عقلاني رفتار كردن در هر حوزهاي و به خصوص در حوزه سياست در خلأ شكل نميگيرد. هنگامي شما ميتوانيد داعيه عقلايي رفتار كردن داشته باشيد كه منطق و استدلال پشت تصميمهاي خود را در فضاي تخصصي ابتدا و بعد از آن در سپهر عمومي بيان كنيد.
به گزارش خبرگزاری یوپنا روزنامه اعتماد در یادداشتی با توجه به رای مردم ونخبگان به روحانی نوشت:نخبگان مطالبهای جدی از دولت روحانی داشتند و دارند. آنها خواستار عقلایی رفتار کردن دولت در هر وضع و حالی هستند.
انتقاد و استدلال مخالفان تصميمگيريهايتان را بشنويد. به آنها يا پاسخ دهيد و دلايل مخالفان را بياعتبار كنيد يا بپذيريد و در تصميمگيريها تاثيرگذاري كنيد. در آخر سر هم استدلالهاي نهايي و منطق، پشت تصميمگيريها و بهخصوص تصميمگيريهايي كه با زندگي روزمره و امرار معاش مردم ربط مستقيم دارد را از طريق بازوهاي اطلاعرساني به سطح عمومي جامعه بياوريد. يعني مردم بدانند كه اگر قرار است تغييري در زندگيشان ايجاد شود، اين تغيير براي چيست و به كجا ميانجامد؟
فضايي كه از پس اعلام بودجه سال ٩٧ عليه روحاني راه افتاد را از منظري كه ذكر شد ميتوان بررسي كرد. اين نااميدي شتابزده از پس يك تصميم و با توجه به انتظار عقلايي رفتار كردن دولت روحاني را به سه عامل (حداقل) ميتوان ربط داد. دوتا از اين عوامل را دولت مستقيما دخل و تصرف دارد و يكي از آنها غير مستقيم يا حداقل با ساز و كاري انتزاعيتر در آن دخيل است.
اول اينكه روحاني انتقادها را ميشنود. همانطور كه گفته بود. كسي هم براي انتقاد از او هزينه نميدهد. اما گويي توجهي هم به آنها ندارد. يعني تيم تصميمگيري خود را بينياز به تامل در رابطه با انتقاد نخبگان ميداند.
اين وضعيت از هر دو سو براي روحاني ضرر است. يا نخبگان درست ميگويند و تيم دولت بايد در تصميمگيريهايش به نظر آنها توجه كند يا اينكه دولت استدلالهاي خود را قويتر ميداند. در اين صورت هم بايد اين استدلالها را بيان كند كه نشان دهد دوران تصميمگيريهاي احساسي و گترهاي در بالاترين سطح تصميمگيري يك كشور به سر آمده است.
مورد ديگر در به وجود آمدن چنين وضعيتي انتخاب افرادي در تيم دولت است كه از كف مطالبات رايدهندگان به روحاني، بسيار دورتر و پرتتر هستند. اين انتخابها به يكدلي بين روحاني و رايدهندگانش آسيب جدياي وارد كرد و متاسفانه مثل اينكه رييسجمهور هم قصد ترميم آن را ندارد.
اما مورد سوم كه به لحاظ عيني دولت در آن تاثيري ندارد (البته بيتاثير هم نيست) جايگزين شدن سلبريتيها به جاي نخبگان فكري است. سلبريتي قطعا نه از پيچيدگيهاي سياست خبر دارد و نه از سازوكارهاي اقتصادي. احساسي تصميم ميگيرد و معمولا با شتاب بسياري سرد و گرم ميشود. متاسفانه دايره مخاطبان اين واكنشهاي احساسي امروزه به يمن شبكههاي اجتماعي بسيار گسترده شده و اگرچه در بعضي مواقع به نفع مصلحت عمومي بوده است اما از تالي فاسدهاي عميق آن نميشود غافل شد.