آقای احمدینژاد و مجموعه او نه به عدالت قضایی اعتقاد دارند، نه به دموکراسی و نه رای آزاد مردم. ما در تاریخچه عملکردی ایشان رفتارهایی در تعارض با مطالب امروز او میدیدیم.
بگذارید تحلیل رفتارهای اخیر احمدینژاد را با این سوال شروع کنیم که احمدینژاد با چه پشتوانهای دست به این رفتارهای نامتعارف میزند؟ آیا او پشتوانهای و جریانی از او حمایت میکند یا آنکه تنهاست، اما به قول بعضی سیاستمداران دچار توهماتی است؟
من در یک نمای کلی حرفهای آقای احمدینژاد را «کلمة الحق یراد به الباطل» میدانم. آقای احمدینژاد منتخب مسیرهای کوتاه شده و غیرقانونی در مسئولیت بود. جالب این است که او تا زمانی که در مسئولیت بود و علی رغم اینکه عنوان رئیس جمهور یا حافظ قانون اساسی را یدک کشید، سابقه روشنی در ارتباط با این مسائل از خود به جا نگذاشت و حالا که با بعضی دوستان و نزدیکان او برخورد شده است، این اظهارات را از او میبینیم. البته ما هم برخوردهای غیرقانونی با آقای احمدینژاد را هم قبول نداریم. مضاف بر این، این مطالب بیشتر از اینکه باورهای آقای احمدینژاد و دوستانش باشد، آخرین تلاشهای آنان برای این است که بتوانند موازنه قدرت در کشور را تغییر دهند. آنها با توجه به شرایط پیچیدهای که در حال حاضر از نظر داخلی و بین المللی در کشور وجود دارد امید این را دارند که بتوانند از این فضا استفاده و جریان خود را احیا کنند. معتقدم آقای احمدینژاد و مجموعه او نه به عدالت قضایی اعتقاد دارند، نه به دموکراسی و نه رای آزاد مردم. ما در تاریخچه عملکردی ایشان رفتارهایی در تعارض با مطالب امروز او میدیدیم.
ایشان درباره انتخابات آزاد مجلس و ریاست جمهوری صحبت کرده اند. از اینکه این اظهارات میتواند توهینی به رای مردم در انتخاباتهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ باشد بگذریم، به نظر میرسد با حمله به انتخابات خود آقای احمدینژاد هم زیر سوال میرود. اینطور نیست؟
بله. او در وهله اول مشروعیت ریاست جمهوری خود را زیر سوال برد. او نباید یادش برود که در پروسه انتخاباتی به ریاست جمهوری رسید که شورای نگهبان نظارت استصوابی را اعمال میکرد. تفاوت ریاست جمهوری او با سایر دورهها نیز در این است که تنها دوره انتخابات ریاست جمهوری که محل سوال و ابهام بود همان دورهای بود که نام آقای احمدینژاد به عنوان منتخب اعلام شد؛ بنابراین فکر میکنم او با طرح این مباحث دو هدف را دنبال میکند. اول تضعیف دولت آقای روحانی و توهین به خواست و نظر مردم است و دیگری نیز این است که میخواهد با ایجاد شکاف بین خودش و شورای نگهبان یا مجموعههای منتسب به رهبری سعی کند آرای بخشهایی که از حاکمیت دلسرد شده اند را به خودش جذب کند. او در دو جبهه جلو میرود. آقای احمدینژاد در بین نخبگان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب به عنوان یک چهره غیرقابل پیش بینی و غیرقابل اعتماد شناخته میشود. از ابتدای پیروزی انقلاب ما دو جناح سیاسی رسمی در کشور داریم. آقای احمدینژاد در این دو جناح هیچ پایگاهی برای حضور دوباره در قدرت ندارد و به دنبال این است که از شکاف بین مردم و حاکمیت و یا طبقات فرودست و مجموعه نظام استفاده کند و خودش را به عنوان یک منجی و منتقد همه حاکمیت (چه قوه قضاییه، چه دولت و چه منصوبان رهبری) نشان دهد تا به این وسیله آرای کسانی که با مجموعه حاکمیت اعم از جناحهای سیاسی مساله دارند، را به خود جلب کند. استراتژی او مثل قمار است. میداند که یک طرف ماجرا که حضور در جریانهای سیاسی و برآمدن از احزاب و جریانات سیاسی است موفق نخواهد شد. به همین خاطر به دنبال کورسوی امیدی دارد که در این اوضاع آشفته کشور بتواند آرای سرگردان و طبقات فرودست را به خودش جلب کند.
از کلمه قمار استفاده کردید. آورده احمدینژاد در این قمار چیست؟
آقای احمدینژاد کسی نیست که معتقد و ملتزم به ارزشهای جمهوری اسلامی باشد. به همین دلیل آورده آقای احمدینژاد چیزی نیست که او خودش بیاورد، بلکه آن اتفاقی است که در جامعه افتاده رخ داده؛ این اتفاق شکاف بین مردم و حاکمیت است که متاسفانه بعضا با بی تدبیریهایی که از سال گذشته شکل گرفته عمیقتر شده است. آقای احمدینژاد سعی میکند با این شکاف حرکت کند و بتواند این شکاف را فعال کند و با وجود آوردن یک سری اتفاقات غیرقابل پیش بینی شرایط خود را برای بازگشت به قدرت فراهم کند. به نظر من این کار، کار غیرمسئولانهای است که فقط از کسی مثل آقای احمدینژاد سر میزند. او دغدغه این را ندارد که در شرایط خطیر کشور وارد چه بحرانهایی میشود.
بخشی از مردم کنار او قرار خواهند گرفت. مخاطبین و مجموعهای که احمدینژاد بر روی آنها سرمایه گذاری میکند اقشار متوسط به پایین جامعه هستند که اصلیترین مساله آنها معیشت و اشتغال است. او به این وسیله سعی میکند آرای این اقشار را به خود جلب کند. بخشهایی ازاین اقشار که برای آنها نظام و شرایط خطیر آن مساله نیست ممکن است با احمدینژاد همراهی کنند. اما آنهایی که به چارچوب رفتارهای درست سیاسی معتقد هستند و سعی میکنند اصلاح در دورن نظام صورت بگیرد از احمدینژاد طرفداری نمیکنند. من فکر میکنم ارزیابیهای آقای احمدینژاد برای مقبولیتش ارزیابیهای صحیحی نیست. مانند آنچه که در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد و او فکر کرد که با رد صلاحیتش اقدامی جدی صورت میگیرد، اما دیدیم که هیچ اتفاقی نیفتاد.
این را میبینید که حاکمیت با احمدینژاد برخورد کند؟
البته من تا اینجای کار در رفتارهای آقای احمدینژاد، رفتارهای مجرمانهای نمیبینم. ترجیحم این است که به احمدینژاد و امثال این اجازه داده شود که نقطه نظرات و نقدهای خود را بیان کنند؛ لذا احساس میکنم که به لحاظ قانونی و حقوقی نمیشود مستمسکی جدی پیدا کرد، مگر برای موارد دیگری که در طول دوران مسئولیت ایشان اتفاق افتاده که خود بحث دیگری میطلبد. مضاف بر این ما باید بدانیم که آقای احمدینژاد هم دارای یک سری حقوق شهروندی است که اگر قرار باشد هر اتفاقی صورت میگیرد باید بر اساس آنها باشد. من احساسام بر این است که تا اطلاع ثانوی مجموعه حاکمیت هم به دلیل سابقه ایشان به عنوان رئیس جمهور و هم به دلیل ضعفهایی که درون این مجموعه در مورد برابر برخوردها در گذشته وجود داشته است با ایشان مدارا خواهد کرد. به همین خاطر من فکر میکنم شاید هنوز وقت برخورد با آقای احمدینژاد نرسیده است./فرارو