رهبری که بتواند در انتخاب رهبر قدرتمند ترین کشور جهان نقش آفرینی کند بدون تردید کار بزرگی انجام داده است و حالا پوتین با وجودی که غرب را متهم به نفوذ در کشورش می کند، خود به هسته اصلی قدرت بزرگ ترین رقیبش نفوذ کرده است.
رهبری که بتواند در انتخاب رهبر قدرتمند ترین کشور جهان نقش آفرینی کند بدون تردید کار بزرگی انجام داده است و حالا پوتین با وجودی که غرب را متهم به نفوذ در کشورش می کند، خود به هسته اصلی قدرت بزرگ ترین رقیبش نفوذ کرده است.
“سازمان های اطلاعاتی آمریکا به طور متفق بر این گمانند که دولت روسیه در پشت پرده کارزار انتخاباتی اخیر آمریکا نقش داشته و مهم تر از آن در پیروزی رییس جمهور منتخب آمریکا نقش اساسی بازی کرده است.”
حتی تصور چنین وضعیتی نیز در مقایسه با آنچه در دهه های گذشته جهان شاهدش بوده است، یک تحول و تغییر شگرف در نوع رابطه و موازنه دو ابرقدرت سابق جهان یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده آمریکاست. اتهام دخالت پوتین در پیروزی ترامپ به معنای این است که کاخ سفید پس از دهه ها زورآزمایی بین مسکو و واشنگتن به تسخیر روسیه درآمده است.دنیا به کام و در دست
این امتیازی است که در موازنه میان کرملین و کاخ سفید ، روس ها موفق به کسب آن شده اند؛ روس ها خود به دلیل ساختار بسته قدرت به هیچ کشور خارجی اجازه نفوذ در هسته اصلی قدرت کشورشان را نمی دهند در مقابل اما ” دموکراسی آمریکایی” خلل ها و راه های نفوذ گسترده ای دارد تا بتوان حتی به درونی ترین لایه قدرت سیاسی این کشور نفوذ کرد و این کاری است که ظاهرا رییس جمهور قدرتمند روسیه موفق به انجام آن شده است.
وقتی سخن از روسیه به میان می آید باید توجه داشت یک فرد در کانون همه تصمیم گیری های اساسی و مهم در مسکو قرار دارد و آن کسی نیست جز:” ولادیمیر پوتین”
پوتین سال هاست که نهادهای غربی را به دخالت و نفوذ در ساختارهای روسیه متهم می کند. پوتین معتقد است غرب از طریق نهادهای مدنی و سازمان هایی غیر دولتی در صدد نفوذ در روسیه است. دولت مسکو سالهاست که این اتهام را به کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپای غربی وارد می کند.
در آخرین نمونه این رویارویی ، دولت مسکو کشورهای غربی را به ایجاد ناآرامی و انقلاب مردمی در کشور اوکراین و خلع “ویکتور یانوکویچ” – رییس جمهور متمایل به روسیه- از قدرت متهم کرده است.
همچنین دولت روسیه ، ایالات متحده آمریکا را به نقش آفرینی در پشت پرده “انقلاب های رنگین” در کشورهای حیاط خلوت روسیه در دهه گذشته متهم کرده است. دولت روسیه هیچ گاه اصالتی برای این انقلاب ها قایل نبوده و کماکان معتقد است این قبیل حرکت های به ظاهر مردمی با تحریک نهادهای مدنی مرتبط با غرب و احزاب غربگرا آغاز شده و این قبیل حرکت ها تلاش دارند نفوذ و اقتدار مسکو را در محدوده کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق (CIS) به چالش بکشند.
اما اتهامات اخیر سازمان های اطلاعاتی آمریکا علیه نقش آفرینی دولت روسیه در پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، حدیث تازه و بی سابقه ای است و حالا روس ها خود متهم شده اند که در آمریکا نفوذ کرده اند و با انجام حملات سایبری به رایانه های دو حزب اصلی آمریکا ، اطلاعاتی را به صورت حساب شده به رسانه ها- از طریق سایت افشاگر ویکی لیکس – درز داده اند تا موقعیت یک نامزد انتخاباتی را (هیلاری کلینتون) متزلزل و در مقابل موقعیت نامزد مطلوب خود را (دونالد ترامپ) تحکیم بخشند.
روسیه و تیم رییس جمهور منتخب آمریکا چنین اتهاماتی را بارها رد کرده اند، اما اصل وجود چنین اتهامی بسیار قابل توجه است.
ولادیمیر پوتین که سالهاست به غرب و کشورهای غربی مشکوک است و آنها را به نفوذ در حیاط خلوت روسیه و به چالش کشیدن اقتدار کشورش در حوزه خارج نزدیک خود (آسیای مرکزی و قفقاز و اروپای شرقی و مرکزی) متهم می کند، حالا خود متهم شده است که به منظور ایجاد تغییر دلخواه در نتایج انتخابات در قدرتمندترین کشور دنیا با صدور دستور حملات سایبری به آمریکا، در مهندسی نتیجه انتخابات این کشور نقش بسزایی بازی کرده است و حالا با پیروزی نامزد دلخواهش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، به احتمال زیاد منتظر است تا میوه این سرمایه گذاری خود را بچیند.
پوتین حالا می تواند تبدیل به شخصیتی بی رقیب در دنیا شود؛ او با وجودی که رهبر یک کشور نفتی است که از منظر اقتصادی حرفی برای گفتن در دنیا ندارد و حتی تحت تحریم های آزاردهنده اروپا و آمریکا قرار گرفته است، اما بدون تردید در عرصه سیاست بین الملل امروز حرف های زیادی برای گفتن دارد؛ او در ماجرای حمله به کشور گرجستان و جدا کردن اوستیای جنوبی و آبخازیا از این کشور – در سال ۲۰۰۸ – و پس از آن در ماجرای جدا کردن شبه جزیره کریمه از اوکراین و الحاق آن به روسیه با هیچ چالش جدی بین المللی جز تحریم های – نه چندان سخت – کشورهای غربی مواجه نشد.
او همچنین در بیش از ۱ سال گذشته به صورت فعالی به عرصه نقش آفرینی در خاورمیانه وارد شده و تبدیل به مهم ترین و قدرتمند ترین بازیگر فعال در عرصه بحران سوریه شده است؛ به نحوی که امروزه بدون نظر و حضور روسیه هیچ طرحی برای آینده سوریه حتی قابل مذاکره و گفت و گو هم نیست. روسیه همچنین در سوریه پایگاه دایمی ایجاد کرده و بدین شکل به صورت دایمی به دریای مدیترانه دسترسی دارد.
سوی دیگر قدرت نمایی پوتین را در روزهای گذشته و در ماجرای توافق بی سابقه نفتی اوپک و کشورهای نفتی غیر عضو اوپک شاهد بودیم ؛ رییس جمهور روسیه بنا به اذعان بسیاری از ناظران و رسانه ها ” جوش دهنده اصلی” توافق اخیر بوده و تلاش کرده دیدگاه های دو کشور بسیار معارض عضو اوپک یعنی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را به یکدیگر نزدیک کند.
و حالا در پرده ای دیگر، سازمان های اطلاعاتی آمریکا به صورت متفق بر این عقیده اند که قدرتمند ترین مرد روسیه در انتخاب قدرتمندترین مرد آمریکا (و به عبارتی جهان) نقش بازی کرده است.
حالا دیگر پوتین با این کارها و اقدامات می تواند امیدوار باشد که دایره نقش آفرینی او از عرصه سیاست روسیه و کشورهای پیرامونی آن بسیار فراتر رفته و به مرد شماره یک خاورمیانه و حتی بازیگر فعال برای تعیین قدرتمند ترین مرد آمریکا رسیده است. کسی که بتواند در انتخاب قدرتمند ترین مرد آمریکا تاثیر گذار باشد بدون تردید خود در جایگاهی است که فراتر و بالاتر از آن است.
اتهام دخالت روسیه در انتخابات آمریکا چه درست باشد و چه توهم و چه اغراق آمیز باشد و چه واقعیت ، نباید در یک مساله تردید داشت و آن اینکه اصل وارد شدن چنین اتهامی به دولت روسیه، نشان دهنده احیای بخشی از قدرت از کف رفته این کشور در ۲۵ سال اخیر پس از فروپاشی شوروی است، و مردی که موفق به احیای قدرت ” سخت و نرم ” روسیه در سال های گذشته شده است، بدین تردید کسی جز “پوتین” نیست.
منبع: عصر ایران