این طبقه اجتماعی می تواند حامی ایده های دولت باشد و در مواقع حساس و بحرانی به عنوان بسیج منابع می تواند یاری کننده دولت قرار بگیرند.
گروه سیاسی – اعتدال، مفهومی است که طی چند سال اخیر در محافل سیاسی، علمی و فرهنگی به آن پرداخته شده و به یک مفهوم اساسی در بین کنش گران اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری «یوپنا»، هر چند برخی از تئوریسن های سیاسی و فرهنگی معتقدند که ریشه اعتدال به سیاست های دولت هاشمی رفسنجانی بر می گردد، ولی می توان گفت که مفهوم اعتدال با انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به یکی از شعارها و سیاست های اصلی جامعه تبدیل شده است؛ در واقع دال مرکزی دولت تدبیر و امید و حسن روحانی مفهوم اعتدال است.
برخی از نخبگان و سیاسیون بر این باورند که اعتدال هنوز برای رسیدن به یک گفتمان اصیل راه درازی در پیش دارد و ما در کشور فقط دو گفتمان چارچوب مند و منسجم به نام اصول گرایی و اصلاح طلبی داریم و گزینه ی سومی به نام گفتمان اعتدال معنی ندارد و دولت اعتدال با جهت گیری نو و نگرشی بازتولیدشده از گفتمان سازندگی به وجود آمده است، البته به نسبت دولت سازندگی پخته تر و کاملتر می باشد.
مخالفان اعتقاد دارند که اعتدال یک روش می باشد تا یک گفتمان؛ آنها بر این باورند که مشی اعتدال بر کلی گویی و کلی نگری و مصلحت اندیشی می چرخد؛ چون روش اعتدال بر خلاف گفتمان های اصلاح طلبی و اصول گرایی مبانی تئوریکی و چارچوبی منظمی ندارد و آبشخور سایر گفتمان ها و خرده گفتمان ها در کشور می باشد، لذا احتمال دارد که اعتدال به دلیل نداشتن مشی سیاسی قوی و چارچوب نظری منظم یا به سمت اصلاحات گرایش پیدا کند یا به سمت اصول گرایی.
از طرف دیگر موافقان اعتدال بر این باورند که گفتمان اعتدال آلترناتیو گفتمان های انقلاب می باشد. آنها بر این نکته تاکید می کنند که واقعیت سیاسی جامعه ما بعد از انقلاب نشان داد که هیچ کدام از گفتمان های آرمانگرایی اول انقلاب و واقع گرایی دولت اصلاحات نتوانستند برای اهداف نظام کارایی مناسب را داشته باشند.
سیر خطی تحول دولت ها که با حرکت از آرمان خواهی اول انقلاب به سمت مصلحت گرایی و سازندگی در دولت آقای هاشمی، و همچنین تحول خواهی و اصلاحات سیاسی دولت خاتمی و در آخر بازگشت به آرمان خواهی دولت احمدی نژاد یک دور باطل و بازگشت در یک مسیر بوده است.
موافقان اعتقاد دارند که اعتدال فراتر از دو گفتمان اصول گرایی و اصلاح طلبی می باشد چون اعتدال سعی دارد از همه ظرفیت های گفتمان و خرده گفتمان و همچنین از برخی از تفسیرهاس اسلام سنتی برای بهره بری در سیاست امور کشور استفاده کند و یک نوع تعادل و توازن بین گفتمانی ایجاد کند. (نکته ای که مخالفان اعتدال از آن به عنوان ضعف اعتدال نام می برند)
با توجه به این نکات دکتر روحانی برای نهادینه سازی اعتدال به عنوان یک گفتمان نیاز به تغییرات سیاسی و اقتصادی وسیعی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دارد. یکی از نکات کلیدی که تیم حسن روحانی باید علاوه بر داشتن چارچوب تئوریکی و مستقل بودن روش خود به آن توجه کنند، دست یافتن به یک طبقه اجتماعی وسیع در جامعه است.
داشتن طبقه اجتماعی که حامی سیاست ها و جهان بینی های یک گفتمان باشد، از اصول اساسی یک اندیشه می باشد. این طبقه اجتماعی می تواند حامی ایده های دولت باشد و در مواقع حساس و بحرانی به عنوان بسیج منابع می تواند یاری کننده دولت قرار بگیرند. انتخابات سال ۹۲ نشان داد که دولت اعتدال پایگاه طبقاتی آنچنانی ندارد، و رای دولت اعتدال تا حدودی به طبقاتی اختصاص داشت که از گفتمان اصلاح طلبی حمایت می کردند.
در واقع دولت روحانی به دنبال جلب نظر نخبگان سیاسی و اقتصادی در سطوح بالای جامعه بوده و تا حدودی توانست با تقسیم قدرت بین همه گرایشات و گفتمان های سیاسی در کشور نوعی تعادل و توزان ایجاد کند، ولی هنوز نتوانسته یک پایگاه طبقاتی بین لایه های پایین و متوسط جامعه برای خود کسب کند. و همین نکته است که باید در شعارهای انتخاباتی خود در سال ۹۶ به آن توجه کند.