نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران می‌گوید آقای قاسم سلیمانی چند جلسه خصوصی و دو نفره با آقایان مسعود بارزانی رئیس‌جمهوری و نیچروان بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان و نیز رهبران گروه‌های دیگر از جمله حزب «حرکت تغییر» (گوران) برگزار کرد. در همه جلسات تأکید طرف ایرانی بر این بوده است که «شما این کار را نکنید زیرا اطلاع داریم که بعد همه علیه شما (کردستان عراق) متحد می‌شوند» و «ما می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی دستاوردهای کردهای عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود».

به گزارش یوپنا به نقل از روزنامه ایران، ایستادن بر موضع اصرار بر نتیجه همه‌پرسی استقلال عمر کوتاهی داشت. حالا اربیل در حالی به سمت مذاکره با دولت بغداد حرکت می‌کند که با پیش‌شرط‌ هایی همانند ضرورت کناره‌گیری مسعود بارزانی از سمت رئیس جمهوری حکومت خودمختار اقلیم کردستان مواجه است. وضعیتی که «ناظم عمر دباغ»، نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با این گمانه‌زنی آن را تحلیل می‌کند که «برخی افراد از قبال مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به بحران بکشانند.» پیشمرگه کردی که حالا پس از سال‌ها مبارزه برای آرمان استقلال، جامه دیپلماتی‌واقع‌گرا را پوشیده است و همزمان هم دولت اقلیم و هم حزب اتحاد میهنی کردستان را در ایران نمایندگی می‌کند. گفت‌وگوی ما با او چند روز پس از آخرین رایزنی سردار قاسم سلیمانی با مقامات اربیل انجام شد و دباغ در آن از نگاهش به مخالفت‌های ایران با همه‌پرسی و ضرورت میانجیگری کشورمان برای حل اختلاف و ایجاد اعتماد دوباره میان بغداد و اربیل سخن گفت.

قبل از برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم، مخالفت‌های جدی از سوی ایران و ترکیه مطرح شد. ارزیابی‌تان از این مخالفت‌ها و تفاوت رویکرد دو کشور نسبت به این موضوع چه بود؟

باید سؤال‌تان را تصحیح کنم؛ ایران، ترکیه و کشورهای دیگر مخالفت‌هایی با انجام همه پرسی مطرح کردند. علاوه بر ایران و ترکیه، کشورهای اروپایی، امریکا و روسیه نیز تأکیدشان بر این بود که رفراندوم انجام نشود. منتها برخی کشورها از اساس با آن مخالفت می‌کردند و برخی دیگر خواهان تعویق همه‌پرسی بودند، اما نقطه مشترک همه این مخالفت‌ها حفظ وحدت عراق و پایبندی به قانون اساسی عراق بود. من این را قبلاً هم گفته‌ام و باز هم خواهم گفت؛ با تجربه و شناختی که دارم جمهوری اسلامی ایران شفافیت و صداقت بیشتری نسبت به دیگران داشت. ایران از روز اول به‌صراحت اعلام کرد که با برگزاری همه‌پرسی مخالف است و در عین حال اعلام کرد که آمادگی دارد در چارچوب قانون اساسی عراق از حقوق مردم اقلیم کردستان و حفظ وحدت عراق دفاع کند. این موضع را ما در امتداد نقش و حمایت برادرانه و دوستانه‌ای ارزیابی کردیم که ایران در سال‌های گذشته نسبت به کردستان عراق ایفا می‌کرد. حمایت ایران از کردهای عراق در برابر اقدامات رژیم بعث صدام و نیز در جنگ برابر داعش فراموش‌مان نمی‌شود. بنابراین برای ما موضع ایران از موضع دیگر کشورها متفاوت است.

من به‌طور مشخص سؤالم را بر دوکشور ایران و ترکیه متمرکز کردم زیرا این دو کشوری هستند که مرزهای مشترکی با اقلیم کردستان دارند و به همین دلیل می‌توانستند مؤثرتر باشند. رئیس جمهوری ترکیه در موضع‌گیری‌هایش سعی داشت از همراهی و اشتراک نظر کامل تهران و آنکارا در قبال اربیل و همه‌پرسی سخن بگوید. آیا واقعاً در نظر شما مواضع دو کشور یکسان بود؟

شاید آقای اردوغان به خاطر منفعت و توافق‌های بلند مدت اقتصادی که با اقلیم کردستان داشت از اعلام و ابلاغ موضع‌گیری رسمی خودش خودداری می‌کرد. اما من همیشه می‌گفتم در برخی شرایطی که ممکن است در آینده پیش بیاید، موضع‌گیری ایران، ترکیه و عراق مشترک می‌شود. اما روال اجرایی آن موضع‌گیری در ترکیه و ایران تفاوت داشت. چنانچه شاهد بودیم ایران مرزش با اقلیم را بست اما ترکیه نبست. ما در طول تاریخ با ایران مشترکات نژادی و فرهنگی بیشتری داشته‌ایم. در حالی که رابطه ما با ترک‌ها این طور نیست. ایران چه قبل از انقلاب و چه پس از آن برای جنبش آزادیخواه کرد همکار و پشتیبان بود. درجنگ ایران و عراق، بمباران شیمیایی حلبچه و پس از کوچ و آوارگی اجباری که ایران مرزهای خود را به روی مردمان کرد عراق باز کرد ما شاهد همکاری و حمایت حکومت ایران بوده‌ایم. اینها نشان می‌دهد که در طول سال‌ها روابط صمیمی میان کردها و جمهوری اسلامی ایران وجود داشت. ایران نخستین کشوری بود که پس از تأسیس فدرالیته اقلیم کردستان کنسولگری خود در اقلیم را رسماً افتتاح کرد. همچنین در جنگ با داعش این مشاورین نظامی ایران بودند که در نخستین روزها برای کمک رسیدند. حمایتی که به مقاومت در برابر داعش و آزادسازی مناطق اشغال شده توسط تروریست‌ها منجر شد. متأسفانه سیاستمداران کرد در بعضی شرایط چندان توصیه‌ها و توضیحات مقام‌های ایرانی درباره همه‌پرسی و بویژه مخالفت آنها با برگزاری همه‌پرسی در کرکوک را درک نکردند. ملاحظاتی که دیدگاه مرحوم جلال طالبانی را به یادم می‌آورد که می‌گفت «ماجرای کرکوک مانند جراحی مغز انسان است که باید جراح مراقب باشد به فلج کردن بیمار منتهی نشود». همین طور هم شد و در چند روز اخیر دیدیم که شرایط طوری شد که بغداد با پشتیبانی همه کشورها و بویژه با پشتیبانی امریکا به مناطق موضوع ماده ۱۴۰ که کرکوک را هم شامل می‌شد برگشت.

کرکوک قلب اقتصادی بود که به نظر می‌رسید حکومت اقلیم برای‌گذار به مرحله استقلال نگاه ویژه‌ای به منابع نفتی آن داشته است. در شرایطی که احتمال تحریم از سوی کشورهای پیرامونی مطرح بود پیش‌بینی دولتمردان اقلیم درباره مدیریت بحران اقتصادی احتمالی چه بود؟
حتماً رهبران کرد آنقدر هوشمندی داشته‌اند که به چنین مسائل و بحران‌هایی که پس از همه‌پرسی یا استقلال پیش می‌آمد فکر کنند. اما به نظرم مشاوره‌ها و رایزنی‌هایی که به آقای مسعود بارزانی در این باره داده شد، بعضاً اشتباه بود. حتی به باور من برخی افراد از قبال این مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به این بحران بکشانند. بحرانی که با بهانه دادن به دست همپیمانان و دولت بغداد و اجبار اقلیم به عقب نشینی از مناطق مورد اختلاف مانند کرکوک، دیاله و صلاح‌الدین شکل گرفته است. در این ماجرا مشخص شد ما نتوانستیم از حمایت کشورهایی که قول‌هایی برای حمایت داده بودند برخوردار شویم. در حالی که ایران از روز اول اعلام کرد که اگر همه پرسی را برگزار کردید، توقع همکاری و پشتیبانی از ما نداشته باشید.

حتماً جز این هشدارها رایزنی‌هایی هم در بین بوده است که آخرین‌اش را چند روز پیش با سفر سردار قاسم سلیمانی به اربیل شاهد بودیم. از رایزنی‌های پیش از برگزاری همه‌پرسی برایمان بگویید. در چه سطحی و با چه رویکردی برگزار شد؟

من شاید صلاح نبینم که همه مسائلی را که تا به حال مطرح شده را در اینجا مطرح کنم. اما همین قدر بگویم که تا آخرین لحظات قبل از آغاز همه‌پرسی دیدارهای زیادی انجام شد. هیأت جمهوری اسلامی ایران تا روز برگزاری همه‌پرسی شاید نزدیک به ۷۰تا ۸۰ جلسه با کل گروه‌ها و احزاب دیدار و رایزنی کردند.

یعنی هیأت‌های دیپلماتیک ایران رسماً به اربیل سفر داشتند؟

نه، جلسات هیأت‌های محلی با ریاست خود آقای سلیمانی انجام شد. آقای سلیمانی همچنین چند جلسه خصوصی و دو نفره با آقایان مسعود بارزانی رئیس‌جمهوری و نیچروان بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان و نیز رهبران گروه‌های دیگر از جمله حزب «حرکت تغییر» (گوران) برگزار کرد. در همه جلسات تأکید طرف ایرانی بر این بوده است که «شما این کار را نکنید زیرا اطلاع داریم که بعد همه علیه شما (کردستان عراق) متحد می‌شوند» و «ما می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی دستاوردهای کردهای عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود». حتی من خودم در این مسائل شاهدم. در یکی از پیام‌هایی که به من داده شد خود آقای سلیمانی گفتند که ما آمادگی کامل داریم تا در چارچوب قانون اساسی عراق و وحدت عراق از حقوق شما حمایت کنیم تا برسد به اجرای ماده ۱۴۰». خب این پیام واضح بود. اما خیلی مسائل دیگر شد که نتیجه‌اش به این رسید که حالا ما به‌دنبال این هستیم که جنگ و دعوا متوقف شود و چنانکه شاهد بودید حکومت اقلیم کردستان پاسخ مثبتی به درخواست آقای حیدرالعبادی داد و برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. من شخصاً امیدوار بودم که رهبری سیاسی کردستان دچار این اشتباه نمی‌­شد؛ اما حالا که این کار شده است باز خوشحالیم که همیشه کردها خواهان صلح بوده‌اند و امروز تأکیدشان این است که از راه مذاکره به نتیجه برسیم که مشکلات حل شود و مردم کرد آسیب نبینند.

با آنچه گفتید می‌توان حدس زد که در آخرین سفر سلیمانی به اربیل نیز چه مباحثی مطرح شده اما سؤال این است که چه ویژگی‌هایی در او وجود داشته است که به‌عنوان یک فرمانده ارشد نظامی این نقش دیپلماتیک را ایفا می‌کند و از سوی مقامات کردستان عراق نیز پذیرفته می‌شود؟

من شخصه به آقای سلیمانی خیلی علاقه‌مندم و در رابطه مسائل سیاسی اقلیم کردستان از گذشته تا به امروز شخصاً با ایشان ارتباط داشته‌ام و در شخصیت او فقط وجه نظامی‌اش را نمی‌بینم. دیپلماسی در ذهنیت و شخصیت ایشان جریان دارد. او از گذشته با گروه‌های کرد رابطه داشت. سال ۱۹۹۱ میلادی که قیام شد، من نماینده طالبانی در ایران بودم و همراه هیأتی به دیدار ایشان رفتیم. در جریان بودم که سلیمانی روابط خیلی خیلی نزدیک و صمیمانه‌ای با آقای طالبانی داشت. البته با دیگر رهبران کرد ازجمله آقایان مسعود و نیچروان بارزانی نیز رابطه داشت.

نه به‌عنوان یک نظامی بلکه به‌عنوان یک مشاور سیاسی در حوزه خاورمیانه نقش مثبتی در رابطه میان جمهوری اسلامی و منطقه و حل مسائل سیاسی و نظامی ایفا می‌کرد. آنقدر اعتماد به ایشان هست که می‌تواند اثر‌گذار باشد. به نظر من اعتماد به نفس سلیمانی و توانایی او می‌توانست سبب شود که مشکلات از کردستان عراق دور شود اما متأسفانه از ظرفیت‌های ایشان استفاده نشد.

گمانه‌زنی‌های متعددی در مورد نقش امریکا و اسرائیل در ترغیب مقام‌های اربیل به برگزاری همه‌پرسی مطرح می‌شد. گمانه‌هایی که با دیدن پرچم رژیم اسرائیل در دست تعدادی از مردم اقلیم کردستان تقویت شد. واقعیت چه بود؟

من درباره اسرئیل قبلاً نظرات خودم را گفته‌ام. اسرائیل منفعت و مصلحت خودش را در منطقه و نیز در اقلیم دارد. اغلب ما کردها خطر اعلام پشتیبانی اسرائیل از همه‌پرسی را درک می‌کردیم زیرا می‌دانستیم اگرچه کشورهایی مانند مصر، اردن یا قطر در تل آویو سفارت دارند اما چنین حمایتی سبب اختلاف اعراب و مسلمانان با کردها از هر مذهبی می‌شد. با این حال برخی مشاوران رهبران کرد اشتباهاً تصور می‌کردند که می‌شود اسرائیل از استقلال کردستان حمایت کند. کما اینکه موضع‌گیری‌های متناقض نتانیاهو درباره همه‌پرسی و اشتباه بودن آن پیش‌بینی را نشان داد.به قول آقای طالبانی شاید بشود تاریخ را جعل کرد و تغییر داد اما این امر برای جغرافیا ممکن نیست. جغرافیای کردستان عراق میان ایران، ترکیه، عراق و سوریه محاط شده است. برای تشکیل دولت کردی حداقل حمایت دو کشور از این چهار کشور ضروری است اگر نه راه نفس‌مان بند می‌آید که‌بند آمد؛ آسمان بسته شد، مرزهای زمینی بسته شدند، عراق هم حمله کرد. من از گذشته هم معتقد بودم که جنگ کردها با دولت جدید عراق حتی سخت‌تر از جنگی است که با ارتش بعث داشتیم، زیرا تفکرات قومیت‌گرا در بخشی از مدیریت جدید وجود دارد و اصرار کردها بر استقلال هم واکنش به همین تفکرات است. اگر دولت بغداد پایبندی بیشتری به قانون اساسی و توافق‌های میان بغداد و اربیل نشان می‌داد شاید به این زودی یا به این روال همه‌پرسی انجام نمی‌شد. بنابراین معتقدم اگر بخواهیم استقلال پیدا کنیم اول باید با بغداد مذاکره کنیم. نمی‌توانیم در مذاکره با تهران یا آنکارا یا دمشق به این نتیجه برسیم. به همین دلیل راه اساسی این است که در چارچوب قانون اساسی عراق بتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم تا تمامیت ارضی عراق حفظ شود. اما این خواست یک طرفه محقق نمی‌شود.

در پارلمان عراق انتقادات متعددی به آقای فؤاد معصوم رئیس جمهوری کرد عراق وارد شد که چرا از برگزاری همه‌پرسی جلوگیری نکرده است. آقای معصوم چقدر برای انجام این مهم امکان داشت؟

من سال‌ها با دکتر فواد همرزم بوده‌ام. اما خب باید بگویم که او از نفوذ همتای جلال طالبانی برخوردار نبود. علاوه بر اینکه توانمندی رئیس جمهوری کرد بستگی به گروه‌های کردی داشت که در اقلیم از او حمایت و تبعیت می‌کنند که متأسفانه در زمان رئیس جمهوری آقای معصوم این شرایط از بین رفت. تسلطی که آقای طالبانی در کل عراق و نه فقط در کردستان داشت از دست رفته است. فؤادمعصوم مردی مبارز، سیاستمدار و آرام و شایسته است اما شرایط تغییر کرده است و توانایی او محدودیت داشت. او سعی خودش را کرد. حتی به اربیل آمد و جلسه برگزار کرد، اما در بغداد کسی منتظر او نبود. برای همین وقتی به پایتخت برگشت نیروهای ارتش به کرکوک آمده بودند.

آیا همه اقوام و گروه‌ها در کردستان عراق با خواستی که دولت آقای بارزانی پیگیری می‌کرد همداستان و هم رأی بودند؟ به نظر می‌رسید که همه پرسی بیش از هرچیز خواست شخصی بارزانی بود تا یک اجماع جمعی…

درست است که مسعود بارزانی این روند را رهبری کرد اما در جلسه‌ای که برگزار شد با وجود همه اختلاف‌ها تصویب شد که همه پرسی در ۲۵ سپتامبر (۳ مهر) برگزار شود. اکثریت بر سر این موضوع توافق کردند؛ جز دو گروه سیاسی، یعنی «حرکت تغییر» و «جماعت اسلامی» که آنها هم مخالف استقلال کردی و همه پرسی نبودند اما مخالف روال و شیوه اجرای آن بودند. می‌گفتند چرا این تاریخ؟ چرا با عجله و چرا همه پرسی در پارلمان تصویب نشد؟ به همین دلیل در روز برگزاری همه پرسی من گفتم هرکسی برای استقلال کردی رأی ندهد خیانت می‌کند. این حرف من به این دلیل بود که من کردم، بیش از ۵۰ سال مبارزه‌ای که کرده‌ام برای رسیدن به این آرمان بوده است که برای کردها دولت کردی داشته باشیم. اما اگر از من سؤال کنید می‌گویم که شرایط فراهم کردن دولت کردی به قول آقای طالبانی «رؤیای شاعرانه است». من این رؤیا را دوست دارم اما نمی‌توانم آن را محقق کنم بلکه می‌توانم مدیریتی در اقلیم اعمال کنم که مردم در امنیت و آسایش باشند. حرفم این است که در اقدامات آقای بارزانی همه گروه‌های کرد بجز آن دو گروه مسئول اند. اما نزدیک ۱۶ تشکل از اتحاد میهنی، حزب دموکرات، سوسیالیست و… همه موافق بودند. اما حزب گوران و حزب جماعت اسلامی می‌گفتند که مقدمات این همه پرسی را باید در وحدت نیروهای کرد، وحدت نیروهای پیشمرگه، وحدت نیروهای آسایش و امنیت، فراهم آوردن اقتصاد مطمئن و پیش بینی لازم برای گذران زندگی مردم جست‌و‌جو کرد. با وجود این مخالفت‌ها رئیس حرکت تغییر در روز همه پرسی رأی خود را بالاگرفت و گفت من به استقلال کردستان رأی می‌دهم اما بقیه خودشان آزادند. ملاعلی رهبر جماعت اسلامی و دکتر برهم صالح هم همین حرف را گفتند. من کردم، سال‌ها مبارزه کرده‌ام مگر می‌توانم به پیشنهاد تشکیل کشور کردی نه بگویم. اما افراد عاقل و باهوش در پاسخ این پیشنهاد می‌پرسند، «چطور؟» و «دولتی که برایم تشکیل می‌دهی مشکلاتم را زیاد می‌کند یا رفاهم را؟». رهبری یک کشور باید مشکلات آینده را ببیند. متأسفانه به نظر من باید همه گروه‌هایی که از بارزانی حمایت کردند مجازات شوند، چه اتحاد میهنی باشد، چه دموکرات باشد. این به معنی آن نیست که کاریزمای رهبران‌مان را از بین ببریم اما باید از اشتباهات‌مان درس بگیریم و به آن ادامه ندهیم. من شخصاً انتظار دارم که به سمت تشکیل یک حکومت دموکراتیک مردمی پیش برویم.

پس به نظر شما برخلاف شعارها، دموکراسی در اقلیم کردستان دچار بحران است؟

بحران بزرگی است، زیرا اگر دموکراسی به معنای واقعی وجود داشت چند نفر در رهبری مسلط نمی‌شدند. مردم گناهی ندارند. وقتی به مردم می‌گویی من دولت مستقل تشکیل می‌دهم آنها فکر می‌کنند جنگ و دعوا تمام می‌شود و آزادی کامل می‌شود اما این طور نیست. تشکیل دولت بدون پذیرش بین‌المللی به آزادی و امنیت و رفاه منجر نمی‌شود. بغداد هم باید بداند که اگر حقوق حقه مردم فراهم نشود مبارزه ادامه خواهد یافت. کردها در طول تاریخ بسیار تلاش کرده‌اند و شکست خورده‌اند، اما دوباره برخاسته‌اند. مسأله هم آرمان کردی نیست. مسأله تحقق حقوق شهروندی برای کردها در عراق است. اینکه لباس و زبان خود را داشته باشند و به‌دلیل قومیت یا مذهب‌شان از دستیابی به مناصب محروم نشوند. چنانکه آقای زنگنه به‌عنوان یک کرد ایرانی به‌دلیل توانمندی‌اش وزیر شده است. مسأله من جغرافیا نیست. چنانکه در اتحادیه اروپا مرز بی‌معنا شده است و شما فقط با تغییر کد تلفن‌تان متوجه می‌شوید که وارد کشور دیگری شده‌اید.

شاید به همین دلیل برای عامه مردم اینکه حکومت اقلیم بخواهد مرزی به مرزها بیفزاید قابل دفاع نبود…

این حرف را قبول دارم اما می‌گویم مرز را از ما بگیرند، اما حقوق‌مان را مطابق قانون بدهند. در عراق تا مسائل حل نشوند همیشه ناآرامی خواهد بود و فضا برای رشد تروریسم فراهم می‌شود. چرا داعش به وجود آمد. داعش امروز به لحاظ نظامی شکست خورده اما تبدیل به ایدئولوژی شد و اگر شرایط به وجود آورنده آن برطرف نشود، مسلماً به نحو دیگری به وجود خواهد آمد.

به هر حال روند به نحوی پیش رفت که اربیل و بغداد به مذاکره روی آورند. آیا این مذاکرات الزاماً به میانجی نیاز دارد؟

بله نیاز هست، زیرا اعتماد میان دو طرف از بین رفته است. بنابراین هم به میانجی و هم به ضمانت نیاز هست.

به‌نظر می‌رسد چند کشور نسبت به ایفای نقش میانجیگری ابراز تمایل کرده‌اند، جز ایران، عربستان مواضعی را مطرح کرده است. روسیه از پادرمیانی برای انتقال نفت سخن گفته… هر کدام از این کشورها ممکن است چه نقشی داشته باشند؟

من در اینجا نظر شخصی خودم را می‌گویم. شاید به لحاظ شکلی میانجیگری سازمان ملل بهتر از دیگر گزینه‌ها باشد زیرا شورای امنیت سازمان‌ملل نمایندگی همه کشورها را برعهده دارد، اما نظر شخصی این است که بهترین میانجیگری، میانجیگری همسایه است زیرا ما جغرافیای مشترکی داریم و اگر فردا هر تحکم و تسلطی خارج از چارچوب منافع کشورهای همسایه به وجود بیاید، مشکل آفرین می‌شود. همچنین در طول تاریخ کشورهای همسایه بویژه ایران در شرایط سخت ما را پناه داده‌اند. پس بهتر است در این میانجیگری حضور داشته باشد. تا این لحظه در میان این کشورها، من صداقت را در موضع و رایزنی‌های ایران دیده ام. تا آنجا که می‌دانم حکومت اقلیم کردستان از سازمان ملل و کشورهای دوست درخواست کرده که بیایند میانجیگری کنند. اینجا دیگر بستگی دارد که کدام کشور نزدیک‌تر است و کدام کشور می‌تواند صادق‌تر باشد. اگر میانجیگری با هدف منافع اقتصادی کشورها باشد مسلماً بی‌نتیجه خواهد بود. چنانکه ترکیه به‌دلیل منافع اقتصادی‌اش موضع‌های مختلفی درباره مسأله اقلیم و خرید نفت اعلام کرد. اشتراک اقتصادی ایران و اقلیم کردستان اما محدود به بازارچه مرزی است و این بی‌طرفی بیشتری ایجاد می‌کند.

در روزهای گذشته خبری از دیدار یک هیأت کردی با آیت‌الله سیستانی منتشر شد. نقش ایشان در کمک به حل این مسأله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آیت‌الله سیستانی مرجعیت دینی قوی است که ما کردها برای ایشان احترام قائل هستیم. پیام آیت‌الله سیستانی وقتی صادر شد بلافاصله از سوی رهبری اقلیم کردستان استقبال شد و گفتند که ما آمادگی داریم در چارچوب پیام ایشان وارد مذاکره شویم، اما گروهی که به دفتر ایشان رفتند از طرف اتحادیه میهنی کردستان بودند. آنها از آن دیدار هم راضی بودند و هم خوشحال. این یک کار حزبی بود اما حکومت اقلیم رسماً اعلام کرد که هم از پیام آقای عبادی استقبال می‌کند و هم از پیام آیت‌الله سیستانی.

انتخاب پارلمانی اقلیم کردستان که قرار بود ۱۰ آبان برگزار شود به تعویق افتاده. احتمال می‌دهید که چه تاریخی برای برگزاری این انتخابات مشخص شود؟

فعلاً بحث و جدل است. بین ۶ ماه، یک سال و دو سال آینده مطرح می‌شود. برخی‌ها در شورای کنونی که می‌خواهند حکمرانی‌شان ادامه پیدا کند می‌گویند انتخابات دو سال دیگر برگزار شود. در صورتی که اگر انتخابات پارلمان برگزار شود به نظر من جغرافیای سیاسی اقلیم کردستان تغییر می‌کند.

این تغییر به کدام سمت خواهد بود؟

امروز در صحنه می‌شود چند جهت تعریف کنیم که شامل حرکت تغییر (گوران)، جماعت اسلامی و ائتلاف برای دموکراسی و عدالت پروری به رهبری دکتر برهم صالح است. گروه‌های دیگری هم هستند که می‌خواهند ائتلاف‌های جدیدی را تشکیل بدهند و پیشنهاد داده‌اند که یک حکومت انتقالی و موقت برای حل بحران‌های جاری تشکیل بدهند. حالا اینکه جزئیات این حکومت انتقالی پیشنهادی چیست من چندان در جریان نیستم، اما به هر حال لازمه این است که هر چه زودتر انتخابات پارلمانی و حکومت مردمی و دموکراتیک تشکیل شود و در چارچوب قانون اساسی عراق حقوق ملت کرد تحقق یابد.

یعنی نهایت خواسته‌های اقلیم در مذاکره با بغداد اجرای بدون تنازل قانون اساسی موجود است؟

بله، زیرا اگر قانون تمام و کمال اجرا می‌شد به مشکل نمی‌خوردیم. ما مشکلات زیادی در این باره با بغداد داشتیم مانند پروژه قانون نفت که آماده شد و مورد توافق همه قرار گرفت. اما قرار بود پارلمان تصویب کند اما در کشوی میز رئیس پارلمان باقی مانده است. حکومت اقلیم هم یکطرفه آن را اجرا کرد. همچنین وضعیت نیروهای پیشمرگ از نظر دفاعی یا انتظامی بودن باید مشخص شود. همچنین مسائل مربوط به بودجه، تنظیم روابط دیپلماتیک اربیل و بغداد باید مورد مذاکره قرار بگیرند و اجرایی شوند. همچنین در مورد مناطق اختلافی ماده ۱۴۰ قرار بود که برای پیوستن‌شان به اقلیم رفراندوم برگزار شود که نشد و اقلیم هم یکطرفه آن ماده را اجرا کرد.

روابط آتی‌تان با ایران را پس از حل مسأله چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

به قول آقای طالبانی نمی‌شود جغرافیا را تغییر داد و به همین دلیل ما همیشه به رابطه و دوستی با ایران نیازمندیم.