحققش اميد بسته بوديم، به تعويق بيفتد يا فراموش شود. معقول و منطقي اين است که تقويت دانشبنيان از دسترس تغييرات مديريتي و اداري دور شود و دقيقا مطابق برنامههاي کلان نظام و از روي نقشه هاي بالادستي پيش برود و کسي نتواند با اعمال سليقه تداوم آن را آسيب بزند. اتفاقا حالا همان وقتي است که بايد نگذاريم در مسير دانش بنيان خلل ايجاد شود و تحقق تام و تمام دانش بنيان به مشکل بر بخورد.
از طرفي، خوشبختانه در زمانهاي موضوع اقتصاد و شرکتهاي دانش بنيان دارد تبديل به فرهنگ مي شود که از پشتوانه اي همچون مقام معظم رهبري برخوردار است. کشتي پربار دانش بنيان، چنين حامي و سکانداري دارد و براي رسيدن به مقصود، دلمان قرص است. دانشجويان نيز که پيشران اين عرصه هستند، مي بايد نسبت به گذشته جديتر گرفته شوند. ديگر وقت آن است که دغدغه ذهن دانشجوي خلاق كارآفرين از فضاي مسموم شغل يابي به سمت تفکر و تنفس در زيست بوم کارآفريني و اقتصاد دانش بنيان حرکت کند. اقتصاد دانش بنيان زمينه مناسب را براي پيشبرد اهداف اقتصاد مقاومتي، به درستي مهيا ميکند. آنگاه ما به سربلندي علمي و فناوري دست مي يابيم که همگي نسبت به کوچکترين کندي و کاهش سرعت پيشرفت حساس شويم. اين موضوع را ميشود با اطمينان گفت که دانشبنيان همچون خورشيدي است که بر همه يکسان خواهد تابيد. نفع و سود اقتصاد دانش بنيان براي هر سمت و سويي، يکسان است. پس تنها چيزي که در اين ميان مهم جلوه مي کند، داشت امروز آن، براي برداشت ثمرات شيرين فرداي آن است.