محسن پورحسین
دقیقا می داند چه کاری می خواهد انجام دهد . او این تصمیمش را از مدت ها پیش گرفته ؛ از فردای ۲۴ خرداد۱۳۹۲٫ همان انتخاباتی که او آمد و آرایش سیاسی اش را بر هم زد. یک دو گانه ساخت. نامزدهای اصولگرایان را به حاشیه راند و قدرت را از جناح خودش دور کرد. حالا باز خیال نامزدی دارد. حرفش «یک کلام» است و هیچ پیمان و تعهدی را امضا نمی کند. درباره سعید جلیلی سخن می گوییم؛ نامزد بالقوه این روزهای اصولگرایان .
خبر تازه ای در راه است
دفتر کار او که جایی در خیابان پاستور است این روزها خیلی شلوغ شده ؛ شلوغ تر از همیشه . یک خبر ویژه آنجا وجود دارد . خبری که هنوز رسانه ای نشده و رونمایی از آن شاید به دلیل فشارهای زیاد و شاید هم به دلیل برخی مصلحت اندیشی ها به تعویق افتاده است. خبر این است :«سعید جلیلی یک جبهه جدید تاسیس خواهد کرد». یک اتفاق تاثیر گذار بر تحولات انتخاباتی اصولگرایان و البته رویدادی ناگوار برای «جبهه مردمی» و آن نامزد مشخصی که گمان می برد خودش خروجی جمنا خواهد بود و البته مورد حمایت جناح.
بر اساس اخباری که در محافل سیاسی شنیده می شود ، اطرافیان سعید جلیلی در حال جمع آوری امضا و حمایت های طیف های نزدیک به او برای اعلام موجودیت این جبهه جدید هستند . باید این پدیده انتخاباتی را تحلیل کرد . هم از جهت چرایی تاسیس جبهه و هم از این بابت که تشکیل چنین جبهه ای چه اثراتی برای آرایش سیاسی اصولگرایان خواهد داشت.
چرا جبهه تاسیس می کند ؟
واقعیت این است که درجناح اصولگرایان روی خوشی به سعید جلیلی نشان داده نمی شود . از سنتی ها تا تحول خواهان بوده اند کسانی که احساس عمومی درباره او در جناح را بروز داده اند . برای مثال احمد توکلی در مصاحبه ای شفاف و صریح گفته بود : « معتقدم اگر اصولگرایان می خواهند برنده شوند کسی غیر از آقای جلیلی را باید به صحنه انتخابات بیاورند.» او البته پیش تر هم در یک مصاحبه با انتقاد از کاندیداتوری سعید جلیلی در انتخابات ۱۳۹۲ گفته بود:« (ایشان) اشتباه سیاسی بزرگی مرتکب شدند… این کار ایشان را اشتباه تاریخی می دانم. فکر می کنم مشاوران آقای جلیلی را قانع کردند که وارد صحنه شوند. … آقای جلیلی نه تنها از تجربه کافی برخوردار نبود بلکه تجربه لازم را هم نداشت؛ چرا که سوابق ایشان در مسئولیت های اجرایی نبود و بالاترین مسئولیت اجرایی ایشان در واقع یک کار ستادی بود. آقای جلیلی معاون وزیر خارجه بود اما اصلا کل وزارت خارجه کار اجرایی انجام نمی دهد.»
یا آنسو تر محمد رضا باهنر نیز گفته بود که :«اصولگرایان هنوز به نظر نهایی نرسیدند امابه طور کل اعتقاد من این است کاندیداهایی که قبلا به صحنه آمدند و خود را در معرض آزمایش قرار دادند و وضعشان مشخص شده است دیگر نامزدیشان تکرار نشود. اصولگرایان دو شاخصهی مهم کارآمدی و امکان جلب و جذب آراء را برای معرفی کاندیدای واحد مد نظر دارند. اگر کسی هر دوی این پارامترها را داشته باشد کاندید نهایی اصولگرایان خواهد بود» دقیقا مشخص است که یکی از افراد مورد نظر او که نباید نامزد شود سعید جلیلی است . خاصه آنکه او ابایی هم از بیان این مساله نداشته و همین را را مشخصا زده است.
سعید جلیلی به خوبی می داند که بخش هایی دیگری از جناح اصولگرایان نیز او را نامزد مطلوب خود نمی دانند.
این اما تمام ماجرا نیست. واقعیت این است که حتی در آن بخش از اصولگرایان که تصور می شود بدنه رای تشکیلاتی او آنجاست چندان میل به همچسبی البته در این مورد از سوی سعید جلیلی وجود ندارد ؛ درباره جبهه پایداری سخن می گوییم . این را می شود هم از اظهار نظرها و مصاحبه های شخصیت های جبهه پایداری متوجه شد که مدت هاست نام جلیلی را به عنوان نامزد مورد نظر خود به زبان نمی آورند و هم می توان از اخباری که درمحافل سیاسی در مورد واکنش ها و نظرات سعید جلیلی وتیم انتخاباتی او درباره جبهه پایداری بیان شده برداشت کرد . شاید در همین سطح نخست تحلیل بتوان اینگونه تصور کرد که سعید جلیلی نمی خواهد پایداری ها تابلوی سیاسی او در جامعه باشد. او از رای رای مردم در انتخابات ۹۴ به این نتیجه رسیده و شاید هم فکر می کند مردم حساب او را از پایداری ها جدا می دانند .
پس با این تفاسیر می توان به این نتیجه رسید که سعید جلیلی برای حضور در انتخابات نیاز به یک بدنه تشکیلاتی دارد که نمی تواند آن را از همین سامان موجود در میان اصولگرایان به دست آورد . او باید «آشفتگی» در این تلاش برای «سامان یافتگی» که بزرگان جناح به راه انداخته اند ایجاد کند . یک آشفتگی برای یارگیری تشکیلاتی . او می داند که جمنا آنچنان که در بیرون نمایش داده می شود متحد و هم نظر نیست و کافی است یک نفر به صورت جدی جرقه ای را برای ایجاد شکاف بزند .
برای داشتن تصویری درست از آنچه که بین جمنا و سعید جلیلی گذشته نیازی به تحلیل های پیچیده نیست . یک رسانه حامی او مطلبی را به نقل از یکی از نزدیکان او نوشته که هم خبرهای مهمی در خود دارد و هم مواضع آنها را نشان می دهد . «گفته اند “حتی سعید_جلیلی را هم در جمع کاندیداهای جمنا قرار داده اند که به رای گذاشته شود.”فکر میکنم البته این اتفاق از سر لطف نیافتاده باشد، بلکه چاره ای نداشته اند جز این کار. فکرش را بکنید: انقلابی ترین گزینه موجود در میان کاندیداها، جایی در جمع گزینه های حزبی که مدعی مردمی بودن، انقلابی بودن و جبهه بودن است جایی نداشته باشد.خودبخود یک خلاف واقع سه گانه در ذهن ها شکل میگیرد.پس حتی حالا که بعد از چندین و چند جلسه و فرستادن واسطه و … او با دلایلی محکم حاضر نشده زیر بار امضا یک پیمان قبایلی برود هم باز “مجبورند” او را در فهرست نهایی خود بگذارند، زیرا حذف انقلابی ترین، خیلی از خلاف واقع نمایی ها را رو خواهد کرد.»
این متن، هم خبر از رایزنی های سنگین دارد و هم خبر از فرستادن واسطه برای تغییر نظر سعید جلیلی . اما آنچان که گفته شد او نه تنها بنایی برای انصراف نداشته بلکه مواضع خاص خود را هم درباره این همگرایی دارد. پس در مجموع می توان گفت مشاوران انتخاباتی او برنامه ریزی های گسترده ای برای جذب بدنه تشکیلاتی ناراضی اصولگرایان دارد .
تاسیس جبهه چه اثرات پیرامونی دارد ؟
اما در سطح دیگری از تحلیل باید از فرجام تشکیل چنین جبهه ای سخن گفته شود . بحث بر سر این است که اگر سعید جلیلی از این تشکیلات رونمایی کند چه تغییری در آرایش سیاسی اصولگرایان رخ خواهد داد . باید از نگاه بلند تری به آنچه این روزها در جناح می گذرد نگاه کرد .
اکنون بر اساس اخباری که مسئولان جمنا اعلام می کنند در مجمع عمومی ، ۱۰ نامزد برای بررسی نهایی انتخاب شده اند . قرار است از بین این افراد ۵ نفر دیگر انتخاب شده و بعد سایر برنامه های انتخاباتی برای رسیدن به نامزد نهای طی شود . این البته صورت ماجرا و روی خوشی است که تصمیم سازان جمنا آن را رسانه ای کرده اند اما پشت پرده خبرهای دیگری وجود دارد .
نکته این است که بعد از انتخاب این ۱۰ نفر ، افرادی که می دانند نامشان در این لیست نیست دلخور از وضعیت پیش آمده شخصا راه انتخابات را در پیش گرفته و دستور تشکیل ستادهای انتخاباتی را داد ه اند . در این مورد نام نیکزاد و میرسلیم به صورت جدی شنیده می شود. در مورد ده نفر منتخب نیز البته اخبار قابل توجهی شنیده می شود و ضعیت بسیار پیچیده است . خاصه آنکه نامزدهایی وجود دارند که هنوز کاندیداتوری را نپذیرفته اند . نامزدی وجود دارد که شرط نامزدی اش را کناره گیری همه نامزدهای دیگر و حمایت همه جانبه از خودش اعلام کرده است . در این میان نامزدهایی هم هستند که گویا گفته اند حتی اگر در بین ۵ نفر هم نباشند خودشان وارد انتخابات خواهند شد . تلاش ها برای گرفتن تعهد از این افراد برای کناره گیری تا کنون هیچ نتیجه ای نداشته است .
سعید جلیلی از این آشفتگی پنهان و رسانه ای نشده کاملا آگاه است . می داند که در همین شلوغی می تواند راحت نامزد انتخابات شود . اما این نامزدی حتما بر آَشفتگی ها خواهد افزود . کسانی با آمدن سعید جلیلی بیش از قبل احساس تکلیف می کنند چرا که حتی او را برای ریاست جمهوری نامناسب تر از حسن روحانی می دانند . این نافرمانی تشکیلاتی که حضور انفرادی در انتخابات است تصمیم سازان جناح را در وقعیت سخت تری قرار می دهد که موجب می شود نتوانند دیگران را برای انصراف به نفع نامزد یا نامزدهایی نهایی جمنا راضی کنند . برنامه انتخاباتی که برای رقابت با حسن روحانی از سوی تصمیم سازان جناح طراحی شده حتما به هم خواهد ریخت . آنها می خواهند دو قطبی سال ۹۲ به هیچ وجه زنده نشود اما سعید جلیلی می آید تا همان صحنه را احیا کند . این نکته کلیدی ماجراست . اگر جلیلی همان جلیلی سال ۹۲ باشد ، بازی طراحی شده جناح اصولگرا برای ایجاد یک صحنه جدیدی برای رقابت با حسن روحانی دیگر کار کردی نخواهد داشت . معنی این سخن البته این نیست که سعید جلیلی به رقیب اصلی حسن روحانی تبدیل خواهد شد، او حتما در صورت کاندیداتوری هم جناحی های خودش را در کنارش خواهد دید اما ثمره این حضور جلوگیری از مرکزی شدن گفتمان مورد نظر اصولگرایان برای رقابت با رییس جمهور مستقر خواهد بود . حالا اگر در کنار این حضور تشکیل جبهه جدید از سوی جلیلی را نیز فرض بگیرم آنگاه دیگر ماجرا پیچیده تر هم می شود .گویا فشارها و مصلحت اندیشی ها به پایان خود نزدیک می شود . جبهه و تشکیلات سعید جلیلی به زودی اعلام موجودیت خواهد کرد .
منبع: انتخاب