استفان والت نظریه پرداز حوزه روابط بین الملل و استاد دانشگاه هاروارد در فارین پالسی نوشت: استراتژی دولت ترامپ در خاورمیانه بر مبنای چالشی است که اساسا وجود خارجی ندارد.
استفان والت نظریه پرداز حوزه روابط بین الملل و استاد دانشگاه هاروارد در فارین پالسی نوشت: استراتژی دولت ترامپ در خاورمیانه بر مبنای چالشی است که اساسا وجود خارجی ندارد.
به گزارش یوپنا به نقل از انتخاب، در ادامه این یادداشت آمده است: بدون شک ، دونالد ترامپ در خصوص خاورمیانه یک استراتژی مشخص و همیشگی دارد ؛ مقابله و مخالفت دائمی با ایران . وزیر امور خارجه ایالات متحده ؛ رکس تیلرسون، وزیر دفاع ؛ جیمز ماتیس، نیکی هیلی سفیر این کشور در سازمان ملل و البته خود دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا ، به طوردائم تمامی فعالیتهای منطقه ای ایران را محکوم می کنند. (در ماه فوریه، پس از آزمایشات موشکی بالستیک ایران، ترامپ گفت: ” این کشوربا آتش بازی می کند.”) در ماه اکتبر، کاخ سفید اعلام کرد ، سیاست رسمی ایالات متحده چیزی جز حرکت جهت دار برای خنثی سازی نفوذ و ثبات ایران در خاورمیانه نیست .
به نظر می رسد ترامپ و هم پیمانانش این دیدگاه را پذیرفته اند که ایران یک هژمون بالقوه در خاورمیانه است و بر این منطقه تسلط دارد. تسلطی که به طور ویژه برای کنترل خلیج فارس غنی از نفت است. این منطقه باعث شده ترامپ از حمایت کم نظیر عربستان سعودی، برای پیشبرد اهداف خود برخوردار شود . حمایتی که خواه به صورت ضمنی و خواه به صورت عملی بارها و بارها به نمایش گذاشته شده است .
تلاش های دیپلماتیک و سازمان یافته شاهزاده محمد بن سلمان در منطقه و تلاش های آشکار وی برای دخالت در سیاست داخلی لبنان، از جمله همین موارد است . ترامپ نیز برای فشار بر ایران اعلام کرده که توافق بعدی هسته ای را در ماه اکتبر به راحتی امضا نخواهد کرد .
با این حال، تداوم این نوع اقدامات در بلند مدت باعث می شود حساسیت های جامعه جهانی نسبت به خطرناک بودن ایران کمتر شود و این حس به همسایگان منتقل نشود که این کشور یک هژمون منطقه ای است . درواقع این فانتزی و سخنرانی ها در خصوص خطرناک بودن ایران که اغلب از سوی مقامات نظامی مطرح می شود ، به مرور در صورت عدم واکنش نظامی مقامات ایران، تبدیل به یک ابزار خنثی خواهد شد .
در حال حاضر ایران رفتار خصمانه ای برای به چنگ آوردن منطقه خاصی از خاورمیانه از خود نشان نداده است . به گفته موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، ایران حدود ۸۳ میلیون نفر جمعیت دارد. از سال ۲۰۱۶، تولید ناخالص داخلی این کشور بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار بوده و بودجه سالانه دفاع آن تقریبا ۱۶ میلیارد دلار است.
مجموع نیروهای نظامی ایران (از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) شامل حدود ۵۲۰ هزار سرباز است.
به طور کلی، بعید به نظر می رسد که حمله نظامی به مصر، اسرائیل، عربستان سعودی، اردن و امارات متحده عربی در دستور کار ایران باشد. با این اوصاف نمی توان ادعا کرد ، ایران در آستانه هژمونی منطقه ای، است. با همه این واقعیت ها ، برخی از تحلیلگران منطقه هشدار می دهند ایران از برخی نفوذهای محلی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند . ایران در سالهای اخیر تعدادی از بازیگران مهم منطقه از جمله حزب الله لبنان، بشار اسد رئیس جمهور سوریه، شبه نظامیان مختلف در عراق و حوثی ها در یمن را حمایت و با خود همراه کرده است . این حرکت ها قدرت ایران را به میزان قابل توجهی افزایش داده اما نتوانسته دلیل این باشد که جرج دبلیو بوش به جای صدام به ایران حمله کند . درواقع با همه این پیشرفت ها ایران هنوز تا سلطه کامل بر منطقه فاصله دارد . وقتی امریکا صدام را ساقط کرد، نئوکان ها اعلام کردند که هدف بدی ایران است. در چنین شرایط، ایران هر کاری کرد تا از چنین حمله ای جلوگیری کند. واقعا ما انتظار داشتیم سران ایران بیکار بنشینند و نظاره گر این باشند که امریکا اماده ی حمله به آن ها می شود؟
خوشبختانه، هیچ کشوری داخل یا بیرون خاورمیانه در آن زمان، در جایگاهی نبود که آن را کنترل کند. در نتیجه، آمریکا کار خاص زیادی نباید انجام دهد تا توازن قدرت را در منطقه حفظ کند. به جای دادن سلاح به اسرائیل یا چک سفید به اسرائیل برای مقابله با هژمونی افسانه ای ایران، واشنگتن باید به دنبال رابطه ای متوزان با تمام دولت ها از جمله ایران باشد.
هریک از متحدان ایران منافع مشخص به خود نیز دارند ، بنابراین همپیمانان فعلی تهران کورکورانه از دستورات این کشور تبعیت نمی کنند. به خصوص اگر این تبعیت به ضررشان باشد .
منتقدان ستیزه جو علیه ایران که شامل ژنرال های اطراف ترامپ می شوند از اقدامات ایران بر ضد سربازان امریکایی در عراق می گویند. خشم آن ها قابل درک است، اقدام ایران نیز قابل درک است. در طول ۲۰ سال گذشته، واشنگتن تحریم های سنگین علیه تهران وضع کرده و به این کشور با سلاح سایبری حمله کرد و همچنین گروه های اپوزیسیون مخالف تهران را تامین مالی کرده است.
خوشبختانه، هیچ کشوری داخل یا خارج از خاورمیانه در آن زمان نمی توانست این منطقه را به کنترل خود در آورد. در نتیجه آمریکا برای حفظ توزان قدرت در منطقه لازم نیست خیلی زحمت بکشد. به جای دادن سلاح به عربستان یا چک سفید به اسرائیل برای مقابله با هژمونی افسانه ای ایران، واشنگتن باید به دنبال روابطی متوزان با همه کشورهای منطقه از جمله ایران باشد.
روابط بهتر موجب تسهیل همکاری ها بر سر منافع مشترک ایران و امریکا از جمله در حوزه افغانستان می شود. دورنمای روابط بهتر، باعث می شود همکاری ها بین دو کشور افزایش یابد. تلاش های پیشین امریکا برای انزوای ایران، این کشور را تشویق به تخریب موفقیت امیز منافع امریکا کرد.
بازی سیاست توازن قدرت در خاورمیانه نیاز به این ندارد که واشنگتن متحدان فعلی خود را رها کند یا به سمت تهران گرایش پیدا کند. به جای آن، کاخ سفید باید از قدرت امریکا برای حفظ توزانی سخت و از طرفی جلوگیری از تلاش های بیش از حد برای تغییر شرایط موجود و همچنین جلوگیری از تبدیل کشوری به قدرت مسلط منطقه و در عین حال کمک به قدرت های کوچک محلی برای اختلافات خود، استفاده کند. فضا را اینچنین کنترل کردن باعث تامین امنیت شاهراه نفتی در خلیج فارس، کاهش علاقه در این منطقه برای دستیابی به سلاح هسته ای و عدم علاقه به تسلیح نیروهای نیابتی می شود.
نکته این است که مبارزه ای تمام عیار برای مقابله با هژمونی ایران غیرضروری است. متاسفانه شانس کمی وجود دارد که دونالد ترامپ این را بفهمد و رویکردی عاقلانه اتخاذ کند.