رئیسی جز گزینه هایی می باشد که قدرت اجماع اکثر نیروهای اصول گرایی را دارد، از انصراف قالیباف و رضایی گرفته تا حمایت جبهه پایداری از وی.
گروه سیاسی خبرگزاری یوپنا – بعد از همایش ها و جلسات متعدد بالاخره ابراهیم رئیسی کاندیدای نهایی اصول گرایان برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ شد.
رئیسی جز گزینه هایی می باشد که قدرت اجماع اکثر نیروهای اصول گرایی را دارد، از انصراف قالیباف و رضایی گرفته تا حمایت جبهه پایداری از وی.
چند روز پيش از انتخاب رئیسی، حمایت آیت الله مصباح يزدي رهبر معنوی «جبهه پايداري» از وي اعلام شد. مصباح از جمنا خواسته بود: «سراغ آقاي رئيسي برويد و اگر شرايطي فراهم شد که به صحنه رقابت انتخاباتي ورود پيدا کرد از وي حمايت کنيد». اين سخنان در واقع به معناي ترجيح رئيسي بر جليلي توسط مصباح يزدي و جبهه پايداري است.
در این زمینه از یک سو می توان گفت که برخی از تحلیل گران مانند عباس عبدی بر این نظرند که وقتی جریانی سیاسی به یک فرد به عنوان ناجی نگاه می کند، این امر به منزله شکست آن گفتمان می باشد. اصول گرایان به رئیسی همانند یک منجی سیاسی برای بازگشت دوباره به قدرت سیاسی نگاه می کنند، ولی به نظر می رسد که چنین نگرشی ناشی از ضعف ساختاری و سیستمی یک جریان باشد.
از طرف دیگر اصول گرایان آنچنان درگیر حذف حسن روحانی از سپهر سیاسی ایران هستند که می توان با قاطعیت گفت هیچ برنامه ای مدون برای آینده کشور ندارند، اصول گرایان با چهره سازی و کاریزما سازی از رئیسی که تاکنون تجربه سیاسی و مدیریتی خاصی نداشته ممکن است، آینده کشور را دچار تردید کنند.
ولی به طور کلی می توان بیان داشت که با ورود رئیسی به صحنه انتخابات رقابت اصلی در انتخابات ۹۶ بین تولیت آستان قدس رضوی و حسن روحانی رئیس جمهور فعلی باشد لذا فضای دو قطبی (اصلاح طلب و اصول گرا) در سطح عمومی و حاکمیتی جامعه به وجود آمده است.
رئیسی توانایی جذب بدنه ایدولوژیک و محافظه کار و مخالفین دولت روحانی و اصلاح طلبان را دارد، همچنین وی می تواند تا حدودی شکاف درون گفتمانی اصول گرایان را ترمیم دهد. ولی به نظر می رسد.
از منظری می توان بر این باور بود که با ورود رئیسی و دو قطبی کردن جامعه مانند سال ۷۶ به نفع اصلاح طلبان و روحانی تمام شود.
با آمدن رئیسی قشر خاکستری جامعه که معمولاً نسبت به مسائل سیاسی بی تفاوت هستند وارد صحنه می شوند و چون نگرش چنین افرادی معمولاًٌ به اصلاح طلبان نزدیک می باشد لذا حضور رئیسی آرای خاموش را به نفع حسن روحانی پای صندوق رأی می آورد.
به نظر می رسد رئيسي در انتخابات ٩٦ سرنوشتي همچون آقاي ناطق نوري در انتخابات ٧٦ خواهد داشت. البته اين مقايسه از نقطه نظر تاثيرات و شباهت هاي كاركردي است و نه مقايسه ريسي با ناطق نوري است.
همچنین شاید بتوان گفت که بدليل دو قطبي شدن فضای جامعه راي آقاي روحاني بيشتر از سال ٩٢ خواهد شد زیرا مهمترین پایگاه رأی اصلاحطلبان آرای اجتماعی و لایههای غیرسیاسی جامعه است.
با حضور رییسی دیگر هیچ بهانهای برای رأی ندادن توسعهطلبان و تحولخواهان باقی نمیماند و ژست برخی که در آستانه هر انتخابات توصیه به رأیندادن میکنند نیز ناموجه به نظر میرسد زیرا این رأی ندادن در واقع رأیدادن به رقیب است و همین آرای خاموش را به صحنه میآورد.
همچنین آمدن رئیسی باعث حضور برخی از گروه ها و طبقات اجتماعی جامعه مانند طبقات بالای جامعه، اقلیت ها، نسل دهه ۷۰ و حتی غیرمذهبی ها که مایل به رأی دادن در انتخابات نبودند، می شود.
از منظر دیگر اما می توان گفت وحدت اصولگرایان با محوریت رئیسی از یک طرف و اتکا به نقاط ضعف دولت روحانی از طرف دیگر می تواند برای رئیس جمهور فعلی انتخابات سختی را رقم بزند.
مردم در حوزه اقتصادی گله مندند و تیم اقتصادی دولت آنچنان که باید نتوانسته است رضایت عمومی را جلب کند، همین موضوع می تواند پاشنه آشیل روحانی در انتخابات باشد.
بقول پزشکیان اگر تیم روحانی با صداقت توضیح دهد چرا در برخی عرصهها به موفقیت دست پیدا نکرده و موانع را شفاف برای مردم تشریح کند، همین نکته منفی میتواند به سکوی پرتاب و موفقیت روحانی تبدیل شود. روحانی با صداقت میتواند تهدید انتخاب نشدن را به فرصتی مناسب تبدیل کند.
اصلاح طلبان هم آنچنان که باید رضایت تمام و کمال ندارند و برخی از جمله پزشکیان معتقدند که دولت روحانی هوای کسانی که برای روی کار آمدن او زحمت کشیدند و از دولت پشتیبانی کردند را نداشت و برخی از افرادی که در این دولت به مقام رسیده اند حامی دولت نبوده اند و البته برای این دولت هم تلاشی نخواهند کرد.
به طور کلی می توان گفت که در رقابت دو قطبی هم مشارکت در انتخابات افزایش می یابد و این مشارکت حداکثری با توجه به انتخابات های گذشته می تواند به نفع نامزد اصلاح طلبان خاتمه یابد. چرا که تجربیات انتخابات گذشته نشان داده است که با افزایش مشارکت مردم، گزینه های اصلاح طلبان شانس بیشتری برای قبولی در انتخابات را دارند.
با همه این با همه این تفاسیر سرنوشت انتخابات در هر صورت در دست روحانی است؛ اینکه وی در روزهای آتی و در کوران داغ تبلیغات انتخاباتی چگونه با مردم حرف بزند، از کارهای خوب گذشته بدون اغراق بگوید، از ضعف های دولت یازدهم و تصمیمات آینده اش سخن براند و آینده ۴ ساله کشور را چگونه دوباره تصویر کند.