در اوج بحران مالی، بانک “Rothschild&Cie.” یکی از بانکداران کهنهکار خود را مسئول ارتقای یکی از کارمندان تازهکار بانک به نام “امانوئل مکرون” کرد.
در اوج بحران مالی، بانک “Rothschild&Cie.” یکی از بانکداران کهنهکار خود را مسئول ارتقای یکی از کارمندان تازهکار بانک به نام “امانوئل مکرون” کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وال استریت ژورنال، آقای مکرون هیچ تجربهای در بانکداری نداشت. در عوض، مرشدهای قدرتمندی داشت که او را به Rothschild توصیه کردند تا اوضاع کسبوکار را بهبود دهد.
“سیریل هارفوش” بانکدار باتجربهای که مسئولِ آموزش و هدایت مکرون شد به یاد میآورد: “او را فردی منحصربهفرد با اطلاعات و روابط بسیار بالا معرفی کردند. چهار سال بعد که آقای مکرون بانک را ترک کرد، یک قرارداد چند میلیارد دلاری را مذاکره کرده بود و یکی از جوانترین شرکای بانک بود.”
شغل مکرون در بانک او را به مسیری برد که نظام سیاسی موجود را برهم زد و ریاست جمهوریِ فرانسه را در یکقدمی او قرار داد. مکرون دوستانِ ردهبالا و بانفوذی داشت که او را هرروز به ردههای بالاتری در جامعه فرانسه سوق میدادند. در طول مسیر مهارتهای زیادی کسب کرد: از نواختن پیانو و مسائل فلسفی گرفته، تا بازیگری و اقتصاد. این مهارتها سبب شد افراد بانفوذ و مرشدهای بیشتری تحت تأثیرش قرار بگیرند.
این رویکرد سبب شد مکرون مسیر سیاسی سنتی را دور بزند. بهجای اینکه در زادگاهش کاندید شود و بهمرور یک حوزه انتخاباتی ایجاد کند، مستقیم به پاریس آمد و در آنجا به متخصص امور بانکی و تکنوکراسیِ اروپا تبدیل شد. او بر قوانین تسلط کامل پیدا کرد: از قوانین ۳۳۳۴ صفحهای کار در فرانسه گرفته تا قوانین بازارِ واحد اتحادیه اروپا. این اشراف اطلاعاتی او را به مهره و دستیار باارزشی برای سیاستمدارانی تبدیل کرد که در هزارتویِ قوانین اتحادیه اروپا و بازارهای جهانی گمشده بودند.
اکنون آینده فرانسه و به میزان قابلتوجهی آینده اتحادیه اروپا در دستان فرد سیونهسالهای قرار دارد که تا همین اواخر چندان شناختهشده نبود. دوئل او باخانم لوپن بر سر جایگاه فرانسه در اروپا، اصول سیاستهای این کشور را تغییر داده است، بهطوریکه نامزدهای جریان اصلی در احزاب چپ و راست به حاشیه رفتهاند.
احزاب اصلی فرانسه از هواداران خود خواستهاند از مکرون حمایت کنند تا مارین لوپن که قصد دارد فرانسه را از پول مشترک اتحادیه اروپا خارج کند، در انتخابات پیروز نشود.
پیروزی مکرون دومین اقتصاد بزرگِ اروپا را تحت رهبریِ حامیِ صریح اتحادیه اروپا قرار میدهد که قصد دارد برای دفاع از قاره، یک مرکز فرماندهی ایجاد کند. از دیگر برنامههای او ایجاد نیروی پلیس مرزی، آسان کردن قوانین سفتوسخت کار در فرانسه، کاهش مالیات حقوق و دستمزد و کاهش ۱۲۰ هزارتایی میزان اشتغال در بخش دولتیِ فرانسه است.
آقای مکرون یک عملگرای سیاسی است که مدتهاست خود را از احزاب اصلی جدا کرده است. برای همکارانش در بانک یک موسیقیدان بود و قبل از تبدیلشدن به یک نامزد حامی اتحادیه اروپا، در دولت سوسیالیست بهعنوان یک سرمایهدار شناخته میشد.
مصاحبه و گفتگوهای انجامشده در دو سال گذشته با آقای مکرون، مشاوران، مقامات دولتی و دوستانش مردی را به تصویر میکشد که خیلی زود ریاست جمهوری را هدف خود قرار داده و برای رسیدن به این هدف از روند معمول پیروی نکرده است. این روحیه درنهایت آقای مکرون را در مسیر برخورد با یکی از افرادی قرار داد که او را به ردههای ارشد دولت رساند: فرانسوا اولاند.
آقای مکرون در شهر شمالی “آمیان” به دنیا آمد و همسرش “بریگته ترونیو” را در دبیرستان ملاقات کرد. بریگته معلم نمایش و تئاتر مدرسه و متأهل بود.
مکرون در نوجوانی ساعتهای زیادی را باخانم ترونیو صرف تمرین نمایشنامهی ایتالیایی نوشته “ادوارد د فیلیپو” میکرد. این نمایشنامه درباره بازیگر باهوشی بود که از یک مقام قدرتمند محلی پیشی میگیرد. بریگیته او را در نقش اصلی قرار داد. مکرون میگوید: “خیلی باهم روی این نمایشنامه تمرین کردیم.”
پدر و مادرش او را برای اتمام دوره دبیرستان به پاریس فرستادند، اما بازهم ارتباطش با بریگیته را حفظ کرد. چند سال بعد، بریگیته از همسرش جدا شد و به پاریس رفت تا با مکرون زندگی کند.
در آن زمان مکرون داشت راه خود را به محافل مهم باز میکرد. فلسفه خواند و دستیار یکی از بهترین و معروفترین فیلسوفان فرانسه “پل ریکور” شد. او در “مدرسه ملی مدیریت” ثبتنام کرد؛ آموزشگاهی که وزیرها، مقامات بانک مرکزی و رئیسجمهورهای فرانسه را تربیتکرده است.
مکرون بهعنوان یکی از دانشجویان ممتاز فارغالتحصیل شد و در سازمان “بازرسی کل امور مالی” مشغول به کار شد. در آنجا با افراد مهمی مانند کارگزار قدرتمند و سرشناس فرانسه “آلن مینس” و نخستوزیر سابق “میشل روکار” آشنا شد.
یکی از فارغالتحصیلان مدرسه ملی مدیریت که با مکرون کار میکرد، اولین دیدار با او را به یاد دارد. از مکرون پرسیده بود که در سی سال آینده خود را کجا میبیند و او پاسخ داده بود: “رئیسجمهور فرانسه”.
آقای مکرون این برخورد را بهگونهای دیگری به خاطر میآورد. مکرون میگوید در پاسخ گفت به حرفه سیاسی فکر میکند.
این فرد به مکرون توصیه کرده بود وارد سیاست نشود زیرا امنیت مالی او را تضمین نخواهد کرد. بدین ترتیب برایش شغلی در بانک Rothschild دستوپا کرد.
مکرون سعی کرد کاری فراتر از بازگشایی دربهای بانک انجام دهد و کارفرمایان را تحت تأثیر قرار داد. مکرون میخواست همهچیز را با زحمت خودش بیاموزد. به همین دلیل در برنامههای آموزشی “Crash Course” در یوتیوب شرکت کرد و محاسبات و مدلسازیهای مالی را آموخت. سخن از مهارتهای او در نواختن پیانو نیز بر سر زبانها افتاد.
اما دلیل اصلی موفقیت مکرون در بانکداری داشتن شبکه مفیدی از افراد بانفوذ بود. زمانی که در سازمان بازرسی بود، بهعنوان دستیار در یک کمیته اقتصادی مهم کار میکرد. در این کمیته رئیس شرکت نستله “پیتر برابک- لتمیته” نیز حضور داشت. مکرون بهطور منظم با او ملاقات میکرد و هدفش این بود: تجارت غذای کودک در شرکت “فایزر”.
در نهایت نستله را متقاعد کرد که با اضافه کردن این شاخه از تجارت میتواند حضور خود در بازار چین را تقویت کند. چین یکی از معدود بازارهایی است که شرکت سوئیسی غذای بچه آن را اشغال نکرده بود. در جنگ مناقصهای با رقیب فرانسوی “Danon SA”، مکرون خریدِ ۱۱٫۸ میلیارد دلاری نستله را به پیروزی رساند.
مکرون که آن زمان یکی از شرکای بانک Rothschild بود، با این معامله ثروتمند شد. بعلاوه، در محافل سیاسی فرانسه بهعنوان یکی از مشاوران اقتصادی معتبر شناخته شد. ازجمله از جانب “فرانسوا اولاند” رهبر حزب سوسیالیست که در آن زمان درگیر رقابت با “نیکولاس سارکوزی” بود. آقای اولاند طرح مالیات ۷۵ درصدی بر درآمدهای بالای یک میلیون یورو را مطرح کرده بود. به همین دلیل مکرون را بهعنوان دستیار و مشاور خود استخدام کرد تا سرمایهگذاران و رهبران تجاری را آرام کند.
اولاند پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲، مکرون را بهعنوان معاون رئیس ستاد به کاخ الیزه برد. با تهدید رهبران تجاری به ترک کشور، مکرون ایمیلی به رئیسش فرستاد و هشدار داد که این سیاستهای مالیاتی فرانسه را به “کوبا بدون آفتاب” تبدیل میکند.
آقای اولاند از برنامه مالیاتی خود صرفنظر کرد و گزینههایی برای کاهش مالیات در اختیار شرکتها قرار داد. این تجدیدنظر در سیاستها مالیاتی محبوبیت مکرون در میان اعضای حزب سوسیالیست را بیشتر کرد.
یکی از آنها “جرالد کلمب” سناتور و شهردار لیون بود. آقای کلمب گفت: “من کاملاً باسیاستهای مالیاتی اولاند مخالف بودم. مکرون با من و برخی دیگر از نمایندگان مجلس ملاقات کرد تا اندکی شرایط را آرام کند.”
مداخلات دیگری نیز انجام شد. وزیر اقتصاد اولاند “آرنو مونتبورگ” سعی کرد شرکت جنرال الکتریک را به نفع شرکت توربین “آلستوم” کنار بزند. اما مکرون میانجیگری کرد و خرید ۱۷ میلیاردی جنرال الکتریک پیروز شد.
در تابستان ۲۰۱۴ مکرون از سمت خود بهعنوان مشاور اولاند استعفا داد و گفت قصد دارد کسبوکار خودش را آغاز کند. در مراسمی که بهافتخار مکرون در کاخ الیزه برگزار شد، اولاند گفت هر زمان به خارج از کشور سفر میکند افراد مختلف میگویند: “چه خوب، شما با امانوئل مکرون کار میکنید.”
مکرون در پاسخ یک سخنرانیِ جدی ایراد کرد و از سیاستمداران حاضر خواستار تغییرات اساسی در کشور شد. چند هفته بعد، اولاند وزیر اقتصاد خود را برکنار کرد و این سمت را به مکرون پیشنهاد داد. مکرون این پیشنهاد را بلافاصله قبول نکرد. او خواستار حکمی برای تغییرات اساسی در اقتصاد کشور شد.
اولاند در پاسخ گفت: “تو برای ایجاد اصلاحات، در دولت خواهی بود.”
چهار روز پس از قرار گرفتن در پست جدید، “زیگمار گابریل” وزیر اقتصاد وقت آلمان را به یک شام خصوصی در پاریس دعوت کرد. آنها توافق کردند گزارشی از اقتصاددانان تهیه کنند که مبنای احیای ثروت اتحادیه اروپا شود.
مکرون سال گذشته در مصاحبهای گفت: “از همان آغاز طرحی برای اروپای نوین ارائه دادم. اما همزمان اروپا را راضی کردم که میزان سرمایهگذاری را افزایش دهند.”
از دیدگاه مکرون، بازار کار و نظام آموزشی فرانسه مسیر شغلیِ باریکی پیش روی جوانان قرار میدهد و قوانین سرسخت شرکتها را از استخدام جوانان دلسرد میکند. نتیجه این سیاستها، نرخ بیکاری ۱۰ درصدی است که بیشتر از همه جوانان را تحت تأثیر قرار داده است.
مکرون بهعنوان وزیر اقتصاد لایحهای را تدوین کرد که استخدام و اخراج کارمندان سادهتر شود و مغازههای بیشتری در روز یکشنبه باز بمانند. اولاند که میترسید این لایحه در مجلس شکست بخورد، آن را به رأی نگذاشت. در عوض مفاد مهم برای تسهیل استخدام و اخراج را از آن بیرون کشید و لایحه را با فرمان ریاست جمهوری تصویب کرد.
این اقدام اولاند یکی از عوامل شورش مکرون بود. در اوایل سال ۲۰۱۵ از مکرون سؤال شد آیا تابهحال رویای ریاست جمهوری از سرش عبور کرده؟ مکرون پاسخ داد: “نه. اما وقتی تصمیم به انجام کاری میگیری، باید به بهترین نحو آن را انجام دهی.”
بهار گذشته آقای مکرون حزب سیاسی خودش به نام “حزب روبهجلو” را تشکیل داد و شانس فرانسوا اولاند برای ریاست جمهوری مجدد را نابود کرد. در ابتدا اولاند حاضر نشد تأیید کند که مکرون به دنبال ریاست جمهوری است: “مسئله مقام و سلسلهمراتب مطرح نیست. مکرون میداند که مدیون من است. موضوع اصلی وفاداری شخصی و سیاسی است.”
چند روز بعد مکرون در مصاحبهای اعلام کرد: “زمانی که یک رئیسجمهور شخصی را وزیر میکند، بدین معنا نیست که او را خدمتکار خود کرده است.”
سیام ماه اوت، آقای مکرون با همراهی دوربینها و خبرنگاران از وزارت اقتصاد به کاخ الیزه رفت تا از سمت خود کنارهگیری کند.
منبع: فرارو