در صورتی که ترامپ این فرصت را از دست بدهد، خطراتی که آمریکا با آن مواجه خواهد شد بسیار واقعی خواهند بود، از جمله این که احتمال برهم خوردن توافق با ایران؛ باعث می شود محدودیت هایی که بر برنامه هسته ای ایران اعمال شده، نقض شود و این مسأله تشدید فعالیت های اتمی ایران را در پی داشته و گزینه ایران هسته ای را بیش از پیش به واقعیت نزدیک می کند.
گروه بین الملل- با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، حرف و حدیث هایی درباره وعده های انتخاباتی وی به گوش می رسد. از جمله این موارد بحث توافق هسته ای ایران است، که سی ان ان در یادداشتی به ضرورت پایبندی آمریکا به آن پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری یوپنا، سی ان ان در یادداشتی نوشت: هم زمان با آماده شدن دونالد ترامپ برای ورود به کاخ سفید، وی آخرین رئیس جمهوری خواهد بود که در صف طولانی رؤسای جمهوری قرار می گیرد که چالشهای امنیتی خاورمیانه را به ارث می برد.
این موضوع مورد علاقه آمریکا است که براساس توافق هسته ای، تنش های باقی مانده با ایران را حل کند و در نتیجه آن به ثبات خاورمیانه نیز کمک کند. توافق هسته ای فی نفسه یک همکاری قابل توجه برای امنیت منطقه بوده است، چون هم خطر بمب اتمی و هم برخورد نظامی با ایران را به طرز قابل توجهی کاهش داده است. اما ترامپ می بایست گام را از این هم فراتر بگذارد.
شورای ملی ایرانیان آمریکا در گزارش جدیدی که این هفته منتشر و به امضای ۷۶ تن از کارشناسان امنیت ملی رساند، اظهار داشت: ترامپ دقیقاً به منظور جلوگیری از تکرار خطاهای سیاستگذاری آمریکا در خاورمیانه می بایست با توسعه روابطش با ایران دست به یک ریسک سیاسی ضروری بزند.
این یک موقعیت حساس برای دستیابی به آن چیزی است که ترامپ از آن به عنوان یکی از اولویت هایش نام برده، یعنی غلبه بر داعش. با وجودی که رئیس جمهور منتخب آمریکا توافق هسته ای ایران را منفی ارزیابی می کند، اما می بایست میان مبارزه با داعش و نقض توافق هسته ای ایران یکی را انتخاب کند. او نمی تواند هر دوی این کارها را با هم به انجام برساند.
با درنظرگرفتن نقش ایران در مبارزه با داعش-آن چه که خود ترامپ نیز آن را پذیرفته- او نمی تواند بدون تضعیف ائتلاف مبارزه با این گروه تروریستی (داعش)، توافق هسته ای را رها کرده و یا اقدام به مذاکره مجدد بکند.
ترامپ نشان داده که به دنبال تسهیم توازن قدرت در خاورمیانه است. مایکل فلین؛ مشاور ارشد امنیت ملی وی از تغییر رژیم در ایران و انتقاد شدید از توافق هسته ای با این کشور سخن به میان آورده است.
جان بولتن؛ مشاور امنیت ملی ترامپ نیز سال هاست که سخن از بمباران ایران و تلاش در جهت تغییر رژیم در این کشور (ایران) می گوید. با وجودی که متحدان آمریکا و ایران هر دو مذاکره مجدد بر سر توافق هسته ای با ایران را غیرممکن دانستند، ولی ترامپ این توافق را بد دانسته و گفته که می بایست بر سر این موضوع مذاکره مجددی صورت گیرد. مایکل پنس؛ معاون رئیس جمهور نیز پیش از این گفته بود که توافق هسته ای ایران را پاره می کنیم.
با این وجود، این صحبت ها از پیش مقدر شده نیست که حتماً به واقعیت تبدیل شود. اولویت های سیاسی می تواند با ورود رئیس جمهور جدید بر رأس امور تغییر کند.
تا اینجای کار، در صورتی که دیپلماسی می توانست در حل تنش های پیچیده بین ایران و آمریکا موفق باشد-مذاکرات هسته ای- ترامپ می بایست با بهره گیری از یک دیپلماسی صلح آمیز به حل اختلافات باقی مانده میان تهران و واشنگتن اقدام کند.
بدون شک این مسأله یک طرح و برنامه ساده نیست. تمایل و توانائی ایران در توجه به آمریکا در خصوص مسائل منطقه ای به طور کامل آزموده نشده است، اما آن چه بدون تردید مورد علاقه ایالات متحده است، مدیریت بهتر در روابطش با ایران است، زیرا این دو کشور دارای روابط کارکردی با یکدیگر هستند. در یک نگاه گذرا از منظر جغرافیای سیاسی این روابط یک نیاز است.
ایران با توجه به میزان جمعیت و پتانسیل تولید ثروت، دارای قدرت بالقوه قابل توجهی است و این یعنی ایران دارای قدرت برجسته ای در خاورمیانه است و واشنگتن نه تنها نمی تواند تغییری در آن (قدرت ایران در منطقه) ایجاد کند، بلکه بدون مشارکت ایران رسیدن به ثبات در خاورمیانه نیز ممکن نیست.
در گزارش ما، پیشنهاداتی در زمینه سیاستگذاری روابط ایران و آمریکا به هشت جنبه مختلف اشاره و به توضیح و تفسیر این موضوع پرداخته شده است که ایالات متحده چگونه می تواند منافع و علائق ملی خود را از طریق اقدامات کوتاه و بلند مدت به پیش ببرد. این هشت جنبه شامل: روابط دوجانبه با ایران، رقابت ایران و عربستان، ثبات در عراق و افغانستان، پایان دادن به جنگ داخلی سوریه، کاهش تحریم ها و بحث حقوق بشر در ایران می باشد.
اساس ثبات منطقه ای در این دوره جدید-چه در سوریه، عراق، افغانستان و یا هرجای دیگر- با پایان دادن به جنگ سرد میان ایران و عربستان امکان پذیر است. بنابراین ترامپ باید مستقیماً با ایران و عربستان ارتباط برقرار کرده و در این ارتباطات اعلام کند که منافع ایالات متحده در پرهیز از جانبداری از هرکدام از این دو کشور است و این موضوع منافع آمریکا را به خطر نمی اندازد و این که ما خواهان تنش زدایی و آشتی مجدد میان ایران و عربستان هستیم.
در این مرحله آمریکا می بایست ریاض و تهران را به اجرای اعتمادسازی نظامی در خلیج فارس ترغیب کند، که شامل اقداماتی هم چون: اجرای استراتژی مشترک برای نابودی داعش، آغاز مجدد گفت و گوی شیعه و سنی به منظور کاهش فرقه گرایی و ارتقاء سعه صدر و تأکید بر انعقاد پیمان عدم تجاوز میان دو کشور می باشد.
توافق هسته ای (ایران) اثبات کرد که این امکان وجود دارد تا جنبه ستیزه جویانه روابط ما (آمریکا) با ایران با بهره گیری از دیپلماسی واقع بینانه تغییر کند. آمریکا و ایران شاید نتوانند به زودی تبدیل به بهترین دوست و هم پیمان برای یکدیگر بشوند، اما نیازی هم نیست که هم چنان بدترین دشمن یکدیگر باشند. در این میان مسائل و مشکلات هم چنان باقی خواهد ماند، اما نه تا آنجا که منافع بی شمار مشترکمان با ایران نادیده گرفته شود.
در صورتی که ترامپ این فرصت را از دست بدهد، خطراتی که آمریکا با آن مواجه خواهد شد بسیار واقعی خواهند بود، از جمله این که احتمال برهم خوردن توافق با ایران؛ باعث می شود محدودیت هایی که بر برنامه هسته ای ایران اعمال شده، نقض شود و این مسأله تشدید فعالیت های اتمی ایران را در پی داشته و گزینه ایران هسته ای را بیش از پیش به واقعیت نزدیک می کند.
واشنگتن بارها تکرار کرده که تمایل به حمله به ایران دارد. حذف برنامه هسته ای ایران ممکن است نیاز به تصمیم گیری درباره حمله آمریکا به ایران و اشغال آن را داشته باشد. این واقعیت تأمل برانگیز، پیش از همه باراک اوباما را بر آن داشت تا از در تعامل با ایران وارد شده و پیگیر روابط دیپلماتیک با این کشور باشد.
اکنون با وجود شک و تردید نسبت به صداقت ایرانی ها و تمایل رهبر ایران نسبت به پایبندی به توافقات، می دانیم که دیپلماسی نتیجه خواهد داد. بنابراین ترامپ می بایست در طول زمان رفتار خود با ایران را تغییر داده و به دو کشور اجازه دهد تا در ارتباط با منافع مشترک با یکدیگر همکاری کنند.
نقطه آشکار آغاز این جریان نیز مبارزه علیه داعش است.
مترجم: میثم خاکپور