دیروز مقالهای خواندم که نویسندهاش اصرار داشت چون تعداد شرکت کنندگان در نماز عید قربان امسال در تهران، کم بود پس معلوم میشود رویکرد دینی مردم کاهش یافته است!
به گزارش خبرگزاری یوپنا مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:دیروز مقالهای خواندم که نویسندهاش اصرار داشت چون تعداد شرکت کنندگان در نماز عید قربان امسال در تهران، کم بود پس معلوم میشود رویکرد دینی مردم کاهش یافته است!
گاهی افرادی را میبینیم که میگویند چون تعداد اعتکافیها هر سال بیشتر میشود و تکیههائی که برای محرم میبندند رو به افزایش است، پس معلوم میشود اقبال به دین زیاد شده است.
کسانی هم هستند که میگویند چون میزان بدحجابیها بیشتر شده و حتی بعضی از زنها و دخترها در داخل خودروهایشان روسری از سرشان بر میدارند، باید به این نتیجه رسید که بیدینی زیاد شده است.
واقعیت این است که هیچیک از اینها تحلیلهای درستی نیستند و نمیتوان این رویدادها را معیار و ملاک افزایش یا کاهش گرایش مردم به دین دانست. اولاً اینها معلولند و ثانیاً اشکال این تحلیلها این است که دین را در ظواهر خلاصه میکنند و از پوسته ظاهری به عمق نمیروند.
جوانها را به اعتکاف میفرستیم و خودمان مشغول دعوا بر سر قدرت میشویم. امام خمینی میفرمودند اگر یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیر یک سقف جمع شوند با هم دعوا نمیکنند چون مقصد همه آنها خداست. ما که زیر یک سقف جمع شدنمان محال است بماند، حتی هر روز فاصلهها را زیاد میکنیم و برخلاف دستور قرآن کریم که مسلمانان را به وحدت دعوت کرده، تا میتوانیم بر طبل اختلاف میکوبیم!
گاهی به این نکته فکر میکنم که حکومتهای دیگر که علمای دینی در راس آنها نیستند، حتی رژیم گذشته ایران که ضد دین و دشمن علمای دین بود، این همه اختلاف در داخل خود ندارند و نداشتند. ما که علمای دینمان باید الگوی وحدت و مسالمت و گذشت باشند چرا اینهمه با هم اختلاف داریم و هر کدام از ما درصدد تفسیق و تکفیر و طرد آن دیگری بر میآئیم و حاضر نیستیم نظرهای همدیگر را تحمل کنیم؟
تحلیل درست جامعه امروز ایران را باید حول دو محور اساسی جستجو کرد که یکی از آنها اختلاف رهبران دینی مسئول در حاکمیت است و دیگری عدم انطباق حرف و عمل مسئولین.
وقتی علمای روحانی ما نمیتوانند با همدیگر کنار بیایند و اختلاف نظرهایشان را پشت درهای بسته حل کنند و آن را به صحنه اجتماع نکشانند، طبیعی است که مردم نسبت به آنها بدبین شوند. وقتی مردم میبینند حرفها با عملکردها متفاوت است، طبیعی است که اعتقادشان سست شود.
آنچه موجب تاسف است این است که سست شدن اعتقاد مردم نسبت به افراد، به اساس انقلاب و نظام سرایت میکند و مردم به تدریج در کارائی نظام دینی تردید میکنند. همانطور که امام خمینی بارها تاکید کردند عملکردها به معنای عدم کارائی اسلام و نظام نیست و ما به این واقعیت بشدت معتقد هستیم که نظام اسلامی اگر به درستی پیاده شود سعادت مردم را چه در زمینه مادی و چه در زمینه معنوی تامین خواهد کرد و این یعنی کارائی نظام دینی، کما اینکه در اصل به پیروزی رساندن انقلاب و ساقط کردن رژیم منحط شاهنشاهی، قطع کردن دست استعمار خارجی، به پیروزی رساندن دفاع مقدس، حفاظت از استقلال کشور و ایستادگی در مقابل دشمنان و بدخواهان خارجی و داخلی تاکنون نظام جمهوری اسلامی موفق عمل کرده و کارائی خود را نشان داده است. این باور صحیح را باید مسئولان نظام به ویژه روحانیون مسئول در نظام و روحانیونی که در جایگاههای مختلف به نحوی با مسائل انقلاب و نظام سروکار دارند، تقویت کنند و کاری نکنند که کارائی نظام اسلامی نزد مردم زیر سوال برود.