همچنان ميخندد و به آينده اميدوار است. هيچ اثري از سختي های دوران در او ديده نمي شود. با خلقو خويي گشاده با تكتك نفرات تحريريه حال و احوال كرد و بدون آنكه غروري کاذب داشته باشد، به دليل چند دقيقه تاخير براي رسيدن به دفتر، پوزش طلبيد. خندههايش، يادآور تمام خاطراتي بود كه همبندهاي […]
همچنان ميخندد و به آينده اميدوار است. هيچ اثري از سختي های دوران در او ديده نمي شود. با خلقو خويي گشاده با تكتك نفرات تحريريه حال و احوال كرد و بدون آنكه غروري کاذب داشته باشد، به دليل چند دقيقه تاخير براي رسيدن به دفتر، پوزش طلبيد. خندههايش، يادآور تمام خاطراتي بود كه همبندهاي وي از دوران حبس تعريف كرده بودند. برخي از همكاران كه به دليل محبوبيتش تلاش ميكردند تا عكسي يادگاري را با او به ثبت برسانند، با هشدار سيدمصطفي تاجزاده مواجه ميشدند كه ميگفت: «نميترسيد در آينده براي شما مشكل ايجاد كنند؟!». اينجا بود كه بيت حكيم فردوسي تداعي شد:
چنين است كردار چرخ بلند
به دستي كلاه و به دستي كمند
اين هشدار نيز كارساز نبود و روند ادامه داشت. بعد از اين هشدارهاي ترسناك و خوفناك! نكتهاي كه تا حدي فضا را تلطيف كرد، اعلام حمايت تاجزاده از تيمفوتبال استقلال بود. آري او، هم يك استقلالي است و هم استقلال را طلب ميكند. استقلالي كه جدا از هرگونه عوامفريبي و دروغ است؛ استقلالي كه معناي حقيقي شعار«استقلال، آزادي وجمهوري اسلامي»را دربر دارد و نه ادعايي كه برخي، از«انزواي كشور» در توهم خود ميپرورانند. قبل از شروع گفتوگو، دوستاني كه از مصطفيتاجزاده تنها سخناني را شنيدهبودند، وارد اتاق ميشدند تا شنيدههايشان را به مشاهده تبديل كنند. سرانجام گفتوگو با حضور دوستان شروع شد.گذشته از نكاتي كه آقاي تاج زاده به سبكخودش در ميان گفتوگو بيان ميكرد، صداي شاترهاي عكاس روزنامه و فيلم برداريهاي كوتاه حسنگرنهاي، خبرنگار سياسي روزنامه، توجه ما را گهگاهي به خود جلب ميكرد. آقا سيد موضوعات فراواني را تشريح كرد ولي خب، هر راست نشايد گفت!
تا آنجايي كه امكان چاپ داشت، مشروح گفتوگوي ما با اين فعال سياسي اصلاح طلب را در ادامه ميخوانيد:
انتخابات در روندي كه اصلاح طلبان در پيش گرفته اند هدف به شمار ميآيد يا يك وسيله و ابزار است؟
بستگي دارد كه هدف و وسيله را چگونه و با چه نگاهي تعريف كنيم. اما در صورت كلي، انتخابات روشی است كه بشر آن را ابداع كرده تا نمايندگان اكثريت را مشخص كند. در آينده شايد فضاي مجازي به سمتي برود كه انتخابات به شكل امروزي بي معنا شود. از طرفي انتخابات اين تمرین و آموزش را به ما مي دهد كه شهروندان مسئوليت پذير و انتخابگري شویم. انتخابات موجب تقويت روحيه شهروندي در افراد جامعه ميشود. براي مثال، ما در حادثه پلاسكو شاهد بوديم كه حساسيت مردم بيشتر شده بود كه چرا نمايندگان شايستهاي به شوراي شهر نفرستاده بودند تا بتوانند با مديريت صحيح، از وقوع چنين حوادث تلخي جلوگيري كنند.
با توجه به اينكه ما در ادوار مختلف انتخابات شاهد رد صلاحيت شخصيتهايي همچون آيت ا… هاشمي رفسنجاني و سيد حسن خميني بوديم، به نظر شما تا چه ميزان احتمال رد صلاحيت حسن روحاني براي انتخابات ارديبهشت ۹۶ وجود دارد؟
احتمال رد صلاحيت رييس جمهوري كه روي كار است، چه روحاني و چه هر فرد ديگري، نزديك به صفر است زيرا اين موضوع موجب مي شود مشروعيت نظام زير سوال برود و مشكلات عميق داخلي و خارجي براي كشور به وجود آيد. رد صلاحيت رييس جمهور در دوره دوم كارياش، يعني اينكه رييس جمهور از زماني كه ثبت نام مي كند تا زماني كه دولت را به رييس جمهور بعدي مي سپارد، صلاحيت اداره كشور را ندارد. به نظر، امكان به وجود آمدن چنين حالتي بسيار ضعیف است. در اين دوره، آقاي احمدي نژاد از حضور در انتخابات نهي شد و اگر قرار باشد روحاني نيز رد صلاحيت شود، ديگر انتخابات از معناي خود خارج مي شود. رد صلاحيت رييس جمهور، ممكن است هزينه هايي داشته باشد. دلسوزان نظام حاضر نيستند زير بار اين هزينه ها بروند. رد صلاحيت روحاني به اين معناست كه مسئولان عاليرتبه نظام ميخواهند همه مسئوليت را تنها به دوش بكشند. فشارهاي داخلي،خارجي و بحران هاي متعدد كشور از مسائل زيست محيطي تا دغدغه های اجتماعي و مشكلات اقتصادي در كنار امكانات محدودي كه موجود است، رد صلاحيت كردن روحاني را يك كار غير عقلاني نشان مي دهد كه نظام زير بار آن نمي رود.
در صورت حضور روحاني در انتخابات، نتيجه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
به نظر من دکتر روحاني ثبت نام مي كند، تاييد صلاحيت مي شود و راي مي آورد، اما در مورد ميزان آرای ايشان در حال حاضر نمي توان صحبت كرد.
احتمال اينكه آراي روحاني از دوره قبل بيشتر شود وجود دارد؟
در چند ماه گذشته امدادهاي غيبي همگي به نفع آقاي روحاني بوده است. فوت آيت ا… هاشمي رفسنجاني و تجليلی که مردم از وي کردند و از طرفي، اشبه الناس به هاشمي بودن روحاني بدون شك بر سبد راي وي تاثير مثبت خواهد گذاشت. روي كار آمدن ترامپ مي تواند فاكتور ديگري باشد كه بر سبد روحاني به عنوان تنها گزینه عبور از بحران سازی ترامپ اثر مثبت برجا گذارد. حادثه پلاسكو نيز از سمتي ديگر، مردم را به اين فكر فروبرد كه به چه كسي و با چه ويژگي هایي راي دهيم كه شاهد اينگونه رخدادها نباشيم و این هم در مجموع به سود تحولخواهان و اصلاح طلبان است.
ترامپ چگونه بر سبد راي روحاني تاثير مثبت ميگذارد؟
برعکس دلواپسان، بسیاری از اصولگرايان بر اين باورند كه در برابر يك تندروي خارجي نبايد در ايران فرد تندرو ديگري قرار گيرد. در شرايط فعلي، ترامپ به دنبال بهانه است كه ماجراجویی کند. بايد يك چهره عاقل ريیس جمهور شود كه بتواند اوضاع را مديريت و تهدیدها را برطرف كند. ما در موضوع دستور ترامپ در مورد جلوگیری از ورود شهروندان با تابعيت ايراني در آمريكا شاهد اين بوديم كه بسیاری از مردم می گفتند اقدام متقابل درست نيست و ما نبايد شعارهاي تند بدهيم یا پرچم آمريكا را آتش بزنيم. خلاصه آنکه رفتاري انجام ندهيم كه جامعه و مردم آمريكا عليه ملت ما موضع بگيرند. چون دولت و مردم در واكنش به رفتار ترامپ، عاقلانه برخورد مي كنند من امیدوارم ایرانیان در جريان انتخابات به كسي راي دهند که همین مسیر را دنبال کند و درايت كافي داشته باشد.يادآور شوم که تندروهاي داخلي فكر ميكردند اگر فضای آمریکا به سمت راستهاي تندرو برود در ایران هم گزينه ای تندرو روي كار خواهد آمد.
روي كار آمدن تندروها در غرب بر جامعه داخلي كشور ما نيز تاثير گذار بوده است؟
با قدرت گرفتن افراطيها در برخی کشورها در غرب، در جامعه ما اتفاقي جديد افتاده است كه در گذشته شاهد آن نبوديم. عده اي كه در مواجهه با اولين مشكل، فكر رفتن ومهاجرت براي شان مطرح مي شد، کم کم به اين نتيجه می رسند كه خارج از كشور نیز چندان شرایط، مناسب نيست. پس بايد ماند و كشور را درست كرد.
بخش عمده دلايل شما براي راي آوردن روحاني بحثهاي مرتبط با سياست خارجه و بين المللي است، در حالي كه اختلافات طبقاتي در كشور بيداد ميكند و بحراني كه دولت احمدي نژاد در هشت سال به وجود آورد در اين چهار سال به بار نشسته است. موضوع معيشت و اقتصاد مردم در راي آوري روحاني تا چه حد مي تواند اثرگذار باشد؟
اگر دکتر روحانی يك رقيب جدي باعملكرد درخشان اقتصادي و برنامه روشن در این حوزه داشت، به طور حتم با مشکل مواجه می شد. اما در حال حاضر بين رقبايي كه اين روزها از سوی جناح حريف مطرح ميشود، فردي با اين ويژگي ها حضور ندارد. جدي ترين رقيب اين روزهاي روحاني، آقاي قاليباف است كه به نظر من راي او دو رقمي نمیشود. حتي اگر تمام اصولگرايان در مورد او به وحدت برسند، بازهم آراي او به ده ميليون نخواهد رسيد زيرا اکثریت مردم به يك نظامي، آن هم با تفكر گازانبري راي نمی دهند.
با توجه به شرايط سياسي كشور چه كسي مي توانست رقيب جدي براي روحاني باشد؟
شايد تنها يك نفر كه اگر در حصر نبود، مي توانست روحاني را در انتخابات شكست دهد.
به نظر شما پايگاه راي روحاني مخصوص به اصلاحات است؟
در كنار اصلاحطلبان، بخش هايي از اصولگرايان نيز در سبد راي روحاني جا دارند. با وجود این، بخشي از کسانی كه در سال ۹۲ به روحانی راي دادند امروز معترض هستند و در اين سبد راي حضور ندارند زيرا یا در انتخابات شركت نمی كنند يا به او رای نمی دهند، كه اميدوارم آن ها نيز به اين نتيجه برسند كه بيايند و در انتخابات شركت كنند. زيرا روحاني هر چه با آراي بالاتري انتخاب شود بهتر مي تواند با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
در مباحث فرهنگي، اجتماعي و بين المللي، عملكرد روحاني را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اینكه روحاني با اتخاذ یک سیاست درست، فضاي مجازي را باز نگه داشت و اجازه نداد فيلتر شود، دستاورد بزرگي است و ما امروز شاهد آن هستيم كه تلگرام در حال ايجاد يك انقلاب فرهنگي در كشور است.از سوي ديگر زحماتي كه براي برجام كشيده شد و حتی با حضور ترامپ نیز شاهد نتايج آن هستيم و ميبينيم كه برجام تا چه ميزان ارزشمند بوده ، قابل احترام است.
تفاوت روحاني و احمدي نژاد در سياست خارجي را در چه ميدانيد؟
احمدي نژاد ايران را سيبل(هدف) دنيا به پرچمداري آمريكا تبديل كرد. اوباما بعد از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل عليه ايران، هر زماني كه سخنراني مي كرد به نام جامعه جهاني علیه جمهوری اسلامی حرف مي زد و موضع مي گرفت اما روحاني برخلاف احمدينژاد، آمريكا را سيبل كرده و جامعه جهاني را در قبال ماجراجويي هاي ترامپ با ايران همسو كرده است. امروز اگر ترامپ عليه برجام حرف بزند، اولين واكنش علیه او از جانب اتحاديه اروپا، چين و روسيه است. زيرا آن ها ميگويند كه برجام يك توافق بين المللي است و همه ما امضا كرديم و ايران نيز وظيفه خود را به درستي انجام داده است و دليلي ندارد تهديدي در اين باره علیه ایران صورت گيرد.
به نظر شما مردم با حضور چشمگيري در انتخابات آينده، وارد ميدان ميشوند؟
هاشمي رفسنجاني سمبل عقلانيت در نظام بود و راي به روحاني يعني نبود هاشمي را جبران كردن. آخرين نظر سنجي ها در تهران بيانگر اين است كه بيش از ۵۴ درصد مردم مي خواهند در انتخابات شركت كنند. جناح اصولگرا هيچ گزينه برجسته ای ندارد كه مطرح كند و اگر غير از اين بود تا امروز اين اقدام را در دستور كار قرار داده بودند، زيرا ما در انتخابات گذشته در بازه نزديك به سه ماه مانده به انتخابات شاهد اين بوديم كه تكليف بسياري از موضوع هاي مربوط به انتخابات مشخص شده بود ولي امروز خبري از اردوگاه اصولگرايان نيست. در اين دوره، گزينه هاي اصولگرايي كه مطرح مي شوند نتوانسته اند موجي ايجاد كنند. نمونه آن نام آقاي مير سليم به عنوان نماينده حزب موتلفه بود كه جذابيت خاصي براي فضاي سياسي كشور و مردم جامعه نداشت. کاندیداتوری آقای بقایی نیز به شوخی شبیه تر است. اما نكته اي كه بايد در نظر گرفت اين است كه يكي از مهمترين دلايل شكست كلينتون از ترامپ، پيروز دانستن خود و نگرفتن آرايش جدي در ايام منتهیبه انتخابات علیه ترامپ بود و اين خطر براي روحاني هم وجود دارد.
آيا امكان دارد اصلاحطلبان بار ديگر اشتباه سال ۸۴ خود را(تعدد كانديدا)تكرار كنند؟
بزرگترين مشكلمان در سال ۸۴ تعدد كانديدا بود و اين ما را مغلوب كرد. اگر احمدي نژاد محبوبیتی داشت در همان دوره اول پيروز مي شد. انتخابات كه دو دوره اي شد برخي فاكتور هاي ديگر به ميان آمد. تمام نامزدها تحليلشان اين بود كه اگر در دور دوم در برابر هاشمي بايستند(با توجه به نگاه مردم نسبت به آيتا… در آن مقطع) پيروز خواهند بود. قوهدافعه آقاي هاشمي در آن زمان به گونه اي بود كه همه نامزدها بر این باور بودند که اگر در مقابلش قرار گیرند، پيروز مي شوند، برخلاف سال ۹۲ كه محبوبيتش به ميزاني افزایش یافته بود كه در صورت تاييد صلاحيت بالاي بيست و پنج ميليون راي مي آورد. به همين دليل مي خواهيم آن تجربه و اشتباه را تكرار نكنيم و با وجود تمامي گلايه هايي كه از آقاي روحاني داريم، از او حمايت خواهيم كرد. حتي اگر شكستي هم ايجاد شود ما ائتلاف خود را حفظ خواهیم كرد. در آن موقع، يك ارتش قوي هستيم كه مي توانيم اهداف خود را در جامعه مدنی پيش ببريم. فراموش نكنيم كه اگر چند نامزد داشته باشيم، دو اتفاق مي افتد. اول آنکه به احتمال قریب به یقین شكست مي خوريم؛ دوم هم، وحدت ميان خودمان را به هم می زنیم.
تا چه حد اين امكان وجود دارد كه افرادي همچون پرويزفتاح، با روش هاي پوپوليستي احمدينژاد،(چه در انتخابات ۹۶ و چه در ۱۴۰۰) آرا را به دست آورند؟
وقتي در آمريكا با ۲۴۰ سال سابقه دموكراسي، يك پوپوليست روي كار مي آيد، از كشور ما با ۴۰ سال فضای نیمه باز-نیمه بسته چه توقعي است؟ ممكن است پوپوليستي، با روش احمدی نژاد یعنی با وعده یارانه راي آورد و برخي از سياست هاي اشتباه دولتهای نهم و دهم تكرار نخواهد شد. احمدي نژاد خود نیز فهمیده است که در مورد برجام و سياست خارجه اشتباه كرد و به همين دليل است كه در اين مدت كلامي ضد برجام صحبت نكرد. پس ميتوان نتيجه گرفت در صورت پیروزی یک پوپولیست، ما شاهد وضعيت بهتري نسبت به دوره مشابه اين افراد خواهيم بود. البته پوپوليست از نظر من، ساده سازی غیر علمی مسائل پیچیده ملی و بینالمللی و يعني کسب راي به هر قيمتي؛يعني روزي به ارتجاعي ترين بخش حوزه علميه نزديك شوي و روز ديگر با كوروش عكس بگيری. يعني اینکه اصولی در ميان نيست و اصل این است که من راي بياورم. زيرا هيچ منطقي نمي تواند رابطه ميان مصباح و كوروش را توجيه كند.
در انتخابات مجلس سال ۹۴، اصلاح طلب در تقابل با پايداريچيها بود و در برخي استان ها ما شاهد اين بوديم كه اصلاح طلبان از كانديداي اصولگراي ميانهرو در مقابل تندروها حمايت كردند، اين ائتلاف را تا چه حد پايدار مي دانيد؟ در بحث انتخابات شوراها تا چه ميزان مي توان به اين ائتلاف اعتماد داشت؟
در انتخابات مجلس، طرفين با آگاهي ائتلاف كردند و توهم نداشتند. متوجه اند جریانی در جامعه ما وجود دارد كه مي گويد تحريم نعمت است، مي گويد براي دفاع از بشاراسد خوزستان را می شود داد، مي گويد پيشرفت اقتصادي ما در تحريم بهتر یا بیشتر است. اين گروه معتقدند كه اگر در جامعه جنگ باشد به سمت انقلابي گري مي رويم. ايراد اين جريان به برجام، حركت جامعه به سمت تجملگرايي است، زیرا معتقدند صلح، مردم را تجملگرا میکند. پس جنگ بهتر است زیرا ارزش ها را حاکم میکند و آن را به نفع كشور مي دانند. اين گروه متوجه نيستند كه ما هنوز تاوان برخي از خطاها در زمان جنگ را مي دهيم. سخت است ولی اعتراف می کنم كه ما اگر از مناسبات منطقه اي و جهاني شناخت امروزي را داشتيم، شاید ميتوانستيم جلوي جنگ را بگيريم، همانطور كه ميتوانستيم مانع تحريم ها شویم. تندروها ميخواهند دوباره آن خطاها را تكرار كنند. چون اين تفكر در ميان دلواپسان وجود دارد، بخشي از اصولگرايان كه اين خطر را متوجه ميشدند، با اصلاح طلبان نزدیک شدند و تا زماني كه اين خطر وجود دارد اين ائتلاف نيز پايدار است. گفتمان اصلاحطلبي امروزه از زمان دولت اصلاحات در جامعه برد بيشتري دارد، اما حضور اصلاح طلبان در حكومت با دوره رييسدولت اصلاحات قابل مقايسه نيست و در جامعه نيز با انواع و اقسام محدوديت ها رو به رو هستند. دليل رشد گفتمان اصلاحات در جامعه اين است كه اصولگرايان نيز به اين نتيجه رسيدهاند كه مسير درست چيست. آنها مي بينند كه در عرصه بينالملل در مقابل دشنام نبايد فحش داد بلكه گاهي نياز است چندين سال سكوت كنند. چيني ها معتقدند که باید در برابر آمريكا تا سال ۲۰۲۵ سكوت کنند. در آن زمان كه اقتصادشان به قدري قدرتمند شود كه در برابر آن ها به مشكل نخورند، آن گاه مقابل آن ها خواهند ايستاد.
مطرح كرديد كه در عرصه بين الملل گاهي بايد صبر و سكوت كرد، برخي از تندروها اين سكوت را وادادگي و ضعف مطرح ميكنند! اين ادعا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
قايق آمريكايي وارد آب هاي ما شدند و به نظر من بايد آنها را ميگرفتیم و توضيح مي خواستیم كه چرا وارد آب های ایران شده اند. لابد آمريكاييها در پاسخ مي گفتند ما اشتباه كرديم. فيلم و اسناد مورد نياز را تهیه ميكرديم و از آن ها تعهد می گرفتیم و بلافاصله آن ها را آزاد ميكرديم.سپس مقامات کاخ سفید را در جريان فيلم ها و اسنادي كه در اختیار داريم، آگاه مي كرديم و مي گفتيم در صورت تكرار اين خطا فيلم ها را پخش خواهيم كرد. اينكه ما پس از بازداشت ملوانان آمریکایی فيلم تحقيرآمیز آن ها را پخش مي كنيم، يكي از دلايلي است كه كمك ميكند تا امثال ترامپ روي كار بيايند. ما بايد از مرزهاي خود دفاع كنيم، ولي عكسالعمل ما نبايد تحریک کننده باشد. اگر مقابل هر كاري كه افرادي مانند ترامپ قصد انجام آن را دارند كوتاه بياييم، اين تسليم است و او را جری می کند. در طرف مقابل، اينكه هر چه آنها گفتند ما هم چند جمله به آن اضافه كنيم و پاسخ دهيم نيز ماجراجويي و بي خردي است. حالت سومي وجود دارد که تسلیم شویم و تحریک نیز نکنیم بلکه دريابيم كه چه اقدامي باید انجام دهيم تا امنيت ما افزايش یابد و فشار جهانی به ترامپ وارد آید. البته جماعت دلواپس به اين رفتار مي گويند وادادگي در حالي كه اين درايت است. ما بايد در برابر دشمن هوشيار و بيدار باشيم و نبايد او را تحريك كنيم. دشمن نمي تواند ما را شكست دهد اما مي تواند به ما آسيب برساند.
برخي مدعي هستند كه جريان اصلاحات در كنار روحاني، گزينه هاي ديگري نيز وارد ميدان انتخابات خواهد كرد، اين ادعا صحت دارد؟
اصلاحطلبان از بيشتر اقدامات روحاني حمايت ميكنند ولی او نيز بايد بداند اگر متناسب با خواسته هاي ملت عمل نكند، حتی اگر رييسدولت اصلاحات نيز تلاش كند، موفقيت زیادی در جلب آرای بیشتر از دور اول بهدست نمی آورد. روحاني اگر راي بالا مي خواهد بايد به مطالبات ملت پاسخ مثبت دهد. به علاوه ،كميت راي يك مساله است و كيفيت راي مسالهاي ديگر. بسیاری، به روحاني و به رييسدولت اصلاحات یعنی به هر دو راي دادند، اما ميگويند به رييسدولتاصلاحات علاقه ويژه اي داريم اما به روحاني احترام مي گذاريم. به سخن دیگر، زماني شما به دليل آنكه مرا دوست داريد به من راي مي دهيد و زماني ديگر چون فرد ديگري نيست، من را انتخاب مي كنيد. سياستمداران نه تنها براي بالا رفتن و کسب رای ملت، كه براي پايين آمدن از نرده بان قدرت نيز به مردم نياز دارند. بسياري با راي مردم به قدرت رسيدند ولی مردم را كنار زدند و دچار سقوط شدند. افراد اندكي نيز هستند كه با نرده بان ملت بالا رفتند و با همان نرده بان پايين آمدند. در ظاهر کاره ای نیستند، اما كافي است فقط جمله اي بيان کنند و سرنوشت انتخابات را تغییر دهند. سرنوشت هاشمي براي همه ما جاي درس گرفتن دارد. كسي كه سال ۸۴ رقابت با او به پيروزي حريفي مانند احمدي نژاد منجر شد، در سال ۹۲ رقيبي براي او وجود نداشت، زیرا او خود را در معرض رای و انتقاد مردم قرار داد. از آنان آموخت و خود را متناسب با نقد و مطالبات مردم بالا کشید. مسئولان بايد همراه با مردم باشند تا موفق شوند. پيشنهاد من به اصلاح طلبان و اعتدالیون اين است كه اين سه ماه را روي ۹۶ متمركز شويم. چهار سال فرصت داريم تا براي انتخابات سال ۱۴۰۰ برنامه بریزیم.
در نبود هاشمي و محدوديت رييسدولت اصلاحات،با توجه به نقش تاثيرگذار آنها در جامعه،آيا مشكلي اصلاحطلبان را تهديد ميكند؟
ما بايد به فكر ايجاد دموكراسي با احزاب سراسری و مطبوعات حرفهاي باشيم تا اين مشكلات را حل كنيم و به سمتي برويم كه به جاي اتكا به افراد به نهاد ها، احزاب و گروه هاي اجتماعي متكي شويم. در كنار هاشمي و رييس دولت اصلاحات كه دو حماسه را خلق كردند، آگاهی و سازمان یابی مردم را نبايد ناديده گرفت.
به نظر شما جامعه ما آمادگي آن را دارد كه به سمت نظام پارلماني برود؟
جامعه يكبار اين موضوع را پس زده، زيرا تجربه بسيار تلخي در اين باره از زمان شاه باقي مانده است. امروزه به نفع هيچكس نيست كه دوباره در آن مسير گام برداريم. نظام شاه- نخست وزير بی اختیار، به انقلاب ختم شد. انتخابات، كشور را از خطرها دور نگاه ميدارد. ما مشروعيت و قدرت خود را از انتخابات مي گيريم.