به‌نظرم این پدیده محصول سیاست‌ها و روشی است که خود اصولگرایان در گذشته داشته‌اند. این ثمره‌ای است که باید اصولگرایان بر اساس کشت خود درو کنند.

به گزارش یوپنا محمودصادقی نماینده تهران با روزنامه آرمان مصاحبه ای انجام داده است.

بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

اخیرا آقای محمدباقر قالیباف تحرکاتی داشته که  این تحرکات را مقدمه‌ای برای جریان‌سازی یا تاسیس حزب سیاسی توسط او تعبیر کرده‌اند، اما برخی دیگر نیز معتقدند قالیباف صرفا مدیر اجرایی است و شخصیتی سیاسی ندارد. به‌نظر شما شهردار سابق توانایی جریان‌سازی ، کنش مثبت و فعال در بطن جامعه را دارد؟

من شخص آقای قالیباف را در کنش سیاسی فرد رفوزه‌ای می‌بینم که بارها این عرصه را تست کرده و مردود شده است. به نظرم او نه در جریان اصولگرایی از چنین وجاهت و جایگاهی برخوردار است و نه در خارج از جریان اصولگرایی جایگاهی دارد. البته اینکه می‌گویند آقای قالیباف بیشتر اهل کار اجرایی است به نظر من در این عرصه هم نتوانسته چندان موفق باشد. صرف ساختن چند بزرگراه و پل نشان از مدیریت موفق نیست. در طی ۱۲ سال مدیریت آقای قالیباف بحران‌های تهران عمیق‌تر شده است. آلودگی، افزایش جمعیت و بخصوص تشتت در مدیریت و نوعی مدیریت رفاقتی نیز از دیگر مسائلی است که باید مورد رسیدگی قرار گیرند. در عملکرد شهردار سابق می‌توان برخی کارهای غیر اصولی و حاشیه‌دار را مشاهده کرد و تمرکز او بیشتر کار با برخی نهادها بوده است. تصویری که از آقای قالیباف دارم افزایش تراکم شهری، تغییر دادن کاربری‌های مناسب فضای سبز، پول در آوردن و پول پاشیدن است و متاسفانه ظرفیت جریان‌سازی در او نمی‌بینم.

تحرکات اخیر آقای محمود احمدی‌نژاد را چطور ارزیابی می‌کنید و به‌نظر شما، او با اظهارات ساختارشکنانه نسبت به برخی قوا و اشخاص درپی چیست؟

به‌نظرم این پدیده محصول سیاست‌ها و روشی است که خود اصولگرایان در گذشته داشته‌اند. این ثمره‌ای است که باید اصولگرایان بر اساس کشت خود درو کنند. طبیعی است زمانی که فردی با دوپینگ به عرصه سیاست وارد شود و مقابلش باز باشد که هر اقدام غیرمعقولی را انجام دهد، با انجام اقدامات مخربی مثل انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و کارهایی از این قبیل و بستن فضا به‌گونه‌ای که هرگونه نقدی از او به‌عنوان خط قرمز اعلام شود، دچار نوعی توهم قدرت شده و تبدیل به کسی می‌شود که در زمان مسئولیتش می‌گوید، خط قرمز من، کابینه من است و اجازه نمی‌دهد به تخلفات اعضای کابینه او رسیدگی شود. از این‌رو احمدی‌نژاد با همین توهم در حالی که دیگر رئیس‌جمهور نیست هنوز خود را رئیس‌جمهور فرض می‌کند. من در سایت او می‌بینم زمانی که او قصد سفر به شهری دارد می‌گویند رئیس‌جمهور به مشهد می‌رود. احمدی‌نژاد مثل بچه لوسی که مجال هرکاری پیدا کرده و نوعی توهم قدرت دارد که ‌این مسائل خروجی آن سیاست‌هاست. اکنون نیز انتقاد احمدی‌نژاد از برخی قوا به قصد انگیزه‌های اصلاحی نبوده بلکه عمدتا برای فرار از پاسخگویی است

. البته ‌این گواهی کم‌کاری برخی نهادهاست که به تخلفات او را در موقع خود رسیدگی نکردند. زمانی که در سال گذشته بیان می‌کردیم او بنابر احکام قطعیت یافته دیوان محاسبات، ۴۸‌هزار‌میلیارد تخلف داشته، ‌امری عجیب و غریب وانمود می‌شد و حتی خود دیوان محاسبات نیز با پیگیری مکرر ما حاضر نبود که اسناد تفصیلی را در اختیارمان قرار دهد. حال معلوم نیست چه تحولاتی رخ داده است که اکنون می‌گویند احمدی‌نژاد این تخلفات را داشته است.

این نمونه‌ای است که نهادهای مربوط در رسیدگی به تخلفات رئیس دولت‌های نهم و دهم تعلل کردند و طبیعی است که اکنون نمی‌توان به آسانی با او برخورد کرد. در عین حال من از لحاظ وزن سیاسی معتقدم احمدی‌نژاد به اتکای برخی کارهای توده‌ای از قبیل یارانه‌ها و مسکن مهر که انجام داده و تا حدی هم جنبه‌های مثبت برای طبقه‌های محروم داشته، در بین طبقه‌های محروم پایگاه دارد. از این رو شاید او به‌خاطر پایگاهی که در بین این قشر از جامعه دارد ‌درصدد جریان‌سازی است و نگاه به‌ آینده دارد، اما در مجموع به‌خاطر اینکه آنهایی که او را با دوپینگ آوردند وقتی پشتش را خالی می‌کنند عمدتا نیروی حامی او از دست رفته و او نمی‌تواند با اتکا به جایگاه توده‌ای کار خود را پیش ببرد. بدین جهت من به‌لحاظ خاستگاه و سیر تحولی که احمدی‌نژاد داشته خیلی او را جدی نمی‌گیرم.