عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: این را میپذیرم که انتخابات شرایط خاص خود را دارد و وجود قدری بداخلاقی در آن اجتنابناپذیر و شاید هم طبیعت آن است، مثل مسابقه فوتبال است که خلاصه تعدادی خطا رخ میدهد.
حدي از آن قابل تحمل است؛ ولي هنگامي كه رفتارهاي غيراخلاقي بيش از اندازه شود، نه تنها اثرات منفي بر مخاطب و بيننده دارد، بلكه تا حدي هم فضاي عمومي را تخريب ميكند. بهويژه هنگامي كه اين رفتارهاي غيراخلاقي عليه افراد ديگري جز رقباي انتخاباتي اجرا شود.
از سوي ديگر حريت و جوانمردي در سياست مهم است و افرادي در سياست ارزشمند هستند كه تا حدي پايبندي خود را به رفتار جوانمردانه اثبات كنند. از اين رو شايد تقسيمبندي سياستمداران از جهت اين ويژگي مهمتر و ضروريتر از تقسيمبندي آنها از حيث خط و خطوط سياسي، اصلاحطلب و اصولگرا باشد.
اين دو مقدمه را گفتم تا به نحوه طرح موضوع وزير آموزش و پرورش و دخترش در مناظرههاي انتخاباتي اشاره كنم. شايد پرداختن به اين مساله در كوران انتخابات نه ممكن بود و نه مفيد ولي الان كه انتخابات تمام شده بهتر ميتوان به موضوع ورود كرد.
به نظر بنده مسكوت گذاشتن اين موضوع از طرف رسانهها و نيز نحوه تهاجمي كه به آقاي دانش و دخترش شد، به دور از جوانمردي است. ابتدا بگويم كه بنده آقاي دانشمنفرد[= دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش] را از زمان تحصيل در دانشگاه و سپس مديريت بر مدرسه مفيد ميشناسم و حداقلي از رفاقت را هم با ايشان داشتهام؛ گرچه در دو دهه اخير كمتر موردي پيش آمده كه از نزديك با ايشان مراوده داشته باشم. آقاي دانش هميشه به عنوان فرد محترمي كه بسيار هم آرام و متعادل هستند، شناخته ميشوند؛ ولي اين يادداشت را فقط در مقام آشنايي با ايشان نمينويسم، بلكه به نظرم ميرسد كه به علل زير اين نحوه برخورد شايسته و بايسته مبارزه انتخاباتي در ايران نبود.
١- نخستين چيزي كه در اين برخورد جلبتوجه ميكرد اين است كه چگونه يك موضوع به نسبت ساده كه واردات آن قانوني بوده و حقوق گمركي نيز پرداخته شده و اصولا در مقايسه با واردات كالاهاي مشابه رقم بسيار ناچيزي است، به اين سرعت شناسايي و كشف و به سطح افكار عمومي كشيده ميشود؟ و چنان جزيياتي از آن طرح ميشود كه خواننده حيرت ميكند، گويي كه يك تيم كامل چندين شبانهروز پيگير ماجرا بودهاند، آن هم در شرايطي كه پروندههاي مهم پس از ٨ سال هنوز منجر به صدور حكم نشده است. جالب اينكه پس از رسيدگي معلوم ميشود كه كل ماجرا چيز دندانگيري نداشته است.
٢- فارغ از اين نكته اصل منطق قضيه نيز اشكال دارد و استفاده از لفظ وارداتچي آن هم در جامعهاي كه فقط رقم واردات قاچاق آن ١٣ تا ١٥ميليارد دلار است، براي كسي كه از مبادي گمركي اقدام به واردات كرده، نوعي ترفند زشت است. البته آقاي وزير آموزش و پرورش كه نميتواند يا نميخواهد مثل ديگران، قوم و خويشها و نزديكان خود را به وزارتخانه ببرد و پستي در اختيار آنان قرار دهد، طبيعي است كه هركدام بايد مشغول كار خود شوند.
٣- در جامعهاي كه شاخص فساد آن بالاست، چگونه ميتوان انجام يك عمل قانوني و با پرداخت عوارض گمركي را مذمت كرد؟ آيا اين گمراهكردن ذهن جامعه نيست؟
٤- فرض كنيم كه واردات كار خوبي نباشد، خب چرا آن را ممنوع نميكنند؟ آنان كه در فروش مازاد بر تراكم كه مخالف صريح قانون است، هيچ فروگذار نميكنند، چگونه ميتوانند به يك اقدام قانوني اعتراض كنند؟
٥- مساله بسيار مهم اين است كه در دعواي سياسي چرا پاي خانواده و ديگران را به ميان بايد كشيد؟ موضوع تجارت عادي دختر وزير چه ربطي به انتخابات دارد؟
اگر از رانت استفاده كرده بود، كاملا حق داشتيد كه بيان كنيد، ولي اين چه كار زشتي است كه پاي فرزندان افراد را كه دارند زندگي عادي خود را ميكنند به ميان بكشيم؟
٦- از همه اينها گذشته دختر آقاي وزير متخصص در اين زمينه است و بهطور طبيعي قصد داشته كه كسبوكاري واضح راه بيندازد؛ مثل ايرانخودرو يا كارخانجات ديگر كه تركيبي از واردات و توليد را پيش ميبرند، او هم ميتوانسته از تخصص دانشگاهي خود كه در همين زمينه است استفاده كند و در اين مسير گام بردارد، در بدترين حالت هم كالا وارد كرده كه بفروشد اين كار كه صد شرف دارد به رانتخواري. اين معناي راي حلال است؟
از اينكه در مناظرات عليه نامزدها حرفهايي زده شد چه درست و چه نادرست نبايد چندان ناراحت بود. در هر حال وارد ميدان سياستشدن اين عوارض را هم دارد ولي از اينكه زندگي عادي منسوبين افراد ديگر را خراب كنيم بايد ننگ شمرده شود. به نظرم نامزدهايي كه در اين مسير گام برداشتند يك بدهكاري اساسي به آقاي دانش و دخترشان دارند؛ جوانمردي حكم ميكند كه حداقل اين گام را هرچه زودتر بردارند.