به طور کلی شاید بتوان گفت که رقابت اصلی در روز ۲۹ اردیبهشت بین آقای روحانی و رئیسی باشد، که این به نوبه خود بانی و باعث دو قطبی بودن جامعه می شود
گروه سیاسی_ ثبت نام داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری به اتمام رسیده است. ثبت نام مردم در این انتخابات بسیار غافلگیر کننده و قابل تحلیل می باشد، به طوری که بالای ۱۶۰۰ نفر کاندیدای ریاست جمهوری شدند. ولی می توان گفت که از میان این داوطلبین چهره های شاخصی برای ساختمان پاستور شانس بالایی دارند، از روحانی و جهانگیری گرفته تا قالیباف، رئیسی، زاکانی، حاج بابایی، بقایی و احمدی نژاد.
در این بین طبق تحلیل ها و آمار حسن روحانی رئیس جمهور فعلی و ابراهیم رئیسی دو کاندیدای اصلی جریانات سیاسی کشور می باشند. در یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری هر کدام از طیف های سیاسی و کاندیدا سعی در جذب و گسترش بدنه اجتماعی خود می باشد.
در اینجا سعی می شود بدنه اجتماعی و سیاسی سبد رأی حسن روحانی و ابراهیمی رئیسی را با هم مقایسه کرد.
از لحاظ جامعه شناسی بدنه اجتماعی و سبد رأی حسن روحانی، را اکثریت دانشجویان و اساتید، طبقه متوسط و بالای جامعه و همچنین اکثریت کلان شهرها، اکثریت هنرمندان، ایرنیان مقیم خارج، فعالین رسانه ای و سازمان های مردم نهاد و مدنی تشکیل می دهند، این طبقات حامی ارزش های دموکراتیک و تحول خواه می باشند و به کاندیدایی رأی می دهند که چنین جهت گیری را در سیاست ها و شعارهای انتخاباتی خود مطرح کند.
حسن روحانی نیز این توانایی را دارد که رأی خاموش و آرای خاکستری جامعه را از آن خود کند، انتخابات سال ۹۲ تأییدی بر این فرضیه می باشد چون تا ۷۲ ساعت قبل از انتخابات حضور این قشر در هاله ای از ابهام بود، ولی روز رأی گیری با مشارکت و حمایت این قشر حسن روحانی رئیس جمهور شد. قشر خاکستری و آرای خاموش در جامعه ما آمار بسیار بالایی دارند ولی این طیف در مواقع حساس وارد کارزار انتخابات می شوند، به نظر می رسد یکی از دلایلی که این قشر وسیع را به پای صندوق های رأی می کشاند، برنامه هاي كانديداها می باشد لذا با توجه به اینکه روحانی به نسبت سایر گزینه ها برنامه ی مدون تری دارد به نظر می رسد وی برای بار دوم بتواند اعتماد قشر خاکستری را به خود جلب کند.
یکی دیگر از عواملی که قشر خاکستری به صحنه انتخابات می شوند، فضای دو قطبی در درون سپهر سیاسی و اجتماعی جامعه می باشد، از آنجایی که معمولاً قشر خاکستری اقشار بالا و فرهنگی جامعه را تشکیل می دهند لذا طبق تحلیل های تئوریسن ها نگرش چنین قشری معمولاً به اصلاح طلبان نزدیک تر می باشد، لذا در فضای دو قطبی تحول خواه و محافظه کار به نظر می رسد این قشر گرایش بیشتری به حسن روحانی داشته باشند.
از لحاظ سیاسی بخشی از طبقات و خواص سیاسی بنابر دلایلی به حسن روحانی رأی می دهند، گروه اول بخشي از بدنه سیاسی می باشد كه از واهمه احمدي نژاد به روحاني پناه آورده اند، گروه دوم یکی از بخش اصلي سبد راي حسن روحاني مربوط به گروهی است که در سالهاي اخير به عنوان اعتدال گرا شناسايي شدهاند و حيات شان در گرو بودن شيخ ديپلمات است. گروه سوم حمایت بخش سنتی جریان اصول گرا مانند طیف ناطق نوری و علی لاریجانی از حسن روحانی و داشتن پایگاهی در بین این طیف سیاسی و فکری. گروه بعدي كه سبد راي حسن روحاني را تشكيل ميدهد، اصلاحطلبان هستند. اصلاح طلبان روحانی را گزینه مناسبی برای گذر از بحران و رسیدن به نرمالیزاسیون می دانند، و در حال حاضر با وجود جهانگیری به عنوان گزینه پوششی همچنان روحانی را به عنوان گزینه ی اصلی و نهایی خود برای انتخابات می دانند، هر چند نسبت به برخی از عملکردهای روحانی به خصوص در زمینه سیاست داخلی انتقاد دارند. موفقیت دولت در حوزه برجام می تواند موجبات رویش رای گسترده را برای آقای روحانی فراهم کند.
اما ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی نیز در بین برخی از نیروهای سیاسی و بدنه اجتماعی پایگاهی دارد، وی از حمایت گروه های اصول گرا برخوردار است.
از لحاظ جامعه شناسی برخی از گروه ها و طبقات اجتماعی مانند، اکثریت توده های مردم البته در صورت نبود احمدی نژاد، طبقات پایین و روستانشین جامعه، شهرهای کوچک و طایفه ای، اکثر ارگان ها و نهاهای مذهبی، اقشار سنتی و محافظه کار و بسیاری دیگر از گروه های جامعه مانند برخی از اقشار که به خاطر سید بودن به وی رأی می دهند چون هنوز سید بودن در جامعه ما بخصوص در مناطق محروم دارای شأن و منزلت بسیار بالایی است. همچنین برا این نکته تأکید می شود که رئیسی سبد رأی اقشار و گروه های ایدئولوژیک جامعه را نیز دارد. معمولاً مشارکت سیاسی اقشار و طبقات پایین جامعه به نسبت سایر اقشار بالا می باشد و این یک امتیاز برای کاندیدای اصول گرا بخصوص رئیسی می باشد
از لحاظ سیاسی برخی از گروه ها و نیروهای سیاسی از وی حمایت می کنند: گروه اول اصول گرایان محافظه کار و تندرو با محوریت پایداری ها، گروه دوم گروه های سیاسی که خود را حامل ارزش های اصیل انقلاب می دانند، و برخی از گروه هایی که در مقابل جریان اصلاح طلبی و تحول خواهی قرار دارند.
به طور کلی شاید بتوان گفت که رقابت اصلی در روز ۲۹ اردیبهشت بین آقای روحانی و رئیسی باشد، که این به نوبه خود بانی و باعث دو قطبی بودن جامعه می شود، تجربیات انتخابات گذشته نشان می دهد که دو قطبی شدن جامعه باعث مشارکت حداکثری مردم می شود و این مشارکت حداکثری معمولا به نفع جریان اصلاح طلبی تمام می شود.