در باب سرمایه‌های ارزشمندی که از آن غافلیم
در باب سرمایه‌های ارزشمندی که از آن غافلیم

پرویز کرمی؛ مشاور معاون علمی وفناوری رئیس جمهور

سرمايه اصلي کشوري مثل ايران چيست و چطور مي‌شود آن را استحصال کرد؟ نزديک صد سال است که ما ايراني‌ها نفت و گاز را از دل زمين استخراج مي‌کنيم و به مشتري‌هاي غربي و شرقي مي‌فروشيم و از اين بابت ممنون و شاکر خداوند متعاليم که چنين نعمت ارزشمندي را ارزاني‌مان داشته. در دنيا کشورهاي زيادي نيستند که از چنين موهبتي برخوردارند. اگر با جغرافياي طبيعي ايران آشنا باشيد مي‌دانيد که خاک حاصلخيز ايران مواد ارزشمند ديگري را نيز در خود ذخيره کرده. معادن مس ايران البته به اندازه نفت و گاز براي ما توليد ثروت نمي‌کند اما نشان از اين واقعيت دارد که اين سرزمين و ساکنانش متنعمند و کاني‌هاي ذي‌قيمت بسياري در دل کوه‌ها و دره‌ها تعبيه شده است. علاوه بر مس، آهن نيز با خاک زاگرس درآميخته و ارزش آن را بالا برده است. در جزيره هرمز خداوند نعمت را بر ما تمام کرده و خاکش را با عناصري درآميخته که هر مشتش هم‌سنگ زر و سيم است. نزديک نود نوع خاک در جزيره هرمز داريم که در صنايع مختلف از جمله کاسموتيک به کار مي‌رود. قصه تلخ اين است که ساکنان اين جزيره آن‌چنان که بايد و شايد قدر اين نعمت خدادادي را نمي‌دانند و جز فروش خروار‌خروار آن به راه ديگري براي توليد ثروت نمي‌انديشند. در مقياسي کلان‌تر ما نيز در يک قرن گذشته با نفت و سایر منابع زیرزمینی همين معامله را کرده‌ايم و ثروت خود را از طريق خام فروشی به دست آورده‌ايم. در طول ساليان دولتمردان و اقتصاددانان دلسوز کم نبوده‌اند که منتقد اين شيوه بوده‌اند و ما را بابت خام‌فروشي تقبيح کرده‌اند اما در کل هيچ‌گاه فرصت و مجال مناسبي پيش نيامده تا ما اولا نسبتمان را با نعمات خدادادي تغيير بدهيم، ثانيا اقتصاد آسيب‌پذير نفتي‌مان را اصلاح کنيم. به‌خصوص در چهل سال اخير همواره دست به گريبان بحران‌هاي کوچک و بزرگ بوده‌ايم که به ما اجازه نمي‌داده تا سياست اقتصادي کشور را تغيير دهيم. متاسفانه دشمنان کوچک و بزرگ ايران نيز متوجه اهميت نقش نفت و درآمد حاصل از آن در اقتصاد و سياست و اقتدار دولت مرکزي بوده‌اند و همواره در منازعات خود با ايران اولين اقدامشان همين بوده که جلوي فروش نفت را بگيرند يا در توليد نفت ايجاد اخلال کنند. سايقه تحريم نفت به زماني برمي‌گردد که دکتر مصدق با انگليس درافتاد و ملي شدن صنعت نفت را و اصلاح قراردادهاي نفتي را به عنوان جدي‌ترين وظيفه ملي ميهني دنبال کرد. انگليس به‌خوبي مي‌دانست مهم‌ترين شريان اقتصادي که حيات حکومت ايران را تداوم مي‌بخشد، نفت است و اگر اين شريان را ببندند، به‌سرعت مي‌تواند صنعت و بازار را فلج کند. تعبير تحريم‌هاي فلج‌کننده احتمالا اولين‌بار توسط بريتانيايي‌ها در منازعه‌شان با دکتر مصدق به کار رفت. بعد از انقلاب اسلامي هم همواره تحريم نفت، اسلحه نيرومندي در دست آمريکا و متحدانش بود و همواره به بهانه‌هاي واهي پا روي شريان‌هاي اقتصادي مي‌گذاشتند و مانع سامان يافتن اقتصاد ايران مي‌شدند. به قول شاعر «يک دم نشد که بي سر خر زندگي کنيم/ ابليس کي گذاشت که ما بندگي کنيم». ابليس امپرياليست هم آن‌قدر براي ما طي اين چهل ساله ايجاد زحمت کرد که ما فرصت نيافتيم بعضي ساختارهاي غلط مالي اداري مملکت را اصلاح کنيم. البته خدا را شکر علي‌رغم نيت پليد و اقدامات خصمانه نظام سلطه، نظام جمهوري اسلامي مقتدرتر از قبل به حيات پربرکتش ادامه مي‌دهد و به‌سلامتي از همه بحران‌هاي ريز و درشت عبور کرده، اما نکته قابل تامل اين است که ما عملا فرصت نيافتيم وابستگي اقتصادمان را به نفت قطع کنيم يا به حداقل برسانيم. اتفاقا اکثر مسئولان عالي‌رتبه انقلاب و نظام متفطن اين معنا – يعني وابستگي بيش از حد به نفت – بوده‌اند و مي‌دانستند – به‌کرات هم اذعان کرده‌اند – که اين وابستگي آسيب‌پذيرمان مي‌کند، اما متاسفانه ابليس کي گذاشت که ما بندگي کنيم؛ در عمل نتوانستيم و به‌ناچار اين خواست معقول و ضروري را به‌تعويق انداختيم. جلوتر گفتم که ايران علاوه بر نفت و گاز، مواد ارزشمند ديگري را نيز در خاک خود ذخيره دارد اما از آن‌جا که هيچ‌کدام از آن‌ها نقش موثر و حداکثري در اقتصاد نداشته‌اند، هيچ‌کدام گرفتار تحريم – به معناي تحريم نفتي – نشده‌اند. اين حقيقت به ما مي‌فهماند که اگر مي‌توانستيم وابستگي اقتصادي‌مان را به نفت به حداقل برسانيم، نه تحريم‌ها موثر مي‌افتاد و نه اصلا غرب با اسلحه تحريم به جنگان برمي‌خاست. اگر بر فرض ما درآمد اصلي‌مان از مثلا گردشگري به دست مي‌آمد، آن وقت آمريکا هم در صورت منازعه به سراغ تحريم گردشگري مي‌رفت اما امروز درآمد ما از گردشگري چنان اندک است که آمريکايي‌ها را به صرافت تحريم نمي‌اندازد. همين امر بديهي ملت و دولت ايران را به فکر مي‌اندازد تا جز نفت، به ديگر منابع درآمدي خود بينديشند و رفته‌رفته نقش نفت را کم‌رنگ کنند. براي مثال گردشگري موضوعي است که ما تاحدودي از آن غافل بوده‌ايم و روي آن حساب ويژه باز نکرده‌ايم. اما کافي است به درآمد توريسم همسايه غربي‌مان، ترکيه، نگاه کنيم تا قدري در اين امر جديت به خرج دهيم. خداوند به اين جغرافيا موقعيت‌هاي ممتازي داده که مي‌تواند يکي از قطب‌هاي جدي توريسم دنيا باشد. علاوه بر توريسم، هنر ، صنایع فرهنگی و صنايع‌دستي هم امروز بازار پررونقي دارند که اگر ايران درست و حساب‌شده در آن داخل شود، قطعا دست پر از آن بيرون مي‌آيد، ضمن اين‌که دست نظام سلطه آن‌قدري که براي تحريم نفت و اسلحه باز است، براي هنر، توريسم، صنايع‌دستي، سينما و صنایع خلاق باز نيست. درباره اين‌که نفت چه رقباي جدي‌اي در ايران دارد، به‌تفصيل خواهيم نوشت، فعلا بايد به اين نکته مهم اما فراموش‌شده اشاره کنيم که نفت و درآمد هنگفت نفت طي صد سال اخير تبديل به حجاب ضخيمي شده که نگذاشته تا ما به ديگر منابع توليد ثروت کشور، آن‌چنان که شايد و بايد فکر کنيم. ما آن‌قدر متوجه نفت بوده‌ايم ، ايضا پول نفت چنان زير دندانمان مزه کرده که از توجه ديگر نعمات خداداي غافل شده‌ايم. مهم‌تر از نفت يا مس يا هنر و گردشگري، خداوند متعال به ما ايراني‌ها نعمت «مردم» را ارزاني داشته است. نعمت اصلي ايران نه زيرزميني و لابه‌لاي طبقات خاک، که روي زمين، زنده و مساعي کار و کارآفرینی مي‌کند و چرخ‌هاي اقتصاد کشور را به حرکت درمي‌آورد. بي‌تعارف بايد بفهميم که سرمايه اصلي کشور ايرانيان خوش‌فکر و خلاقي هستند که از هيچ توليد ثروت مي‌کنند و بدون اتکا به نفت و پول دولت دانش و هنر مي‌آفرينند و به دنيا عرضه مي‌کنند. اتفاقا در دنيا هم مناسبات سنتي اقتصاد رو به زوال است و اقتصاد دانش‌بنيان جايگزين آن شده است. کافي است ما نگاهمان را اصلاح کنيم و به جاي پافشاري بيش از حد بر نفت نقش و اهميت کارآفرينان و صاحبان شرکت‌هاي دانش‌بنيان را افزايش دهيم. دنياي امروز حتما به نفت و مواد معدني نياز دارد اما نياز واقعي حول و حوش انسان‌هاي صاحب ايده شکل مي‌گيرد. اين انسان‌ها هستند که مي‌توانند ثروت واقعي و حلال را توليد کنند و اقتصاد را سامان دهند. اتفاقا الان که آمريکا شمشيرش را از رو بسته و با تمام قوا به ميدان آمده تا به اقتصاد نفتي ما ضربه بزند، فرصت مغتنمي است تا ما يک بار براي هميشه تکليف ملي و دولتي خود را با نفت معلوم کنيم و اين ميزان وابستگي را به حداقل برسانيم. در عوض از اين موقعيت حسن استفاده را ببريم و اقتصاد دانش‌بنيان و تولید “ایران ساخت” را با ميدان دادن به جوانان دانا و صاحب ايده و آشنا به دنياي مدرن و متعهد به کشور سامان دهيم. تجربه اين چهل‌ساله گواهي مي‌دهد که هرکجا به مردم اعتماد کرديم و مسئوليت مقابله با دشمن را به آنها سپرديم به توفيق حداکثري رسيديم. ماهيت انقلاب اسلامي مردمي است و هرگاه نقش مردم-از هر طبقه‌اي- در آن پررنگ شود توفيق‌ترين راهش بوده است. هرکجا هم که بنابه ملاحظاتي مردم از صحنه کار گذاشته شده‌اند، به موفقيتي دست پيدا نکرده‌ايم حالا هم بهترين راه مقابله با ترامپ حضور حداکثري مردم است تا يک بار ديگر شکست دشمن را تضمين کنند. به‌خصوص با دعوت از جوانان داشمند و نخبه ايراني و فعالان اقتصاد دانش‌بنيان و استارت آپها مي‌توانيم تير‌هاي تحريم آمريکا را به سنگ بنشانيم.
زماني که اين سرمقاله را مي‌نوشتم، در جامعه مباحثي مربوط به وضعيت فوق‌العاده بين‌المللي و تحرکات آمريکا، خواهان تغيير رويه مسئولان بودند و حتي در مقام نقد به تخطئه و تخفيف مسئولان رو آورده بودند. از آن‌طرف البته طرفداران دولت، آن‌ها هم با اشاره به وضعيت فوق‌العاده بين‌المللي و شيطنت‌هاي نظام سلطه، از دولت دفاع مي‌کردند و تداوم همين مسير را لازم و ضروري برمي‌شمردند.
این مباحث در جریان بود تا اینکه در اواخر تیرماه سال جاری، رهبر فرزانه انقلاب مسوولان دولتی را به حضور خواندند و ضمن تبیین شرایط و ارائه تذکرات در یک فضای صمیمی و پدرانه، نکاتی درباره موقعیت ممتاز دولت یادآور شدند. از آنجایی که فرمایش معظم له، متناسب با موضوع سرمقاله است، فرصت را مغتنم شمردم تا با عنایت به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب، نکاتی چند را به سرمقاله این شماره «سرآمد» اضافه کنم.
یک. تاکید بر توانایی کشور برای عبور از مشکلات، با کار و تلاش شبانه روزی مسوولان و همراهی آحاد مردم؛
این دقیقا همان چیزی است که دشمن درصدد القای خلاف آن به جامعه است. صدایی که رسانه های معاند در فضای جامعه پخش می کنند؛ «نمی توانیم» و «نمی شود» و «نمی گذارند» و «ممکن نیست» است، حال آنکه تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی گواهی می دهد که هر جا ما متحد و یک پارچه و البته امیدوار، امری را خواسته ایم، آن امر به بهترین نحو متحقق شده است. البته همان طوری که رهبری هم تصریح کرده اند شرایط و الزامات استمرار پیشرفت و حرکت پرشتاب برخورداری از روحیه قوی، انگیزه، شجاعت و عزم راسخ است.
دو. تاکید بر مواضع مقتدرانه و انقلابی مسوولان کشور، به خصوص در برابر بیگانگان؛
سه. یادآوری امکانات و توانایی های فوق العاده کشور و گره نزدن حل معضلات با تضمین های احتمالی اروپا.
چهار. میدان‌داری دولت در حل و فصل مشکلات خصوصا حضور قدرتمند مسوولان اقتصادی می تواند ما را در عبور از شرایط و سختی های فعلی کمک رساند. لذا تقویت دولت و حمایت از مسوولان وظیفه آحاد و ارکان جامعه است. البته این تقویت و حمایت مانع از نقد سازنده نیست.
پنج. برخورد با متخلفان در هر رده و سطحی، نه تنها امر رهبر فرزانه انقلاب است بلکه جامعه نیز از مسوولان چنین توقعی دارد. چیزی که حرکت ما را به سمت پیشرفت آهسته و تیغ ما را در برابر دشمن کُند می کند حضور همین متخلفان و مفسدان اقتصادی است. باید بی ملاحظات دست و پاگیر، راه را بر مفسدان و متخلفان بست و از این طریق احساس امنیت را به مردم برگرداند.
شش. در این رهگذر از ترمیم برخی قوانین و اصلاح حقوقی مقررات نیز نباید غافل شد. خیلی از امور نیاز به اصلاح ساختاری و اداری دارد و امروز که در موقعیت ویژه قرار گرفته ایم خوب است که بر این امر مهم نیز اهتمام بورزیم.
هفت. جدی گرفتن سیاستهای اقتصاد مقاومتی؛
در آخر این توصیه رهبر فرزانه انقلاب، نه تنها ما را از مشکلات و دشواری ها می رهاند، بلکه قله های پیش رو نیز به سرعت فتح خواهد شد. بر این اساس، بهره مندی از خلاقیت و ایده پردازی نسل جوان و تحصیل‌کرده کشورمان، جدی گرفتن رونق زیست بوم نوآوری و کارآفرینی، بال و پر دادن به استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان، فراخ کردن میدان پیش روی صندوق های جسورانه و خطرپذیر و بهره مندی تمام و کمال از فناوری و پژوهش های فناورانه، کار ما را با مشکلات و دشواری ها یکسره خواهد کرد و منویات و اهداف ما را از چاه های عمیق چالش ها بیرون خواهد آورد. مشکلات موجود، گوهر وجود مردم و مسوولان را نمایان و گنج‌خانه تمدن و فرهنگ و هویت ما را پربهاتر و زرین تر خواهد کرد.