اگر آقای روحانی می‌توانست در بالاترین سطح با مقام رهبری، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای انقلابی که بالاخره بخش زیادی از اقتصاد را در اختیار دارند، وفاق مناسب را ایجاد کند، قطعا هم‌افزایی لازم برای تصمیمات شجاعانه در حوزه اقتصاد فراهم می‌شد.

به گزارش یوپنا غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران با روزنامه جمهوری اسلامی مصاحبه ای انجام داده است.

بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:

* گزینه مطلوب همه ما در سال ۹۲ مرحوم آقای هاشمی بود. امیدوار بودیم ایشان با انتخاب به عنوان رئیس‌جمهور بتواند با تشکیل دولت وحدت ملی، شکاف‌های بوجود آمده بعد از سال ۸۴ و بخصوص بعد از سال ۸۸ را پر کند و همه بتوانیم با سرعت و انگیزه در مسیر منافع ملی حرکت کنیم. پس از برخوردی که با آقای هاشمی شد واقعا گزینه‌ای در سطح و وزن ایشان باقی نمانده بود بنابراین ناگزیر به انتخاب از میان آقایان روحانی و عارف بودیم که هیچکدام هم سابقه فعالیت در پست‌های بالای اجرایی را نداشتند.

*معاون اولی در آن دوره در حد اداره جلسات دولت بود نه بیشتر بنابراین نمی‌توانم آن را به عنوان یک سابقه و تجربه اجرایی جدی تلقی کنم. آقای روحانی هم در جدی‌ترین سال‌های فعالیت خود، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که تجربه‌ای اجرایی بحساب نمی‌آید.

*آقای روحانی بعد از آنکه مسئولیت دولت را بر عهده گرفت، قابلیت‌های خوبی از خود نشان داد؛ بدرستی تشخیص داد که بحران روابط خارجی، سایه سنگین تحریم‌ها و نزدیک و جدی شدن احتمال بالا رفتن سطح منازعات تا حد جنگ، اولویت کشور است بنابراین بخش زیادی از توان و انرژی خود را صرف حل و فصل این نگرانی کرد. نتیجه اقدامات او هم که کاملا مشخص است؛ یک پیروزی تاریخی برای کشور بود که به نام آقای روحانی و دولت او ثبت شده است.

*همه مشکلات کشور ولی در حوزه خارجی نبود. پس از برجام این امیدواری پررنگ شد که آقای روحانی با همان توانایی و روحیه، برای حل مشکلات داخلی هم قدم بردارد و اختلافات داخلی حل شود. واقعیت این است که یکی از ریشه‌های اصلی مشکلات داخلی، اختلاف نظرهایی است که در موارد مختلف و متعدد میان جریان‌های سیاسی وجود دارد و گرفتاری‌های فراوانی برای کشور و مردم به وجود آورده است. امیدواری‌ها در آن مقطع زیاد بود؛ وقتی رئیس‌جمهور و تیم او توانستند با کسانی که صد در صد مقابل ما قرار داشتند به گونه‌ای رفتار کنند که امتیازات خوبی بگیرند، در داخل هم با همان تدبیر و توان، گروهی را جمع کند و با سابقه روابطی که با جناح راست کشور داشت، زمینه حل و مدیریت اختلاف‌ها را فراهم کند. از این توانایی یا استفاده نشد یا آقای روحانی به علت اشتغالات زیاد نتوانست به این مهم بپردازد و متاسفانه این غفلت همچنان هم ادامه دارد.

*در برخی موارد هم آقای روحانی به نظر می‌رسد سعه صدر لازم برای مدیریت کشور را بخرج نمی‌دهد گرچه اینکه در یک سخنرانی مخالفان دولت را بی‌عقل خطاب کنیم موضوع چندان مهمی نیست ولی همین تاثیر تخریبی زیادی دارد و مخالفان را به واکنش وا می‌دارد.

*شاید آقای روحانی پیش خودش فکر می‌کند وقتی توانستم در مورد مسئله‌ای مثل برجام به موفقیت دست پیدا کنم، نق زدن برخی افراد در داخل به بهانه‌های مختلف چندان مهم نیست. همین کم اهمیت قلمداد کردن البته باعث شده آقای روحانی تلاشی برای حل اختلافات بخرج ندهد ولی دیدیم که همین نقدها و به اصطلاح نق‌زدن‌ها حتی دستاورد بزرگی مانند برجام را هم تحت الشعاع قرار داده است >

* یکی از بزرگترین انتقادهای من به آقای روحانی از همان ابتدای دولت یازدهم افرادی بود که برای حضور در کابینه از آنها دعوت کرد.
در واقع آقای روحانی یک مجموعه‌ای را به عنوان هیات وزیران دور هم جمع کرد که نه سهم بندی طبیعی سیاسی در آن رعایت شده بود نه در تشخیص توانایی‌های افراد درست عمل کرد. با وجودهیاتهای عریض وطویلی که گفته شد برای انتخاب کابینه تشکیل شده و مصاحبه‌های فراوان و حساسیت‌های ظاهری، خروجی وزرا همان‌هایی بود که از ابتدا هم گفته می‌شد.
مشکل انتخاب افراد هم در دولت یازدهم و دولت دوازدهم تا حدود زیادی معلول بکار گرفتن الگوی گفتگو در داخل یک کادربسته مدیریتی بود. اگر ایشان با مقام رهبری، شورای نگهبان، مجلس، نهادهای نظامی و امنیتی وارد گفتگو می‌شد می‌توانست در مورد افراد موردنظرش به یک وفاق واقعی و نه وفاق اجباری برسد.

*فکر می‌کنم به غیر از دوسه نفر به بقیه انتخاب‌های آقای روحانی ایرادات جدی وارد است.

* جایگزینی برخی وزرا از نظر من با هیچ منطقی توجیه نمی‌شود. وقتی به وزیر قبلی و جدید نگاه می‌کنیم تنها تفاوت این این است که با هم ده سال اختلاف سنی دارند آیا این یعنی وزیر جدید توان کافی را برای تطابق با سرعت فراوان تغییرات دانش،صنعت،تجارت یا اقتصاد در جهان دارد؟ در دنیایی که مدیران برترین کمپانی‌ها خودشان پس از تنها چند سال مدیریت، کناره‌گیری می‌کنند تا فرصت برای حضور مدیران جوان‌تر و که قدرت انطباق بیشتری با تغییرات دارند، فراهم شود چرا در کشور ما دولت یازدهم جمهوری‌اسلامی از همان مدیرانی استفاده کند که در دهه اول انقلاب نیز وزیر بوده‌اند؟

*حرف من بر سر صداقت و تعهد افراد نیست. در اینکه آقای وزرای دولت بسیار صادق و محترمند، تردیدی نیست ولی آیا از میان ۴۰ میلیون نفری که بعد از سال۶۰ از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند نمی‌توانیم در بدنه اجرایی و مدیریتی کشور استفاده کنیم؟ مرور سال‌های نخست انقلاب بخوبی نشان‌می‌دهد تجربه استفاده از مدیران جوان نه تنها ناموفق نبوده بلکه می‌توان از آن دوران به عنوان یکی از موفق‌ترین دوره‌های مدیریتی کشور یاد کرد.

* من اذعان دارم که لیست امید، ایده‌ال نیست اما آقای روحانی با همین افراد هم نمی‌تواند کار کند تا جایی که ۷۰ نفر از اعضای فراکسیون امید چند روز قبل در دیدار با رئیس دولت اصلاحات گلایه کرده‌اند که رئیس‌جمهور یا وزرا به ما وقت نمی‌دهد تا با آن‌ها جلسه و دیدار داشته‌باشیم! این یعنی آقای روحانی و دولتش از عقبه و افراد همسو با خود نیز بدرستی استفاده نمی‌کنند. آقای هاشمی به استناد خاطراتش و اسنادی که حتما در دفتر ریاست‌جمهوری ثبت شده‌است یکی از وقت‌گیرترین کارهایش، دیدار و جلسه با نمایندگان مجلس بود. من نمی‌گویم آقای روحانی باید مثل مرحوم هاشمی عمل کند یا اصلا می‌تواند چنین مدلی را تکرار کند اما دستکم این است که باید ارتباطش را با جناح‌ حامی خود حفظ و تقویت کند. فهرست امید در مجلس حدود ۱۰۰ نفر هستند و هر ضعف و عیبی هم داشته‌باشند نسبت به دیگر نمایندگان به دولت نزدیک‌ترند و خط فکری و سیاسی مشابهی با دولت دارند ولی دولتمردان بنای همکاری با آنان را ندارند. متاسفانه وزرا و دیگر دولتمردان هم همین روحیه را پیدا کرده‌اند تا جایی که حتی ادبیات آقای روحانی و اطرافیانش به سمتی سوق پیدا کرده است که از یک رئیس‌جمهور سخنور و ملبس به لباس روحانیت قابل پذیرش نیست.

*در دولت‌های نهم و دهم شاید با اعتبار شخصیت و تبار رئیس‌جمهور وقت چندان عجیب نبود که ادبیات رسمی دولت، ادبیاتی کوچه‌بازاری و سخیف باشد اما از آقای روحانی و دولت او انتظارها بسیار بالاتر است. متاسفانه رسم غلطی که سال‌هاست در کشور باب شده و مسئولان دولتی از جمله روسای جمهور باید دائما سخنرانی کنند باعث شده، بستر و احتمال رواج چنین ادبیاتی بیشتر فراهم شود. آیا یکی از روسای جمهور ما فکر کرده چرا باید اینقدر در مناسبت‌ها باربط و بی‌ربط سخنرانی کند؟ آیا بهتر و لازم نیست به جای این همه سخنرانی‌های تکراری و کلیشه‌ای مثلا آقای روحانی بعد از اتفاقات دی ماه بدون دوربین و رسانه‌ها و… به زندان‌هامی‌رفت و با دستگیرشدگان شخصا ملاقات می‌کرد؟

*من برای اولین بار در یکی از جلساتی که با ایشان در اوائل دولت یازدهم داشتیم، پیشنهاد دادم مدل گفتگوی با خارجی‌ها را در داخل هم برای حل اختلافات استفاده کند. به عقیده من این کار واقعا در داخل سخت‌تر از مذاکرات برجام نبود چرا که دسته‌بندی‌ها و جناح‌های اصلی کاملا مشخص است و آقای روحانی می‌توانست با گفت‌وگو اختلاف‌ها را کم کندولی از این پیشنهاد استقبال نشد.

*آقای روحانی اگر قصد داشت در داخل کشور به وفاق ملی دست پیدا کند نیاز به تعریف ماموریت برای جمعی از فعالان خبره سیاسی داشت تا فارغ از مسئولیت‌ها و محدودیت‌های دولتی باب گفت‌وگو را باز کنند. ایشان اما همان سال اول جلسه‌ای تشکیل داد با حضور نمایندگان جریان‌ها و جناح‌های سیاسیمختلف و قول داد این نشست‌ها ادامه پیدا کند ولی هرگز تکرار نشد. در حالی که اگر ایشان به عنوان رئیس‌جمهور به صورت مستمر چنین جلساتی تشکیل می‌داد قطعا زمینه همکاری‌های داخلی افزایش پیدا می‌کرد و مقاومت‌ها در حد قابل ملاحظه‌ای کم می‌شد.

*اگر آقای روحانی توانسته بود بین دولت، شورای نگهبان و… وفاق بوجود آورد قطعا سطح نمایندگانی که به مجلس راه می‌یافتند از آنچه اکنون شاهد هستیم، بالاتر بود. به همین خاطر معتقدم بخشی از ضعف فهرست امید و شورای شهر معلول عدم موفقیت دولت در ایجاد وفاق ملی و کاستن از مقاومت‌ها است.

*اگر آقای روحانی می‌توانست در بالاترین سطح با مقام رهبری، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای انقلابی که بالاخره بخش زیادی از اقتصاد را در اختیار دارند، وفاق مناسب را ایجاد کند، قطعا هم‌افزایی لازم برای تصمیمات شجاعانه در حوزه اقتصاد فراهم می‌شد.

اتخاذ و اجرای تصمیمات اقتصادی شجاعانه و جسارت‌آمیز کار دولت به تنهایی نیست و نیازمند همدلی و همراهی در تمام سطوح حاکمیت و حتی جناح‌های سیاسی است. نبود این همراهی باعث شده بسیاری از اقدامات لازم انجام نشود و گره‌های اقتصادی پیچیده‌تر شود. نمونه‌ها در این حوزه کم نیستند؛ ادامه پرداخت یارانه نقدی، عدم اصلاح نرخ ارز و… از جمله بارزترین مسائلی هستند که فقدان وفاق ملی و ضعف دولت در ایجاد همراهی میان تمام ارکان حاکمیت و جناح‌های سیاسی، اجرای آن‌ها را به تعویق انداخته است.
* آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهوری که توانمندی خود را در پیروزی بر طرف‌های خارجی نشان‌ داده‌است باید تمام تلاش و تمرکزش را برای ایجاد وفاق سیاسی در داخل کشور بکار بندد چرا که بدون برقراری چنین توافقی نمی‌توان به حل مشکلات امیدوار بود.