یکی از ارکان دموکراسی تساهل و تسامح نسبت به اندیشه های گوناگون در یک جامعه می باشد. پویایی یک جامعه به تکثر آرا و نظرات بر می گردد، اگر در جامعه ای تکثر اندیشه به رسمیت شناخته نشود و تک صدایی عنصر غالب آن جامعه باشد، به مرور زمان آن اجتماع دچار از هم پاشیدگی می شود.
گروه سیاسی _یکی از ارکان دموکراسی تساهل و تسامح نسبت به اندیشه های گوناگون در یک جامعه می باشد. پویایی یک جامعه به تکثر آرا و نظرات بر می گردد، اگر در جامعه ای تکثر اندیشه به رسمیت شناخته نشود و تک صدایی عنصر غالب آن جامعه باشد، به مرور زمان آن اجتماع دچار از هم پاشیدگی می شود.
به گزارش «خبرگزاری یوپنا» نکته ای که در اینجا لازم است بیان شود، این امر می باشد که آیا باید نسبت به هر اندیشه و تفکری تساهل داشت، آیا می شود تسامح و مدارا را نسبت به هر اندیشه و نظری به رسمیت شناخت؟ آیا اساساً احترام به هر اندیشه ای واجب است؟
در قرون وسطی که جهان بینی کلیسا بر همه شئون زندگی افراد حاکم بود و معیار هر چیزی کشیشان و کلیسا بودند، گالیله بلند شد و نظری مخالف جهان بینی کلیسا بیان کرد (زمین به دور خورشید می چرخد)!
کلیسا گالیله را ملحد دانست و برای او حکم اعدام صادر کردند چون بر خلاف اندیشه های کلیسا نظری را بیان کرد ولی بعدها مشخص شد نظر گالیله حقیقت دارد.
با توجه به چنین استدلالی آیا می شود هر اندیشه ای را در جامعه مورد مدارا قرار داد؟ آیا در نظرات تسامح و تساهل باید به رسمیت شناخته شود؟
شاید بتوان گفت که برخی از جریانات سیاسی و فرهنگی کشور ما با جهان بینی قرون وسطی کلیسا تشابهاتی داشته باشند.
جریاناتی مانند شریعتمداری و روزنامه کیهان را می توان نماینده چنین اندیشه ای دانست که هیچ چیز و هیچ پدیده ای که ذره ای با نگرش آنها تفاوت داشته باشند، نمی پذیرد.
آنها برای توجیه اتهامات خود به دیگران، بیان می دارند که در جامعه دموکراتیک زندگی می کنیم و ابراز عقیده آزاد است و باید تساهل و تسامح رعایت شود و نسبت به اندیشه ها مدارا کرد.
شریعتمداری کثرت اندیشه ها را به عنوان پدیده ای غربی رد می کند، و تساهل و تسامح با هر اندیشه ای را مخالف جهان بینی دینی تفسیر می کند ولی در مواقع نیاز برای توجیه عملکرد و نظرات خود به تساهل و تسامح روی می آورند.
استفاده ابزاری از تساهل و تسامح در تفکرات شریعتمداری نقش اساسی را بازی می کند. ولی چنین تضادی تقریباً برای همه اقشار جامعه آشکار شده است. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که حتی روایات و احادیث اهل بیت چنین جهت گیری و نگرشی را دائما مورد انتقاد قرار می دادند.
معیار چنین افرادی برای بررسی هر اتفاقی جهان بینی خود می باشد، آنها مخالفان خود را با انگ زدن به چالش می کشاند. و اندیشه خود را معیار حقیقت، معیار حق از باطل، معیار دینداری و بی دینی می داند.
نظرات شریعتمداری این فرضیه را تأیید می کند که احتمالا به توهم حقیقت کامل دست یافتن، رسیده است. چنین جهت گیری ها و تندروی ها با مبانی انقلاب اسلامی و قانون اساسی در تضاد آشکار است.
این جریان در طول دو دهه اخیر فضای رسانه ای کشور را به انواع انگ زدن ها و تهمت ها دچار کرده است. یکی از واژه هایی که در چند سال اخیر برای به تخریب کشاندن دیگری استفاد می کند، واژه فتنه و فتنه گر می باشد. این واژه وسیله ای در دست چنین جریانی شده که، به خصوص دولت جدید و دولتمردان آن را با این عنوان به چالش بکشاند.
روزنامه کیهان ادعای نقد هر دولت و اندیشه ای را دارد یعنی آنها تمایل دارند که خود را به عنوان یک جریان فراجناحی و بدون وابستگی به گروه های خاص معرفی نمایند ولی جالب اینجاست که در طول دولت نهم و دهم بیشترین حمایت ها انجام شد تا جائی که جایزه بهترین و منصفترین منتقد دولت نهم به شریعتمداری داده شد!
یک نکته مهم دیگری که شریعتمداری خوب آنها را بکار می برد، استفاده از واژه هایی مانند حامی مستضعفین، عدالت در توزیع ثروت، حفظ انقلاب، پایبند به ارزش های اصیل و جملاتی مانند اینها می باشد، در واقع هدف شریعتمداری از ابراز چنین شعارهای زیبایی، عوام فریبی و بسیج مردمی به نفع خود می باشد.
شریعتمداری بر محور پوپولیسم می چرخد و برای اینکار به هر فریب و تهمتی دست میزند. یکی از جدیدترین نظرات او در مناظره دیشب با کواکبیان در برنامه متن و حاشیه بود، او ادعا کرد که دلار در زمان احمدی نژاد از ۳۱۰۰ تومان بیشتر نرفته ولی خود روزنامه کیهان در ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ قیمت دلار در بازار را ۳۶۴۰ تومان اعلام کرد. این نکته فقط برای نشان دادن وجهه پوپولیستی شریعتمداری می باشد.
همچنین علی رغم بیانات مقام معظم رهبری که دستور دادند کشور وارد قطب بندی سیاسی و جناحی نشود شریعتمداری و روزنامه کیهان عادت به دو قطبی سازی جامعه دارد، چیزی که مخالف نظر رهبری می باشد.
گفتمان فکری شریعتمداری ایجاب می کند برای بقاء ماندن این دو قطبی ساز را بازتولید کند. او در یک دوره از خادم در برابر خائن حرف میزند، سال ۹۲ از مقاومت در برابر سازشکاری می گوید، سال ۹۴ از لیست انگلیسی و غیر انگلیسی و در حال حاضر با دو قطبی کردن جامعه به انقلابی و ضد انقلابی درصدد حفظ گفتمان فکری خود می باشد غافل از اینکه چنین دوقطبی سازی هایی دیگر در افکار عمومی جایگاهی ندارند اگر داشتند و تاثیر بر روی افکار عمومی داشت در انتخابات ۹۲ یا ۹۴ خود را نشان می داد.
با توجه به نکات ذکر شده باید بیان شود که تساهل و مدارا با اندیشه ها عملی دموکراتیک است، ولی باید در نظر داشت که با هر اندیشه و نظری نمی توان به صورت تساهل و مسالمت آمیز برخورد کرد، چون برخی از اندیشه ها برای موجودیت اجتماعی خطرناک می باشد. اگر تساهل و مدارا بدین صورت باشد که مثلا باید به اندیشه های کلیسای قرون وسطی احترام گذاشت، این نوع تساهل منجر به محافظه کاری و عدم پیشرفت علمی و سیاسی خواهد شد. لذا می توان گفت که برخی از افراد و جناح های سیاسی در کشور برای اجتماع خطرناک می باشند و تساهل در جایی که به سایر انسان ها ضربه وارد می کند، مناسب نیست.