به گزارش یوپنا، در متن نامه کروبی به صورت کلی چندین مورد، به عنوان دلایل و محورهای استعفا نام برده شده است. ظاهرا دلایل كروبي همان مواضعی است که منتجبنیا، قائممقام حزب برای استعفا اتخاذ کرده بوده، مواضعی که در نامهای به کروبی ارائه شده است و چون فحوای نامه محرمانه بوده، اعضا از طرح و صحبت درباره جزئیات آن ابا دارند. بااینحال موضوع اختلافات و دو دستگی در حزب روشن است.
آنچه به عنوان اختلاف از آن یاد میشود، درواقع اختلافنظر بر سر نحوه حضور احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در انتخابات است. این اختلاف از زمان تشکیل شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس دهم خود را نشان داد، اما تأکید بر وحدت مانع از بروز جدی آن شد. برخی اعضای اعتماد ملی، از جمله رسول منتجبنیا در همسویی با برخی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که سخنگویی آنها را محسن رهامی برعهده دارد، معتقد هستند که نقش احزاب در انتخابات مجلس دهم کمرنگ شده است. حالا ظاهرا در اعتماد ملی یک دودستگی رخ داده است؛ گروهی که موافق ادامه فعالیتهای حزب در قالب ترکیب شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست عارف است و تشکیلاتی که ترکیب آن را عمدتا اعضای حقیقی و حقوقی تشکیل میدهند. دسته دوم که در رأس آن منتجبنیا قرار دارد، معتقدند که احزاب و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نادیده گرفته شدهاند. آنها به روند فعالیت و ترکیب شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان اعتراض دارند. تداوم اختلافات، منتجبنیا را بر آن داشت تا نامهای مبنی بر استعفا دهد و حالا کروبی تأکید دارد از کلمه انصراف استفاده کند و گویا با این درخواست نهتنها موافقت نکرده، بلکه از منتجبنیا خواسته تا در سایه مدیریتش اینبار به موضوع استعفای دبیرکل بپردازد.
کروبی نامه خود را اینچنین شروع کرده است: «پیرو جلسه آن شورا با خانم کروبی در روز چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ و همچنین انصراف دوست و همراه خوبمان حجتالاسلام دکتر منتجبنیا از سمت قائممقامی حزب، لازم است چهار نکته را به عزیزان یادآور شوم». وي در ادامه نامهاش به ذکر این چهار مورد پرداخته و نوشته است: «همانطور که میدانید شرایط حصر امکان پیگیری امور از جمله مسائل این حزب را از اینجانب گرفته و اطلاعات و اخبارم در این زمینه محدود است. از این رو بدون ورود ماهوی به موارد اختلافی، از تمامی دوستان مصرانه میخواهم از هرگونه تشتت و اختلاف که موجب حذف یا درگیری عزیزان حزب میگردد بهشدت اجتناب کنید…».
او در ادامه نوشته است: «شورای مرکزی مطابق موارد پیشبینیشده در اساسنامه، تشکیل جلسه دهد و با توجه به شرايط اینجانب که از سال ۸۹ آغاز شده و پایان آن نامعلوم است و زمانی برایش تعیین نشده، اینجانب درخواست استعفا از دبیرکلی حزب دارم و از دوستان تقاضا میکنم بدون دخالت عواطف و احساسات و بهخاطر مصالح مهمتر حزب، این درخواست را قبول و تصویب کنند و با مدیریت جناب آقای منتجبنیا قائممقام محترم، دبیرکل جدید را انتخاب کنید و مطمئن باشید با تغییر شرایط و رفع حصر، بهعنوان عضو مؤسس، از هیچگونه تلاش و کوشش دریغ نمیکنم و تا پایان حیات زندگی، در دفاع از فرهنگ انقلاب و حزب و تضارب آرا، کوتاهی و غفلت نمیکنم».
كروبي در ادامه نامه خود مواردی را به این ترتیب ذکر کرده است: «این حزب اصلاحطلب ضمن حفظ استقلال حزبیاش لازم است با دیگر گروهها و شخصیتهای اصلاحطلب تعامل و همکاری داشته باشد. از پیروزیها و شکستها باید درس گرفت. از تجربه شیرین خرداد ۷۶، ۷۹ و همچنین ۸۰ (که برخی با آوردن چندین کاندیدا، خواستند در رأی اصلاحطلبان خلل ایجاد کنند)، استفاده کنید. کمااینکه در سال ۸۰ آن تلاشها برای تشتت و شکستن آرا، بهخوبی مدیریت و پیشگیری شد. چگونی تحقق آن پیروزیها را فراموش نکنید.
بااینحال لازم است ضمن تعامل و همکاری، مراقب باشید که در فضاهای تصنعی گروهها گرفتار نشوید که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
دبير كل حزب اعتماد ملي در انتهای نامه خود نوشته است: توصیه میکنم گروهها و شخصیتهای اصلاحطلب از خودمحوری و برتریجویی نسبت به دیگران پرهیز و اجتناب کنند که بعدها مجبور به ذلت و زبونی نشوند و مجبور نباشند، خلاف عقیدهشان سخنانی بگویند و مواضعی بگیرند که مورد بیاعتنایی قرار بگیرد».
بررسی استعفا در جلسه روز جمعه
این نامه درخواست استعفا از سوی دبیرکل حزب است. درخواستی که قرار است که به گفته اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب روز جمعه هفته جاری درباره آن بحث شود.
او در توضیح بیشتر به ایلنا گفته است که «استعفای آقای کروبی، اعضای حزب را غافلگیر كرد و موجب ناخرسندی تمام اعضا، کمیتهها و شاخههای مختلف حزب شد. همانطور که ایشان در بیانیه خود گفتهاند به دلیل محدودیتهایی که دارند، امکان گرفتن اطلاعات و اخبار احزاب را نداشتند، ازاینرو امکان تصمیمگیری درست برای ایشان برای حل اختلافات درونی حزب وجود نداشت».
گرامیمقدم ادامه داد: «با توجه به انصراف و استعفای آقای منتجبنیا از حزب اعتماد ملی، کمیته تعامل اعضای شورای مرکزی را برای حضور در جلسه روز جمعه دعوت خواهد کرد و همانطور که در نامه آقای کروبی بیان شده ما از آقای منتجبنیا برای حضور و مدیریت این جلسه دعوت خواهیم کرد تا پس از بررسیهای لازم دبیر کل جدید انتخاب شود».
انصراف منتجبنیا منتفی است
این در حالی است که رحمتاله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به «شرق» گفت موضوع استعفای منتجبنیا منتفی است و ادامه داد: «آقای منتجبنیا در نامهای به آقای کروبی پیشنهادهايی را ارائه کرده و اعلام کرده بود در صورت تحقق این پیشنهادها به کار خود ادامه میدهد. نامه مزبور محرمانه بوده و آقای منتجبنیا در آن خواستار شده حزب انسجام بیشتری داشته باشد و اعضای آن در چارچوب اساسنامه و مرامنامه و آرمانهای حزب حرکت کنند. همچنین منتجبنیا در نامه خود گفته بود بدون تحقق آن شرایط امکان اداره حزب را در مسئولیتی که بر عهدهاش هست، ندارد؛ بنابراین دقت کنید آقای منتجبنیا در نامه خود عنوان انصراف را به کار برده و از کلمه استعفا استفاده نکرده است. آقای کروبی هم در نامه خود خیلی دقیق برخورد کرده و ضمن استفاده از واژه انصراف به جای استعفا، استعفا را منتفی دانسته و از آقای منتجبنیا همچنان به عنوان قائممقام حزب یاد کرده و از اعضای شورای مرکزی خواسته است با مدیریت آقای منتجبنیا موضوع نامه دبیر کل را دنبال کنند».
بیگدلی با اشاره به نامه کروبی ادامه داد: «موضع آقای کروبی و آقای منتجبنیا و بسیاری از اعضای حزب اعتماد ملی در قبال بسیاری از مسائل مثل هم است و تفاوتی بین آنها مشاهده نمیشود».
بیگدلی در توضیح بیشتر درباره مواضع منتجبنیا هم گفت: «حرف آقای منتجبنیا و بسیاری از اعضای حزب اعتماد ملی هم دقیقا مانند همین سخنان آقای کروبی است و عبارت از این است که تعامل در جبهه اصلاحات باید در حد اعلا و البته در چارچوب یک سلسه اصول تعریفشده و منطبق بر آرمانهای جنبش اصلاحات و در مسیر تحکیم ارکان جامعه مدنی و دموکراسی و تحزب باشد و در نتیجه باید احزاب محوریت تعامل را داشته باشند. رهبری جبهه اصلاحات باید نماد عادلانه تجمیع سلیقهها و طیفهای مختلف جبهه اصلاحات باشد. مثلا اینکه حزبی که در سراسر کشور فعال است و دفتر و عضو دارد و هزینههای سنگین فعالیت حزبی را میپردازد، در رهبری جبهه اصلاحات، یک نماینده داشته باشد، بعد فلان فردی که مثلا در دولت اصلاحات هم سمتی داشته و از مزایای آن هم بهرهمند شده است، او هم یک رأی داشته باشد، یقینا عادلانه و مبتنی بر قواعد دموکراسی نیست و نتیجه این حرکت تضعیف احزاب و تحزب است و موجب میشود برخلاف تهران که رأی مردم سیاسی محض است، ما در شهرستانها با مشکل جدی مواجه شویم و حتی چه بسا بلای دوره دوم انتخابات شوراها و ریاستجمهوری سال ١٣٨٤ در آینده بر سرمان بیاید».
بیگدلی افزود: «چه بسا ما امروز با دوپینگ محبوبیت بزرگان موفقیتهای جزئی هم به دست بیاوریم؛ اما این روند و ساختار، ما را در آیندهای که این بزرگان نباشند با مشکل جدی مواجه خواهد کرد».
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی درباره نظر دبير كل هم گفت: «ايشان معتقدند تعامل باید با محوریت احزاب و قواعد دموکراسی و تحزب باشد و از فردمحوری و سازوکارهای قومی و قبیلهای باید اجتناب شود».
بیگدلی همچنین درباره نظر احتمالی اعضای شورای مرکزی درباره استعفای دبیر کل، گفت: «به نظر من شورای مرکزی قطعا با درخواست آقای کروبی مخالفت خواهد کرد».
بیگدلی افزود: «من در تماسهایی که با برخی از اعضای شورای مرکزی و نیز قائممقام حزب داشتم، آنها هم تأکید کردند شورای مرکزی در وضعیت موجود هرگز با این تقاضا موافقت نخواهد کرد».
محمود میرلوحی: اين زنگ خطر است
موضع اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان چیست؟ ترکیبی که با نظر مساعد رئیس دولت اصلاحات در آستانه انتخابات مجلس دهم شکل گرفت و اعضای آن را تعدادی از چهرههای حقیقی و حقوقی و نمایندگان احزاب تشکیل میدهند. قبل از پیدایش شورا، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نقش پررنگی در فعالیتهای تشکلهای اصلاحطلب داشت؛ حالا برخی اعضای این جبهه مانند محسن رهامی و منتجبنیا معتقدند روند حاکم بر شورای سیاستگذاری، روندی است که منجر به کمرنگشدن نقش احزاب اصلاحطلب شده و باید این ساختار اصلاح شود. اتفاقا شورای سیاستگذاری در حالی فعالیت خود برای انتخابات شوراهای پنجم را تمدید کرده که کمیتهای مسئول بازنگری روند شورا بود. هنوز نتایج حاصل از فعالیتهای این کمیته مطرح نشده است؛ اما در این میان ظاهرا همین موضوع به دودستگی در حزب اعتماد ملی منجر شده است. در همین رابطه محمود میرلوحی، از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، در واکنش به نامه دبير كل حزب اعتماد ملي، به «شرق» گفت: «به نظرم نامه استعفا زنگ خطری برای همراهان و اعضای شورای مرکزی حزب است و تلاشی از دور برای سروساماندادن به وضعیت داخلی حزب. حسن نیت ایشان در بندبند نامه مشخص است و امیدوارم همه گروههای اصلاحطلب با درنظرگرفتن وضعیت حساس سیاسی کشور به برونرفت از مسائل و مشکلات کمک کنند.»
او ادامه داده است: «از متن نامه چنین برمیآید که مسائل داخلی حزب ایشان را رنج داده و البته در همین زمینه دو، سه بار پیغامهایی دادهاند که تفاهم صورت گیرد. درعینحال معلوم است که ایشان نگران این است که به وفاق جریان اصلاحطلبان خدشهای وارد شود؛ چراکه ایشان بیش از هر فرد دیگری از نتایج لطمه به وفاق درونحزبی و گروهی واقف است. به تعبیر من ایشان هم میخواهند همکاریها ادامه پیدا کند و هم دلشان نمیخواهد که جدایی و اختلاف به وجود آید. نگرانی آقای کروبی شاید این باشد که استعفای جناب منتجبنیا آغازی باشد بر خروج دیگر افراد از حزب و با استعفای خود خواستهاند نگرانیهایشان را بهخوبی به اعضای حزب منتقل کنند. البته قطعا شورای مرکزی با استعفای ایشان موافقت نخواهد کرد و امیدوارم وفاق مد نظر ایشان هم میان این طیف سیاسی ایجاد شود».
او ادامه داد: «صادقانه از متن نامه میشود صداقت و آیندهنگری ایشان را استنباط کرد. ایشان نگران دوستان و همراهانش هستند. نکته دیگر اینکه در فضای کنونی کشور و بهویژه جریان اصلاحطلبی ترکیبی از جریان سیال و طیفی از دیدگاههاست. همه با طیفی از اعتقادها در این جبهه حضور دارند و در واقع اینطور پویایی رفتار سیاسی بیشتر اتفاق میافتد. طبیعی است که پیش از هر انتخاباتی مسائلی اینچنینی به وجود بیاید و این نکات از تبعات عمل سیاسی است؛ اما آنچه مهم بوده، نحوه مدیریت این مسائل است».
میرلوحی اضافه کرد: «بههرحال وقتی رئيس دولت اصلاحات سالها پیش در آن فضا به دماوند رفتند و رأیشان را به صندوق انداختند، بسیاری اعتراض داشتند؛ اما بعد از سالها درایت ایشان در آن تصمیم بر همگان مشخص شد. اصلاحطلبان با همه مشکلات و مسائل پیشآمده دو انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری و مجلس را بهخوبی مدیریت کردند و شایسته است که عملکردشان در آینده مبتنی بر درسآموزی از رفتارهای پیشین سیاسی باشد. رسیدن به بنبست و سوقدادن به سمت استعفای اعضا از تدبیر جریان اصلاحطلبی بهدور است. نکته قوت اصلاحطلبی این است که فرماندهی ندارد؛ به شیوهای دموکراتیک تصمیم نهایی اتخاذ میشود».
باید تا روز جمعه صبر کرد و دید که آیا در جلسه روز جمعه حزب اعتماد ملی، امکان رسیدن به وحدت وجود دارد و اینکه آیا نامه کروبی میتواند تلنگری برای جلوگیری از دودستگی در حزب باشد؟
حسين كروبي: نبايد بگذاريم رخداد ٨٤ تكرار شود
ماجرای اختلافات در حزب اعتماد ملی چند وقت است که آغاز شده و به جایی رسیده که دبیرکل حزب خواستار کنارهگیری از مسئولیت خود میشود؟
مجموعهای از اختلافات از مدتها قبل بین اعضای شورای مرکزی به وجود آمده بود. من در ملاقاتهایی که با حاجآقا داشتم، این موارد اختلافی را منتقل میکردم. در این مدت هم سعی کردیم تا میان اعضای شورای مرکزی انسجام ایجاد کنیم؛ اما متأسفانه هرچه جلوتر رفتیم، ناموفق بودیم. اختلافات درباره یکسری مسائل شدید بود؛ بههمیندلیل هم حاجآقا تصمیم گرفت تا با استعفا و واگذارکردن انتخاب دبیرکل جدید، انسجام داخلی حزب حفظ شده و از تفرقه جلوگیری شود.
ظاهرا اختلاف در حزب اعتماد ملی به دلیل اختلاف دیدگاه درباره ترکیب و نحوه عملکرد شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است. به طور مشخص گویا آقای منتجبنیا در حزب اعتماد ملی در رأس این منتقدان قرار دارد. در مقابل گروهی دیگر قائل به تعامل و ادامه فعالیت در قالب ترکیب شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستند. آیا اختلافات از همین جنس بوده است؟
واقعیت این است که طیف آقای منتجبنیا معتقد هستند که آقای خاتمی در دوران هشتساله ریاستجمهوری خود سعی کرده است تا تحزب را محقق کند و هماکنون هم بهعنوان رئيس شورای مرکزی مجمع روحانیون کار سیاسی میکند، بايد نقش پدرانه برای احزاب داشته باشد تا تشکلها بتوانند در سایه آن به فعالیت خود ادامه دهند. بااینحال طیف آقای منتجبنیا معتقد است که ترکیب شورای سیاستگذاری، ضد تحزب است؛ یعنی برخی اشخاص حقیقی که عمدتا به لحاظ دیدگاهی هم به ایشان نزدیک هستند، جمع شدهاند تا تصمیمگیری کنند و این در حالی است که احزاب به حاشیه رفتهاند. به نظر من بهترین کار این بود که ايشان در همان قالب مجمع روحانیون کار سیاسی انجام میدادند و احزاب اصلاحطلب را گرد خود جمع میکردند. بله، واقعیت این است که منشأ اختلافات از اینجا شروع شده است.
آقای کروبی هم آیا انتقادات را قبول دارد؟ یعنی بر آنچه آقای منتجبنیا و همراهان آنها میگویند، صحه گذاشته است؟
من نمیخواهم از جانب آقای کروبی صحبت کنم. مواضع ایشان درباره آنچه رخ داده، در نامه ایشان منعکس شده است.
در این فاصله آیا سعی شده تا انتقادات با شوراي سياستگذاري هم مطرح شود و در راستای حلوفصل آنها برآیید؟
واقعیت این است که من از قول آقای هادی خامنهای و آقای منتجبنیا شنیدهام که چندینبار جلسه گذاشته و این صحبتها را مطرح کردهاند؛ اما میگویند که ظاهرا هیچ تأثیری ندارد. اینها میگویند که در نشستها صحبتهای ما را قبول میکنند؛ ولی وقتی از جلسه خارج میشویم، کارها شكل ديگري ميگيرد. خب وقتی میبینیم که به نظرات اینها توجهی نمیشود، حس میکنیم که گویا تصمیماتی از قبل گرفته شده است؛ پس دیگر چه نیازی به این است که جلسه دیگری ترتیب داده شود.
فکر نمیکنید طرح بحث استعفا و اختلافات داخلی حزب در این شرایط و در آستانه انتخابات میتواند به روند وحدت ایجادشده در جریان اصلاحطلب آسیب برساند؟
سران و بزرگان اصلاحات نباید اجازه بدهند که چنین اتفاقی رخ دهد. انتظار از بزرگان اصلاحطلب این است که اجازه ندهند که رخداد سال ٨٤ دوباره تکرار شود. وظیفه بزرگان اصلاحطلب این است که از این کار جلوگیری کنند و تلاش کنند تا جریان اصلاحات با یک خط مشی حرکت کنند.
فکر میکنید که شورای مرکزی حزب با استعفا موافقت کند؟
واقعا نمیدانم. من با دوستان صحبت کردم که درخواست حاجآقا را خیلی جدی در دستور کار قرار بدهند.
اگر شورای مرکزی استعفا را نپذیرفت، چه؟ آیا ايشان بر این مسئله اصرار خواهد کرد یا آنکه مقصود از انتشار این نامه، تلنگر به اعضا بوده است؟
امیدوار هستیم که چه شورای مرکزی این استعفا را قبول بکنند و چه قبول نکنند، این کار حاجآقا منجر به وحدت درونحزبی بشود.
منبع: تابناک