وزیر امور خارجه کشورمان با انتشار یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز، ضمن یادآوری بدعهدی های آمریکا در قبال تعهدات بین المللی، از اروپا خواست با ایران کار کند.
به گزارش یوپنا به نقل از پایگاه اینترنتی روزنامه نیویورک تایمز، این روزنامه در تاریخ دهم دسامبر، یادداشتی از محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان درباره بدعهدی دولت آمریکا در قبال برجام و توافقنامه های دیگر بین المللی از جمله توافقنامه آب و هوایی پاریس منتشر کرد.
در این یادداشت آمده است:
دو سال پیش در وین ، قبل از نتیجه دادن گفتگو و حصول توافقنامه هسته ای با آمریکا، اتحادیه اروپا و پنج قدرت جهانی، من در توئیتر در پیامی نوشتم که این توافقنامه تاریخی ، « سقف نیست بلکه بنیانی محکم است». متاسفانه در یازده ماه گذشته ، پاسخ به حسن نیت ایران ، خشم و قهر دولت ترامپ بوده است.
اما غیر قابل اعتماد بودن آمریکا از تغییرات آب و هوایی گرفته تا قدس، به امری قابل پیش بینی تبدیل شده است. دغدغه اصلی ما اکنون هشدار دادن به کشورهای اروپایی به دامن نزدن به مسائل فراتر از حیطه توافق هسته ای و همراه نشدن با کاخ سفید در این راستا است. به موازات آنکه توافق هسته ای و خاورمیانه (غرب آسیا) به سرنوشتی ناشناخته و خطرناک نزدیک می شود، لازم است که اروپا ما را همراهی کند تا اطمینان یابیم که تاریخ بار دیگر تکرار نخواهد شد.
بیش از یک دهه پیش از مذاکرات هسته ای که به توافق سال ۲۰۱۵ انجامید، ایران در حال انجام دادن مذاکراتی مشابه با انگلیس، فرانسه و آلمان بود. دیپلمات های اروپایی به دنبال فشار آوردن به دولت جرج دبلیو بوش بودند تا بتوانند او را وادار به پذیرش گزینه دیپلماسی کنند. در این راستا آنها از ما خواستند تا برای اعتماد سازی به طور موقت فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم را متوقف کنیم. ما این امر را پذیرفتیم. اما آمریکایی ها شرایط را سخت کردند و اروپایی ها بار دیگر گام اشتباهی برداشتند. پس از دو سال مذاکره، و به سبب فشار آمریکا، ناگهان انگلیس، فرانسه و آلمان خواستار پایان تمامی فعالیت های غنی سازی شدند. مذاکرات متوقف شد و اروپایی ها در نهایت نه موفق به متوقف کردن برنامه هسته ای ما شدند و نه توانستند واشنگتن را خشنود کنند.
گفتگوهای پراکنده ای در سال های بعد در جریان بود، تا در نهایت ما در سال ۲۰۱۳ پذیرفتیم تا بار دیگر برای مذاکره پشت میز بنشینیم و این بار به صورت مستقیم با آمریکا گفتگو کنیم. این بار ما علاوه بر گفتگوی مستقیم به تعداد سانتریفیوژ های خود افزوده بودیم و ۲۰ هزار در اختیار داشتیم، در حالیکه در سال ۲۰۰۵ تنها ۲۰۰ سانتریفیوژ در اختیارمان بود. در این دور از مذاکرات دیگر حرفی از پایان یافتن غنی سازی در داخل خاک ایران درمیان نبود.
توافق هستهای پیروزی نادر دیپلماسی بر تقابل بود. تضعیف این توافق یک اشتباه است. اروپا نباید به تصمیم واشنگتن برای تغییر تمرکز به یک بحران غیرضروری دیگر – چه مربوط به برنامه موشکی دفاعی ایران و یا نفوذ ما در غرب آسیا باشد – دامن بزند. باید تأکید کنم: قابلیتهای نظامی ایران در تطابق با قوانین بینالمللی و کاملا دفاعی است. موضع دفاعی ما از محاسبات دقیق ژئواستراتژیک و اعتقادات راسخ مذهبی و اخلاقی نشأت گرفته است. دکترین نظامی ما نیز مبتنی بر تجربه تاریخی است: طی جنگ ایران و عراق، صدام حسین موشکهای ساخت شوروی را بر شهرهای ما می ریخت، موشکهایی که برخی حاوی مواد شیمیایی بود که غرب در اختیار این کشور قرار داده بود. جهان در آن زمان نه تنها سکوت اختیار کرد که هیچ کشوری نیز حاضر نشد به ایران سلاح بفروشد تا حداقل ما بتوانیم جلوی این متجاوز بایستیم.
ما درس خود را آموخته ایم. ما موشک هایمان را تنها به عنوان ابزار دفاعی موثر توسعه داده ایم. و افزایش دقت موشک ها به جای برد آنها به ما این امکان را داده است تا بتوانیم برای دفاع از خود، در صورت لزوم، مناطق مورد نظر را با دقت هدف بگیریم. سلاح های هسته ای نیازی به داشتن دقت بالا ندارند، اما سلاح های مرسوم و متداول به داشتن دقت بالا نیازمندند.
تعهد ما به دفاع از خود یک شعار نیست. ما موشکهایمان را صرفا در برابر تعداد معدودی از دشمنان شرورمان مستقر کردهایم: رژیم صدام حسین و متحدان تروریستش و داعش. و حملات ما صرفا پاسخی به کشتار بیرحمانه ایرانیها توسط آنها بوده است. هیچ دولتی در ایران، مردم این کشور را بیدفاع نخواهد گذاشت. جامعه بینالمللی و بویژه اروپا باید این را بدانند و در عوض تلاشهایشان را برای مقابله با تهدیدات واقعی جهان نظیر جنگهایی که غرب آسیا را در بر گرفته متمرکز کنند.
ایران از اینکه توانسته تا رهبری تلاش ها برای پایان دادن به خونریزی در سوریه را به عهده بگیرد، مفتخر است. در سال ۲۰۱۳ من برنامه ای برای پایان دادن به درگیری ها در آن کشور، از طریق برقرای آتش بس، تشکیل دولت وحدت ملی، اصلاح قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه ارائه دادم. اما این برنامه با گوش های ناشنوا روبرو شد. با این حال ما هنوز به تلاش هایمان ادامه می دهیم. در ماه گذشته، رئیس جمهور ما، حسن روحانی؛ به همراه همتایان روس و ترکیه ای خود گامی مهم برای رسیدن به صلح در اجلاس سوچی در روسیه برداشت. بر این اساس شرایط برای ارسال کمک های بیشتر، تنش زدایی و برگزاری کنگره مردمی سوریه فراهم می شود.
در ارتباط با یمن نیز، در آوریل ۲۰۱۵، تنها دو هفته پس از آنکه عربستان سعودی کارزار بمباران های قسی القلب گونه خود را آغاز کرد، ایران برنامه ای برای آتش بس فوری و ارسال کمک های انسانی به همراه برقراری مذاکرات ملی برای تشکیل دولت فراگیر را پیشنهاد داد. اما بانیان بحران انسانی، به همراه متحدان غربی شان راه جنگ را برگزیدند.
به موازات آنکه ایران و همپیمانانش در تلاش برای خاموش کردن آتش هستند، تعداد آتش افروزان در منطقه ما به طور سرسام آوری افزایش می یابد. اما با این حال، و علیرغم تمامی این مشکلات بزرگ، بازیگران و تاثیرگذاران اصلی همچنان تمایلی به مواخذه کردن این آتش افروزان ندارند.
ما از طرفهای مسئول میخواهیم تا ضرورت نگاه به آینده را درک کنند و اجازه دهند تا امید را در یک چشمانداز مشترک از آیندهای صلحآمیزتر پیدا کنیم و به اندازه کافی شجاعت داشته باشیم تا اقداماتی محسوس صورت دهیم تا این امر تحقق یابد. در سال ۲۰۱۵ میلادی، من پیشنهادی برای برگزاری اجلاس گفتوگوهای منطقهای ارائه کردم، به عنوان راهی که ایران و همسایگانش را گردهم آورد تا در جهت صلح همکاری کنند. ما امیدواریم که بازیگران مسئول خارج از غرب آسیا تلاشهایشان را بر مجبور کردن متحدان خود در منطقه برای جدی گرفتن پیشنهاد ما متمرکز کنند. ما معتقدیم که این پیشنهاد میتواند شروع خوبی باشد و یک بار دیگر تمام همسایگانمان را دعوت میکنیم تا در این طرح شرکت کنند.