سید خراسانی بعد از پایان کار در قوه قضائیه سودای قوه مجریه و پاستور را کرده، وی درصدد است که از خود چهره ی کاریزمایی در بین مردم به خصوص اقشار پایین جامعه ارئه دهد.

گروه سیاسی سید خراسانی بعد از پایان کار در قوه قضائیه سودای قوه مجریه و پاستور را کرده، وی درصدد است که از خود چهره ی کاریزمایی در بین مردم به خصوص اقشار پایین جامعه ارئه دهد، مناظرات و برنامه های تلویزیونی وی نیز چنین فرضیه ای را تأیید می کند.
اصول گرایان که چندین ما قبل در قالب جبهه مردمی نیروی های انقلاب دور هم جمع شدند از رئیسی به عنوان فردی که توانایی رای در برابر اصلاح طلبان و اعتدالیون را دارد نام بردند، در حال حاضر برنامه ها و مناظرات انتخاباتی داغ شده و کمتر از ۳ هفته تا انتخابات زمان باقی مانده است. رئیسی در این بین سعی دارد تا وجهه ی مناسبی از خود به جامعه عرضه نماید، چون عملکرد وی از اول انقلاب تا سال ۹۴ در زمینه قضائی بوده و نگرش جامعه به چنین عملکردی می تواند بر ریزش آرای وی تأثیر گذار باشد.
از دادستانی شهرها تا دادستان کل کشور، از معاون اول قوه قضائیه قضائیه تا رئیس بازرسی کل کشور همه نشان دهنده نداشتن قدرت اجرائی و مدیریتی در سطح کلان بوده، که خود تا حدودی می تواند زمینه ساز ریزش آرای وی در بین مردم گردد.
رئیسی در قالب گفتمان اصول گرایی با همان شعارهای گفتمانی آنها امده است، هر چند سعی می کند خود را به عنوان یک فرد فراجناحی قرار بدهد ولی به نظر می رسد لایه نازک چنین سیاستی از هم فروپاشید و مناظرات و سخنان وی موید این گفته است که رئیسی نماینده جریان اصول گرا برای بدست آوردن قدرت سیاسی می باشد.
یکی از بارزترین مولفه های این گفتمان بدین صورت می باشد که هر وقت آنها می خواهند قدرت را بدست گیرند، رو به شعارهای اقتصادی و معیشتی می دهند، و درصدد جذب بدنه سنتی و پایین جامعه می باشد و زمانی که احساس کنند در حال از دست دادن قدرت سیاسی هستند به شعارهای دینی و ارزشی روی می آورند. استارت کار رئیسی با چنین اصلی شروع شد، حمله به دولت روحانی برای وضعیت اقتصادی و معیشتی طبقات پایین جامعه و وعده افزایش یارانه برای دهک های کم درآمد جامعه خود نشان می دهد که رئیسی به عنوان نماینده جریان محافطه کار درصدد بدست گرفتن سپهر سیاسی کشور می باشد. بنابراین اصول گرایان به این نتیجه واقف اند که رئیسی می تواند آنها را دوباره به قدرت سیاسی جامعه بازگرداند. محافظه کاران رئیسی را برابر با بازتولید قدرت سیاسی خود می دانند.
برنامه و اهداف رئیسی برای کشور چندان روشن به نظر نمی رسد، هم قالیباف و هم رئیسی می خواهند به مردم نشان دهند که به دنبال تغییر وضع موجود هستند. رئیسی تمام مشکلات کشور را مربوط به پول می داند و تنها نکته ای که در سخنان و مناظرات خود بیان می کند این است که باید به طبقات پایین جامعه نگاه ویژه ای کرد و به آنها پول تزریق کرد تا مشکل شان حل شود، ولی خط و مشی و یک گفتار منسجم برای اداره کشور ارائه نداد.

رئیسی در سخنان خود بر نابرابری عدالتی و شکاف طبقاتی تأکیدئ بسیار می کند، ولی این نکته را نباید فراموش کرد که محمود احمدی نژاد نیز با چنین شعارهای رئیس جمهور شد ولی در پایان کار دولت وی شاهد افزایش شکاف فقیر و غنی بودیم.

وی در سخنان خود از رکود و بیکاری می‌گوید و ناکامی‌های دولت روحانی در اقتصاد را مطرح می‌کند. و بدون تنش و با وعده های اقتصادی سعی می کند اقشار و آرای خاموش و خاکستری را به طرف خود جلب کند ولی این نکته را در نظر نمی گیرد که ۱۰ تا ۱۵ میلیون اقشار خاکستری درد اقتصاد ندارند و برای آنها افق آینده و مسائل سیاسی اجتماعی مطرح است. بنابراین وی در شعارهای انتخاباتی خود وعده امید و آینده بهتر و رهایی از وضعیت فعلی را سر می دهد و سعی دارد مشابه آقای روحانی در سال ۹۲ عمل کند.