محمود احمدی نژاد با پدیده کیش شخصیت مواجه شده است. در این پدیده یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد.
گروه سیاسی_ با نزدیک شدن به ایام انتخابات و فصل بهار، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق با کاپشن بهاری درصدد نشان دادن خود به هر روشی می باشد. در این یک ماه اخیر احمدی نژاد بیانیه ها و نامه های متفاوتی را داده است.
در ۲۳ بهمن احمدی نژاد بیانیه ای صادر کرده که در آن بیان داشت که اینجانب عضو هیچ جناح، حزب و گروهی نیستم و از هیچ فرد یا جناح، حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.
ولی یک هفته بعد از این بیانیه حمید بقایی معاون احمدی نژاد در دولت نهم و دهم اعلام کاندیداتوری کرد. وی گفته بود: اينجانب اين اعلام نامزدی را كه كاملا مستقل از اشخاص، گروهها، احزاب و جناحهای سياسي است، صرفاً اعلام سربازی برای كشور عزيز و خدمتگذاری به ملت شريف ايران دانسته و بدان افتخار میکنم.
این اعلام کاندیداتوری با ادبیات احمدی نژادی این فرضیه را تأیید تقویت کرد که وی به عنوان گزینه احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری بوده، و احمدی نژاد با این سناریو درصدد دور زدن تحریم انتخابات می باشد ولی با نشست خبری رحیم مشایی مرد پشت پرده تصمیمات تیم احمدی نژاد این فرضیه تأیید شد. مشایی در نشست خبری خود اعلام کرد من افتخار می کنم که شباهتی به احمدی نژاد دارم اما اعلام میکنم بقایی به احمدی نژاد شبیه تر است. وی در ادامه نشت خبری خود، بقایی را پیروز انتخابات ۹۶ دانست.
به نظر می رسد احمدی نژاد و تیم وی از این سناریو اهدافی را دنبال می کنند. اول اینکه احمدی نژاد می خواهد همچنان در صحنه سپهر سیاسی ایران جا داشته باشد.
دوم احمدی نژاد با چنین حرکتی تحریم انتخاباتی را دور می زند و درصد حفظ بدنه اجتماعی خود می باشد وی مایل نیست در نبود او بدنه اجتماعی به سمت اصول گرایان رود لذا با معرفی بقایی بخشی از بدنه و گروه های اجتماعی حامی خود را برای سال ۱۴۰۰ حفظ می کند.
سوم احمدی نژاد با چنین حرکتی انشقاق و تفکیک بین اصول گرایان را برای انتخابات ۹۶ بیشتر می کند وی با چنین مهره چینی درصدد است که اصول گرایان به اجماع نرسند و این پیشفرض در بین نخبگان اصولگرا به وجود بیاید که تنها فردی که می تواند همه نیروهای سیاسی اصولگرا را دور هم چینش کند احمدی نژاد می باشد لذا سناریوی احمدی نژاد برای سال ۱۴۰۰ می باشد.
نامه بعدی احمدی نژاد در تاریخ ۸ اسفند به دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بوده است. همچنین وی پیش از این به دو رئیس جمهور سابق آمریکا یعنی جورج بوش و باراک اوباما نیز نامه نوشته است که پاسخی دریافت نکرده است. وی در نامه خود به ترامپ پیشنهادهای برای اصلاح قوانین و نظام سیاسی در آمریکا داده است که در نوع خود جالب به نظر می رسد. وی در قسمتی از نامه بیان داشت که «این نامه میتواند شامل دیدگاههای دیگر ملتها و بسیاری از صاحبنظران و شخصیتهای معاصر نیز تلقی گردد». این نوع تعمیم دادن نظر شخصی یک فرد به تمامی ملت ها و صاحبنظران به نظر چندان منطقی به نظر نمی رسد در واقع یک نوع نسخه نوشتن برای همه جهان است. علاوه بر این به نظر می رسد یکی از اهداف احمدی نژاد از نوشتن چنین بیانیه هایی این است که وی درصدد بازگشت دوباره به حیات سیاسی است، لذا برای این حیات نیازمند دیده شدن است. در این میان شاید نامه نگاری به ترامپ بهترین شکل ممکن برای بازگشت به اذهان سیاسی مردم باشد.
احمدی نژاد در جدیدترین بیانه خود که در تاریخ ۱۴ اسفند منتشر کرد ضمن حمایت از کارنامه اقتصادی و سیاسی دولت نهم و دهم، به تخریب دولت یازدهم پرداخته است. احمدی نژاد در این بیانیه خالی شدن خزانه در دوره خود را کذب خواند. این در حالی است که احمد توکلی عضو اصولگرای مجلس وضعیت حساب ذخیره ارزی را طی آن زمان در یک جمله خلاصه کرد؛ «حساب ذخیره ارزی جارو شد.» نماینده پیشین تهران در مجلس طی گزارشی که شهریور ماه سال ۹۲ از موجودی حساب ذخیره ارزی داد، گفت: «دولت از ۱۷۶ میلیارد دلار حساب ذخیره ارزی ۱۶۱ میلیارد دلار را استفاده کرده است.
وی در ابتدای بیانیهاش نوشته که «اینجانب در نیمه دوم سال ۱۳۹۲ طی نامهای سرگشاده، خواستار انجام مناظرهای تلویزیونی و شفاف شدم تا از رهگذر آن، مسائل به طور مستند برای مردم بیان شود». چنین خواسته ای در پایان کار دولت دهم یک نوع فرار به جلو باشد زیرا هیچ وقت مناظره ای که در آن دولت جدید تازه بر سرکار آمده امکانپذیر نیست.
مطمئناً احمدی نژاد از نوشتن چنین بیانیه ای سناریوی را دنبال می کند که به برخی از آنها می پردازیم. اول اینکه این سوال پیش می آید که چرا بعد از سه سال و اندی احمدی نژاد به فکر دفاع از دولت خود افتاد؟ می توان گفت با نزدیک شدن به ایام انتخابات احمدی نژاد با حرکت پوپولیستی درصدد جلب توجه مردم و نیروهای سیاسی به طرف خود، و همچنین با چنین آمار و ارقامی درصدد تخریب دولت می باشد. این بیانیه ها و نامه های پی در پی به نظر صرفاً جنبه انتخاباتی دارند و به نظر در آینده نزدیک تا ایام انتخابات از این نامه ها و بیانیه ها توسط احمدی نژاد و تیم وی زیاد صادر شود.
دوم اینکه بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که احمدی نژاد دچار بحران سیاسی شده، که خود مشروعیت سیاسی وی را به چالش اساسی برده است لذا وی درصدد است برای خارج شدن از این چالش ها شیوه های جدید برای انحراف از موضوعات اصلی به وجود بیاورد. مثلاً فسادهای اقتصادی از سوی همکاران نزدیک وی در دو دوره دولت گذشته به وجود آمده، اما احمدی نژاد برای آنها پاسخ ندارد. لذا سعی می کند با این بیانیه ها نکات اصلی را از دور خارج کند.
به طور کلی می توان گفت که محمود احمدی نژاد با پدیده کیش شخصیت مواجه شده است. در این پدیده یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد. این پدیده با استفاده از تعریف و تمجید در رسانهها و نیز ایجاد جوی که در آن شخص فارغ از پاسخگویی و یا مصون از اشتباه است بوجود میآید. لازم به ذکر است که کیش شخصیت الزاماً در سطوح وسیع و گسترده مثل حکومت ها و کشورها اتفاق نمیافتد بلکه میتواند خیلی ساده در یک اجتماع کوچک هم رخ بدهد.