پرويز کرمي
دبير ستاد توسعه فرهنگ، علم، فناوري و اقتصاد دانش بنيان
«ايجاد يکصد هزار شغل و سي هزار ميليارد تومان درآمد در طول يک سال». اين آمار مربوط به شرکت هاي دانش بنيان ايراني است. جا دارد يک جشن ملي براي آن بگيريم؛ جشني براي آغازي مهم و فعاليتي رو به رشد. آنچه موردنظر و خواست بزرگان نظام بود، در حال محقق شدن است؛ يکصد هزار جوان باسواد و خوش فکر شغلي ارزشمند به دست آورده اند و خانواده هايشان را خوشحال کرده اند. چرخ هاي اقتصاد با درآمد سي هزار ميليارد توماني تندتر چرخيد و از همه مهم تر، اقتصاد مقاومتي با کمک اقتصاد دانش بنيان يک گام بسيار مهم و بزرگ رو به جلو گذاشت. در کنار همه اينها، با فراگير شدن گفتمان علم و فناوري در جامعه، نشانه هاي ثبات خود را آهسته آهسته آشکار مي کند و شرکت هاي دانش بنيان صاحب قيمت ميشوند. به مرور توجه به توليد محصولات دانش بنيان ساخت داخل نيز ملکه ذهنها شده است. حالا ديگر کسي آهسته و با شرم از ايران ساخت بودن محصولات ياد نميکند و توليدکننده ايراني ميتواند با غرور از توليد ملي حرف بزند. بيشعار، روزهاي خوبي در راه است، چراكه قافله سالاري هوشيار، رصدكننده و مطالبه گر نيز در پيشاپيش اين كاروان علم و فناوري داريم.
از طرفي بحثهاي مربوط به اقتصاد دانش بنيان، خدا را شکر، امروز به دوام و قوامي رسيدهاند که از مراتب سياسي فراتر رفته اند. يعني از يک لحاظ غيرسياسي شده اند و از دسترس سليقه هاي جناحي دور شدهاند، از يک لحاظ هم، چنان فراگير شدهاند که مورد وفاق همه طيفها قرار گرفته اند. ديگر کسي نيست که ضرورت اقتصاد دانش بنيان را انکار کند يا آن را متوجه نشود. در مناظره هاي انتخاباتي که به جرأت مي شود گفت پربيننده ترين و البته از تاثيرگذارترين اتفاقات اين روزهاي ايران است، کانديداهاي رياست جمهوري، با افتخار و سري بلند، از اهميت اقتصاد دانش بنيان و حمايت از شرکتهاي دانش بنيان سخن ميگويند. زماني که گفتمان دانش بنيان از جانب نخبگان جامعه به عموم مردم تسري مييابد و نخبگان به ارائه برنامه ها و راهکارها مي پردازند، يعني اينکه اساس کار درست است، به ويژه آنکه رنگ و بوي تبليغ و شعار هم به خود بگيرد. اما همه مي دانند که اين تبليغ و شعار در همان حد باقي نمي ماند؛ جان مي گيرد و عصاي دست دولتها ميشود. ميتوانيم با شوق و اطمينان اعلام کنيم که فرهنگ اقتصاد دانش بنيان در حال ميوه دادن است و انشاءالله به زودي اين ميوه در کام مردم خواهد نشست. گرچه نوبرانه هاي آن را با آماري که در ابتداي اين يادداشت به آن اشاره شد، چشيدهايم و جملگي سر ذوق آمدهايم.
به گواه راي و نظر همه گروههاي سياسي/ مديريتي جديترين مشکلات امروز، مشکلات اقتصادي و اجتماعي اند. چيزي که سلامت جامعه ما را تهديد ميکند، همين بيکاري و رکود است. نظام جمهوري اسلامي به اتکاء انقلاب و پشتوانه مردمي و حضور اقشار مختلف توانسته است از بسياري بحرانها به سلامت عبور کند. ما بحرانهاي سياسي و مديريتي و اجتماعي بسياري را پشت سر گذاشته ايم و از آزمون هاي مختلف، بحمدالله، سربلند بيرون آمده ايم. از روي سابقه مي توان اميدوار بود که از اين بحران اقتصادي هم مي توانيم عبور کنيم و به افقهاي جديد دست يابيم. بيش از شش هزار شرکت دانش بنيان، در نوبت تاييد صلاحيت هستند که در سختگيرانه ترين حالتها، اگر نيمي از آنها هم تاييد شوند، با يک جبهه پرقدرت و پربرکت ديگر مواجه خواهيم شد که نتيجه آن مي تواند شغل هاي جديد و ارزشمند، درآمدهاي درخور و ذي قيمت، ايجاد شور و تحرک مثال زدني در جامعه و در نهايت رهايي از رکود و تلخيهاي بيکاري باشد.
اما براي اين کار احتياج به برنامه و نظم و هماهنگي داريم. لازم است از اهل فن بخواهيم وارد ميدان شوند و اوضاع را سامان ببخشند. خدا را شکر که اين سه هزار شرکت دانش بنيان مشغول کارند و چراغ اقتصاد دانش بنيان را پرنور کرده اند. «سه هزار» صرفا يک عدد نيست که بخواهيم با کم و زياد کردنش آمار درست کنيم، بلکه به منزله شروع اميدوارکننده فصلي جديد در اقتصاد کشور است. عمده نگرش مديران تاکنون نگرش سنتي بوده و سوداهاي کلاني در سر مي پروراندند تا شاخص هاي توسعه را بالا ببرند. اما امروز دنيا وارد مدار تازه اي شده و راه هاي ميانبري براي بهبود وضع اقتصادي پيدا شده است. حالا ديگر براي رفع بيکاري نيازي نيست دولت شخصا وارد ميدان شود و با تاسيس کارخانه و شرکت، ايجاد اشتغال کند. اتفاقا اين کار هم تصدي گري دولت را زياد مي کند و هم روز به روز بزرگتر و پر مسئوليت ترش ميکند. حال آنکه شکل معقول و صحيح اين است که دولتها بسترسازي کنند، به لحاظ فرهنگي، اجتماعي، قانوني، سياسي فضايي مناسب آماده کنند تا شرکت هاي دانش بنيان بتوانند وارد عرصه فعاليت شوند و تا عرضه دانش بنيان کالا و خدمات توليد ثروت و شغل کنند.
اتفاقا تجربه دنياي امروز هم گواهي مي دهد که از راه علم و نوآوري و پژوهش و هنر، بهتر و ساده تر و کم هزينه تر ميشود ثروت توليد کرد و چرخهاي اقتصادي را به حرکت انداخت. در اين سالها نيز، به خصوص با توجه به تجربه هاي ارزشمندي که در معاونت علم و فناوري رياست جمهوري به دست آوردهايم، الان بيش از هر وقت ديگر فضا براي اقتصاد دانش بنيان فراهم است.
قدم هاي خوبي برداشته ايم و در ميانه راهيم و انشاءالله که همين مسير را تا نيل به مقصود ادامه دهيم. در حال حاضر توانسته ايم فرهنگ سازي کنيم و در ميان جوانان و تحصيلکردگان مفاهيم دانش بنيان را جا بيندازيم. امروز ديگر مثل سابق نيست که چشم جوانان به دست دولت باشد تا برايشان کار بيافريند و حقوق و يارانه ماهيانه شان بدهد. ديگر مثل سابق نيست که تحصيلکردگان ما آرزوي استخدام در دولت را داشته باشند و به آب باريکه دولت قانع باشند. حتي اين فرهنگ غلط – اما سابقه دار – هم کنار گذاشته شده که دولت نفت بفروشد و به صورت رفاه بين اقشار مختلف تقسيم کند. توقع از دولت نيز تغيير کرده و در حال حاضر با توجه به ارتقاء سطح علمي و فرهنگي جا افتاده که دولت به جاي تصديگري، بسترسازي کند و به جاي اينکه خود کارآفريني کند، به استعدادهاي برتر، به نخبگان علمي، به جوانان تحصيلکرده و خوشفکر مجال دهد تا با تاسيس شرکت هاي دانش بنيان هم کارآفريني و هم توليد ثروت کنند.
انحصار اقتصادي دولت به هر اسمي مي تواند مانع جدي در راه توسعه و حضور عمومي مردم در اين عرصه باشد. همين تعداد سه هزار شرکت دانش بنيان نقطه عزيمتي است که سريع تر از هر پروژه ديگري ميتواند به نتيجه برسد و راه را براي پيشرفت و ترقي باز کند. فقط بايد مراقب باشيم که يک وقت در اين راه متوقف نشويم و کار را نيمه رها نکنيم. امروز بيش از هر زمان ديگر امکان توفيق فراهم است و مي توانيم اين بحران را هم به اميد خدا و حضور گسترده جوانان پشت سر بگذاريم. از تک تک کانديداهاي محترم و فرهيخته رياست جمهوري که در مناظره هاي سه گانه، از موضوع اقتصاد دانش بنيان و حمايت از شرکتهاي دانش بنيان پشتيباني کردند و ذهن مردم را با اين مسئله آشنا کردند، سپاسگزاري مي کنم. قطار اقتصاد دانش بنيان به راه افتاده است و خوشا به حال آناني که تلاش مي کنند خود را سوار بر آن کنند.