عدم حضور محمود احمدی نژاد نیز در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ که موجبات خوشحالی اصلاح طلبان و اعتدالیون را فراهم کرد در می تواند زمینه ساز همین برنامه قابل تحلیل و بررسی می باشد و بیش از آنکه شادی آفرین باشد، چالش برانگیز باشد.
گروه سیاسی – انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا و نتیجه غیرقابل پیش بینی آن، دارای نکته هایی قابل تامل برای برخی از سیاست مداران داخلی می باشد.
به گزارش خبرگزاری «یوپنا»، نکات مشابه ای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ در ایران و ۲۰۱۶ در آمریکا وجود داشت که اگر اتاق های فکر سیاسیون به آن توجه می کردند شاید نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۴ برای اصلاح طلبان و ۲۰۱۶ برای دموکرات ها رقم می خورد.
عدم توجه به چگونگی روند انتخاب ترامپ در آمریکا و محمود احمدی نژاد در ایران می تواند شگفتی جدیدی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بوجود آورد.
نخست اینکه در سیستم انتخاباتی کنونی، نامزدی که نظم مستقر (موجود) را به چالش می کشد، از توانایی بیشتری برای جلب آرای عمومی برخوردار است.
بنابراین استراتژی مناسب برای اصلاح طلبان در سال ۸۴ و دموکرات ها در سال ۲۰۱۶، پس از مواجهه با چنین نامزدهایی، حمایت از نامزدهایی بود که نماد نظم مستقر نبودند.
به عبارتی عدم کناره گیری اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۸۴ به نفع مهدی کروبی و عدم توجه حزب دموکرات آمریکا، به لزوم کناره گیری هیلاری کلینتون از انتخابات به نفع نامزدی چون سندرز، پس از مشخص شدن آسیب پذیری او در برابر ترامپ را شاید بتوان یکی از علت های پیروزی احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ و پبروزی ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ دانست. دموکرات های آمریکایی و هاشمی رفسنجانی از این حیث دچار خطایی استراتژیک شدند؛ خطایی که بیم آن می رود اصلاح طلبان و اعتدالیون نیز بواسطه عدم توجه به این عبرت ها، این موضوع در انتخابات سال ۹۶ تکرار شود.
حسن روحانی علیرغم تمانی نقاط قوتی که از آن برخوردار است، شاید در برابر نامزدی که نظم کنونی را که طبیعتاً نماد بخشی از آن حسن روحانی است، به چالش می کشد آسیب پذیر خواهد بود.
یافتن چنین نامزدی برای محافظه کاران ایرانی به گونه ای سیستماتیک یا از روی بخت و اقبال چندان دشوار نخواهد بود.
عدم حضور محمود احمدی نژاد نیز در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ که موجبات خوشحالی اصلاح طلبان و اعتدالیون را فراهم کرد در می تواند زمینه ساز همین برنامه قابل تحلیل و بررسی می باشد و بیش از آنکه شادی آفرین باشد، چالش برانگیز باشد.
از اینرو اصلاح طلبان باید به دنبال گزینه پیشتیبان حسن روحانی برای انتخابات سال ۹۶ باشند، تا گرفتار دامی که اصلاح طلبان در سال ۸۴ و همچنین دموکرات ها در سال ۲۰۱۶ شدند، نشوند که در واقع این اقدام می تواند درجه آزادی عمل بیشتری به آنها در شرایط حساس را بدهد.
علاوه بر نکات فوق می توان گفت که این انتخابات همچنین هزینه هایی نیز برای جامعه آمریکا و جمهوری خواهان خواهد داشت که توجه به تجربه ایران و اصول گرایان ایرانی در فاصله ۸۴ تا ۹۲ می توانست در مواجهه بهتر با موضوع برای آنها راهگشا باشد.
تجربه تاریخی نشان داده است نامزدهای محافظه کاری که به شدت نظم موجود را به چالش می کشانند و از اینرو مورد اقبال عمومی قرار می گیرند در دوران پساانتخابات تعلق کمتری با احزاب و گروه های حامی خود داشته و خود را کمتر وامدار آنها می داند، از اینرو مکانیزم های کنترل حزبی در مورد آنها اثر گذاری خود را تا حدودی از دست خواهد داد و این افراد دست به اقداماتی می زنند که تبعات سنگینی برای حزب حامی آنها و مردم کشورشان خواهد داشت.