به گزارش یوپنا به نقل از تابناک؛ عبیری در یادداشتی که به تازگی در «هالیوود ریپورتر» منتشر کرده، از «فروشنده» به عنوان «فریاد اعتراض» هالیوود به سیاستهای جنجالی چهل و پنجمین رییس جمهور امریکا یاد کرده است.
متن این یادداشت را بخوانید:
امروز ۲۶ فوریه است. در میانه رعب و وحشت از احساسات ضد اسلامی و افزایش تنشها میان دولتهای ایران و امریکا، اصغر فرهادی در مراسم اسکار به روی صحنه میآید تا جایزه بهترین فیلم خارجی زبان سال را دریافت و مردم دنیا را دعوت به صلح کند. او در حالیکه مجسمه اسکار را در دست دارد، متن سخنرانیاش را ایراد میکند: «این جایزه را با افتخار تقدیم مردم کشورم میکنم، مردمی که به همه فرهنگها و تمدنها احترام میگذارند و از خصومت و خشم بیزارند». حضار از جمله استیون اسپیلبرگ که به وضوح تحت تاثیر سخنرانی پرشور فرهادی قرار گرفته، با تشویقهای ممتدشان فیلمساز ایرانی را تحسین میکنند.
نه، اشتباه نکنید. به هیج وجه با سناریویی فرضی برای شب اسکار ۲۰۱۷ طرف نیستید؛ این اتفاق در حقیقت، در شب اسکار ۲۰۱۲ رخ داد، زمانیکه فرهادی برای درام استادانه «جدایی» برنده جایزه شد. صحبتهای کارگردان ایرانی خیلیها را تحت تاثیر قرار داد. واضح است که دونالد ترامپ جزوشان نبوده است. (هرچند، روز بعد از مراسم، رییس جمهور آینده امریکا با انتشار مطلبی در فضای مجازی اعلام کرد حقش بود با مشت صورت ساشا بارون کوهن را پایین بیاورند.) حالا، در بحبوحه مناقشه رییس جمهور – و اجازه بدهید، تعارف را کنار بگذاریم – فرمان اجرایی جنونآمیز منع ورود شهروندان هفت کشور مسلمان از جمله ایران به خاک امریکا، کارگردان تحسینشده ایران بار دیگر به سوژه داغ محافل سینمایی بدل شده است.
فرهادی امسال با فیلم «فروشنده» نامزد اسکار شده است؛ یک درام ایرانی پرتعلیق دیگر و بعد از آن که در همان روزهای ابتدایی اعلام کرد در مراسم شرکت خواهد کرد، نویسنده و کارگردان سرشناس ایران حالا از تصمیمش منصرف شده است. فرهادی در بیانیهای که اخیرا منتشر ساخت به صراحت اعلام کرد حتی اگر برای سفرش به امریکا استثنا قایل شوند، احتمال این حضور با اما و اگرهایی همراه است که به هیچ وجه برایش پذیرفته نیست. آکادمی هم در حمایت از فرهادی، فرمان اجرایی رییس جمهور امریکا را «فوقالعاده آزاردهنده» توصیف کرد.
در چشمانداز عظیم روابط بینالمللی و حقوق بشر، مراسم اسکار عمدتا رویدادی مهمل و بیمعنی به شمار میرود. و درست در همین لحظه که این کلمات نوشته میشوند، کشمکشهای قانونی (و سیاسی و اجتماعی و اخلاقی) بر سر فرمان اجرایی همچنان در جریان است و بیشک، تا بعد از ۲۶ فوریه هم ادامه خواهد داشت. اما «فروشنده» بدل به پدیدهای فراتر از نامزد اسکار شده است؛ ساخته اخیر فرهادی حالا تبدیل به فریاد جمعی هالیوود در اعتراض به اسلامستیزی ترامپ شده است.
معنایش این است که شرایط تغییر کرده است و فیلم جدید فرهادی در مقایسه با «جدایی»، احتمالا وضعیتی متفاوت را تجربه خواهد کرد. سالی که «جدایی» برنده اسکار شد، سیاست اولویت دوم بود: منتقدان دوستش داشتند و به خاطر محبوبیت بیش از اندازهاش برنده بی چون و چرای فصل جوایز شد؛ حتی در اتفاقی کمسابقه فیلم فرهادی علاوهبر دریافت نامزدی رشته خارجی زبان، در رشته فیلمنامه اوریجینال هم نامزد شد. «فروشنده» نیز از محبوبیت بالا نزد منتقدان سود میبرد، اما اینبار مانند گذشته اجماعی بر سر یک گزینه مشخص در رشته خارجی زبان وجود ندارد.
چنانچه برگزارکنندگان اسکار بخواهند بیانیهای صریحا سیاسی صادر کنند، دیگر رقیب «فروشنده»، فیلم سوئدی «مردی به نام اوه» ساخته هانس هولم، به وضوح از بخت بیشتری برخودار است. فیلم درباره بیوهای بدخلق، سالخورده و متعصب است که زندگیاش با حضور زنی ایرانی در همسایگیاش، از این رو به آن رو میشود. «اوه» تلفیقی از تمام مسایلی است که از قضا با امریکای دوران ترامپ بسیار همخوانی دارد: یک بیکار پا به سن گذاشته، نگرانی برای ناتوانی و معلولیت، احساسات ضد پناهجویان و مهاجران، زمینخواران فاسد. مضاف بر این که فیلم چالشهای خودش را در مواجهه با حکم منع ورود مسلمانان دارد: در صورت تثبیت فرمان اجرایی، بهار پارس بازیگر ایرانی-سوئدی فیلم بعید است بتواند وارد خاک امریکا شود.
اما این روزها چه چیزی سیاسی نیست؟ حتی رای به فیلم «تانا» نماینده استرالیا – که روایتگر عشقی ممنوع در یکی از جزایر دورافتاده اقیانوس آرام است – نیز میتواند به مثابه واکنشی مبارزهجویانه در اعتراض به عداوت رییس جمهور امریکا با نخست وزیر آن کشور، تلقی شود. همزمان، فیلم تاریخی «سرزمین من» که درباره زندانیان جنگی آلمان در دانمارک پس از جنگ است و با پاکسازی زمینهای آلوده به مین در ارتباط است، ممکن است به دلیل نگاه بشردوستانهاش به سربازان جوانی که در جبهه طرف شکستخورده جنگ جهانی دوم حضور داشتند، با اقبال روبهرو شود. با این حال، در دورانی که نئونازیها باز هم به یکباره در صدر اخبار روز دنیا قرار گرفتهاند، ممکن است تماشای چنین فیلمی با بیزاریهایی همراه باشد.
وقتی درباره سیاستهای فیلم خارجی زبان و رقابت اسکار حرف میزنیم، اغلب به طور خاص منظورمان جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) است – مناقشات مرزی، رهبران متخاصم و غیره. چنین تعریفی، ارزش و ظرفیت سیاسی فیلمی مانند «تونی اردمان» را کم اهمیت جلوه میدهد؛ سومین فیلم بلند مارن آده که یک درامکمدی سه ساعته با محوریت رابطه پدر-دختری آلمانی است. «تونی اردمان» که جزو فیلمهای محبوب منتقدان در یک سال گذشته است و در ماه دسامبر، بیشتر جوایز فیلم اروپا را از آن خود کرد، روایتگر داستان زندگی یک زن جاهطلب اروپایی است که در دنیای مشاوره مدیریت، حضوری برجسته و فعال دارد. ممکن است بتوان «تونی اردمان» را در نوع خودش، سیاسیترین فیلم رشته خارجی زبان در رقابت امسال به شمار آورد، اما از آن دست آثاری نیست که بازتابدهنده مضمون همبستگی باشد. باید دید رایدهندگان آکادمی در این رشته تا چه حد سیاسی عمل خواهند کرد.
حالا که مرحله اولیه رایگیری انجام شده است، اعضای آکادمی دیگر نیازی ندارند برای ارسال رای نهایی خود، مدرکی مبنی بر اثبات تماشای تمام یا شماری از نامزدهای امسال ارایه کنند. از همین رو، به آسانی میتوان موجی از رایدهندگان را متصور شد که در اعلام مخالفتشان با ترامپ، به «فروشنده» رای خواهند داد.
در عین حال، ممکن است برد فرهادی با پیامدهای به مراتب گستردهتری همراه باشد. در دهههای اخیر، جهان اسلام در صنعت فیلمسازی دستخوش رنسانس شده است. بسیاری از این تحولات با آثار کارگردانان ایرانی بین سالهای دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ آغاز شد، اما از آن زمان به بعد، به سایر نقاط خاورمیانه و همچنین کشورهای شمال افریقا نیز تسری پیدا کرد. تا سالهای سال، آکادمی اسکار در به رسمیت شناختن و تقدیر از چنین آثاری قصور ورزید. عباس کیارستمی که در ماه ژوییه از دنیا رفت، تاثیرگذارترین چهره سینمای نوین ایران و غول بیچون و چرای سینمای بینالمللی بود و شگفتانگیز آن که هیچگاه نامزد اسکار نشد.
هرچند که آکادمی رفتهرفته دارد توجه نشان میدهد. پارسال، دنیز گمزه ارگوون فیلمساز ترک با فیلم «موستانگ» – اگرچه به عنوان نماینده فرانسه – نامزد فیلم خارجی زبان شد. همزمان، درام «ذیب» به کارگردانی ناجی ابو نوار کارگردان اردنی نیز جزو نامزدهای این رشته بود. در یک دهه گذشته، کارگردانانی مانند ابو اسد فیلمساز فلسطینی و رشید بوشارب الجزایری بارها و بارها با حسن توجه منتقدان و جشنوارههای بینالمللی قرار روبهرو شدهاند. و هر چه آدمها بیشتر در معرض دید قرار بگیرند، اهریمن جلوه دادنشان کاری دشوارتر خواهد بود.
از همین رو، بُرد فرهادی میتواند معنایی فراتر از صرف نه گفتن به فرمان ویژه رییس جمهوری داشته باشد. در عوض، کمک خواهد کرد انقلابی فرهنگی که سالهاست در شرف وقوع است بیش از پیش در کانون توجه قرار گیرد. از طرف دیگر، چنین بُردی اعلان نهایی انسانیت بشر است. و غمانگیز آن که در حال حاضر، در دنیایی به سر میبریم که چنین اتفاقی در حقیقت، کنشی سیاسی تلقی میشود.