میثم خاکپور
اخبار متفاوتی از سلفی گرفتن افراد در گوشه و کنار کشور و جهان به گوش میرسد که بعضاً برخی از این عکسها در شرایط چنان خطرناکی گرفته شده که منجربه مرگ این سلفی بگیران ماجراجو شده است.
این روزها عکسهای سلفی ای سوژه ی خبرنگاران شده که شاید بتوان از آن به عنوان خودکشی سیاسی و فرهنگی یک ملت یاد کرد. عکاسهایی که به عنوان نمایندگان ملت، اشتیاق زاید الوصفی برای گرفتن عکس سلفی با شخصیتی داشتند که دستگاه دیپلماسی کشور سالها تلاش کرد تا حق تضییع شده ملت ایران را از آنان بازپس گیرد، آنوقت نمایندگانی که بعضاً منتقد سرسخت وزارت امورخارجه حتی نسبت به رعایت ضوابط دیپلماتیک بودند برای گرفتن عکس با آنها سر و دست میشکنند.
شاید اگر به جای این شخصیت خانم، آقایی در این جایگاه قرار داشت برای گرفتن چنین عکسی دست درگردن وی می انداختیم و لبخندزنان با وی عکس یادگاری می گرفتیم.
اخوی، برادر، بزرگوار، نماینده ی ملتی که برای احقاق حق خود و حفظ کیان وطن خون می دهد، با این حرکت خود چه چیزی را نشان می دهی، آیا همچنان می توانی در پشت تریبون خانه ی ملت برای گرفتن حق مردمی که تو را به عنوان نماینده شایسته خود انتخاب کرده اند تا در برابر بیگانگان از آن ها دفاع کنی سخن برانی؟؟؟
صحنه هایی که تو را در معرض آماج انتقادات در داخل کشور قرار داد به نظرت چه تعبیری در آنسوی مرزها خواهد داشت؟
شاید بگویند این شعارهایی همچون “مرگ بر آمریکا یا مرگ بر اسرائیل” که سر می دهند و یا داعیه ی مبارزه با استکبار و دفاع از ملل مظلوم هم چیزی نیست، بیایید هر چه میخواهیم انجام دهیم و دست از اقدامات منفعت طلبانه خود بر نداریم، فقط هر از چندگاهی به بهانه ی گفت و گوهای صلح به کشورشان برویم و از میهمان نوازی شان لذت ببریم.
دور همی ای که برای عزت و افتخار ملت ایران تشکیل شد با ذلالت به کار خود پایان داد.
من بعنوان یک ایرانی با وجود گذشت چند روز از این اتفاق، همچنان غمگینم و این غم گمان نمی برم به این زودی ها از خاطرم زدوده شود و امیدوارم تا پایان عمر دیگر شاهد چنین حقارتی نباشم.