شامگاه هشتم خرداد ۹۴ دختر جوانی وحشتزده و با صدای بلند از کارکنان یک سفرهخانه در فردیس کرج برای نجاتش از دست یک پسر کمک خواست. به گزارش یوپنا به نقل از روزنامه ایران، همان موقع چند مرد با شنیدن فریادهای او به طرف پراید مشکی دویدند، به همین خاطر راننده نتوانست دختر جوان را […]
شامگاه هشتم خرداد ۹۴ دختر جوانی وحشتزده و با صدای بلند از کارکنان یک سفرهخانه در فردیس کرج برای نجاتش از دست یک پسر کمک خواست.
به گزارش یوپنا به نقل از روزنامه ایران، همان موقع چند مرد با شنیدن فریادهای او به طرف پراید مشکی دویدند، به همین خاطر راننده نتوانست دختر جوان را همراه خود ببرد و با سرعت پا به فرار گذاشت. با اعلام این ماجرا به مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰، بلافاصله گشت پلیس برای تحقیق و بررسی در این باره به سفرهخانه اعزام شد. دختر جوان در حالی که بشدت اشک میریخت، مدعی شد که از جنوب کشور به کرج سفر کرده اما طعمه هوسهای شوم پسر شیطانصفت شده است.
بهدلیل حساسیت موضوع، شاکی به کلانتری منتقل و تحت بازجویی قرار گرفت. نگار -۲۶ ساله- که خود را مدل لباس معرفی میکرد، گفت: دوستم «سارا» بهبهانه بازی در ویدئو کلیپ یک خواننده سرشناس زیرزمینی، مرا با پسر ۲۵ سالهای بهنام «پاشا» آشنا کرد و ما از طریق پیامهای تلگرامی با هم ارتباط گرفتیم. تنها ۳ روز پس از آشناییمان، «پاشا» مرا به بهانه بازی در فیلم به تهران دعوت کرد. حتی برایم بلیت هواپیما هم فرستاد. بعد هم با یکی از بستگانم در تهران قرار گذاشتم تا چند روزی میهمانشان باشم. به همین خاطر با خیالی آسوده در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده شدم.
طبق هماهنگیقبلی پاشا در فرودگاه منتظرم بود، بعد هم به بهانه بازی در کلیپ با خودروی او راهی محل فیلمبرداری شدیم. پس از طی ۴۵ دقیقه او مرا به آپارتمانی رساند که ادعا میکرد محل فیلمبرداری است. همان موقع با تعجب پرسیدم چرا سایر هنرمندان و عوامل فیلم نیامدهاند که او گفت: تا آماده شوی، بقیه از راه میرسند. حدود نیمساعت در پذیرایی منتظر ماندم که این سکوت مرموز باعث وحشتم شد. تا اینکه «پاشا» با وضعیتی نامناسب در برابرم ظاهر شد و در حالی که در را قفل کرد، مرا با ضرب و شتم به یکی از اتاقها کشاند و بهطور وحشیانهای مورد آزار و اذیت قرار داد.
دختر جوان با ناراحتی ادامه داد: من و او هیچ رابطه دوستی و آشنایی نداشتیم و فقط بهعنوان هنرور، به تهران سفر کردم. بعد از آن «پاشا» مرا با تهدید سوار خودرواش کرد و میدانستم سرنوشتی شوم در انتظارم است. با این حال لحظه خروج از آپارتمانش، مخفیانه از نمای بیرون ساختمان عکس گرفتم. تا اینکه در خیابان وقتی سرعت خودرو کم شد، از فرصت استفاده کردم و از ماشین بیرون پریدم و فریاد زنان کمک خواستم.
بدینترتیب با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای فردیس، «نگار» به پزشکی قانونی کرج معرفی شد که آزار و اذیتاش و چندین مورد جراحت وی مورد تأیید قرار گرفت. این در حالی بود که او از پسر شیطان صفت به اتهام آزار و اذیت به عنف و تهدید به انتشار فیلم شکایت کرد و در حالی که هویت واقعی و محل دقیق زندگی «پاشا» را نمیدانست، خواستار دستگیری او شد.
با این حال محل زندگی «پاشا» در منطقه فردیس شناسایی شد و دختر جوان با بیان جزئیات داخل آپارتمان، وضعیت آن محل را شرح داد و پرینتی از چتهای چند روز گذشته خود با وی را در اختیار بازپرس پرونده قرار داد و به شهر خود بازگشت. سپس آپارتمان پاشا بهطور نامحسوس تحت نظر پلیس قرار گرفت تا اینکه حدود یک ماه بعد او دستگیر و با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی بازداشت شد.
از سوی دیگر «نگار» که پس از بازگشت به خانه پدری بهخاطر ضربه شدید روحی بشدت افسرده شده بود، یک شب خود را حلقآویز کرد و دچار مرگ مغزی شد. اما زندگی نباتی او در بیمارستان، ۲ ماه طول کشید و سرانجام پزشکان، مرگ قطعیاش را اعلام کردند.
با مرگ غمانگیز دختر جوان پرونده در اختیار شعبه اول دادگاه کیفری (۱) کرج قرار گرفت. سپس قاضی «هدایت رنجبر» رئیس دادگاه به لحاظ حساسیت موضوع دستور بررسی دقیق ماجرا را صادر کرد.
بازجویی از واسطه آشنایی
با درخواست وکیل خانواده نگار، دستور نیابت قضایی برای تحقیق از «سارا» و چگونگی آشناییاش با «پاشا» و معرفی «نگار» به وی صادر شد. دختر جوان نیز اظهار کرد: «پاشا» از بستگان یکی از دوستانم بود و ۲ سال پیش در تهران با هم آشنا شدیم. او در نخستین دیدارمان از من خواستگاری کرد و قرار شد شرایط ازدواجمان را فراهم کند. «پاشا» ادعا میکرد در زمینه تهیه و تولید ویدئوکلیپ برای خوانندگان زیرزمینی فعالیت دارد و برای مدل نیاز به دختری جذاب و خوش قیافه دارد. از آنجا که «نگار»، مدل مانتو بود با او تماس گرفتم و بعد هم او را به «پاشا» معرفی کردم و ۳ روز بعد راهی تهران شد. اما همان شب با پیامهایی تلخ وتکان دهنده، ادعا کرد مورد تجاوز قرار گرفته و مرا نفرین کرد. این در حالی است که وقتی از «پاشا» سراغ «نگار» را گرفتم، گفت او را به کارگردان و گریمور معرفی کرده و در حال آماده شدن است.
محاکمه متهم
همزمان با تکمیل تحقیقات جنایی، متهم پرونده برای محاکمه از زندان به دادگاه منتقل شد.در ابتدای جلسه، اولیای دم دختر جوان خواستار اعدام عامل جنایت سیاه شدند.
سپس قاضی «هدایت رنجبر» – رئیس شعبه یکم دادگاه کیفری کرج خطاب به متهم گفت: «نگار» شب حادثه پیامهایی با «سارا» مبادله کرده که حکایت از آزار و اذیت دارد، ضمن اینکه پزشکی قانونی هم تأیید کرده است. پس از دستگیری نیز اقرار کردی او را به خانهات بردی و «نگار» نیز جزئیات داخل خانهات را بازگو کرده است. حالا چه دفاعی داری؟
من در زمینه خرید و فروش ملک فعالیت دارم و گاهی نیز در کار موسیقیام.
آیا مجوز ساخت فیلم و کلیپ داری؟
زیرزمینی فعالیت دارم و کسی مجوز نمیدهد.
چرا دختر جوان را به خانهات کشاندی؟
وقتی در فرودگاه او را دیدم، با عکسهای اینستاگرامش تفاوت داشت و او را نپسندیدم. پشیمان شدم و به او گفتم به شهرش برگردد اما او گفت: من مدلم و وقتم را گرفتی و باید هزینههایم را بدهی. حالت عادی نداشت به همین خاطر او را به خانهام بردم تا استراحت کند.
اما در همان شب به یکی از دوستانت در فضای مجازی پیام دادهای که «نگار» را آزار دادهای؟
قصد داشتم سربهسر دوستم بگذارم تا حساس شود.
جراحتهای «نگار» حکایت از مقاومت او در برابر خواستهات دارد.
من بیخبرم.
در ادامه دادگاه، وکیل مدافع «پاشا» ادعای تازهای را مطرح کرد. وی برای نجات موکلش از مجازات گفت: «پاشا» از سال ۸۸ به دلیل اختلال خلقی در بیمارستانهای مختلف روانپزشکی تحت درمان بوده و به دلیل مشکلات روحی از خدمت سربازی معاف شده است. در سال ۹۰ هم پزشکی قانونی اعلام کرده وی مبتلا به افسردگی و اختلال شخصیت مزمن است که میتواند دورههای جنون کوتاهمدت ایجاد کند. بنابراین «پاشا» در این ماجرا مسئول اعمال و رفتار خود نبوده و به خاطر وضعیت روحیاش، درخواست فوری آزادی و درمانش را دارم.
پس از پایان جلسه محاکمه، قاضی رنجبر، «پاشا» را با قرار بازداشت موقت به زندان فرستاد و از کمیسیون روانپزشکی خواست درخصوص وضعیت روحی متهم و اینکه زمان وقوع جرم مسئول اعمال خود بوده یا خیر نظر بدهند.
همچنین دادگاه دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم را صادر کرد تا از وضعیت خانوادگی، اجتماعی و اقتصادیاش هم گزارشی تهیه شود.