مهمترين چالش نظام از نظر من روندي است كه بايد به يك اجماعسازي در همه مسائل تبديل شود و بعضا اين اتفاق نميافتد. به يك اتفاق مثبت اشاره ميكنم.
به گزارش یوپنا روزنامه اعتماد با حسین مرعشی مصاحبه ای انجام داده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
آيا جريانهايي كه به دنبال مقابله با دولت روحاني هستند مفردرصورت استعفاي روحاني و شكست دولتش ميتوانند كشور را اداره كنند؟
فكر نميكنم اين جريانات بتوانند چنين پروژهاي را به صورت موفق پيش ببرند يا در صورت موفقيت حمايتي از سوي مردم كسب كنند تا دولت تشكيل دهند. لذا به لحاظ سياسي در موضع خوبي از استحكام هستيم. گروههاي سياسي اصولگرا و اصلاحطلب داراي مواضع روشني هستند و نيروهاي افراطي هيچگاه فرصت براي نقش آفريني در نظام جمهوري اسلامي پيدا نميكنند. ممكن است كه بيانيهاي بدهند يا سخنراني كنند. در همه كشورها درصدي از نيروهاي سياسي تندرو هستند ولي هيچگاه فرصت نقش آفريني پيدا نخواهند كرد.
شكست برجام دولت روحاني را زمين ميزند؟
با وجود شيطنت ترامپ وبا تحريك نتانياهو و بنسلمان، كشور وارد فاز جديدي در سياست خارجي و منطقهاي خود شده است. اگر كسي دلسوز ايران، مردم و نظام جمهوري اسلامي باشد، به خوبي قابل تشخيص است. در مقابل مشخص است كه چه كساني دلسوز خودشان هستند. امروز ايران نياز به وحدت و انسجام دارد. حتي اگر كسي منتقد آقاي روحاني و روشها و سياستهايش باشد، امروز زمان همكاري و پشتيباني از دولت است. دوره حمايت قاطع از آقاي ظريف است. وزير خارجه در صحنه ديپلماسي جهاني و مذاكره با چين، روسيه و اروپاييها موضع ملي دارد و همه بايد پشتيبانش باشيم. نبايد در مسير دامي كه ترامپ براي ما پهن كرده، قرار بگيريم.
موضع ما در قبال برجام چه بايد باشد؟
ترامپ بازي خطرناكي كرده تا ايران را تحريك به نقض برجام كند و ميكوشد تمام تحريمهاي بينالمللي مجددا باز گردد. براي اينكه اگر الان يا سالهاي بعد بخواهيم مذاكرات را شروع كنيم، ديگر از موضع قدرت وارد نشويم و مجبور شويم تا از موضع ضعيفتري برخورد كنيم. ترامپ چنين علاقهاي دارد. او تصور ميكند كه با نقض برجام ميتواند ايران را در چاهي بيندازد كه خودش پيش بيني كرده است. ما بايد عكس اين را عمل كنيم. ما بايد با استحكام با دنيا مذاكره كنيم و دنيا را بسيج كنيم تا به ترامپ فشار آورده و از اين كار غلطش منصرف شود يا از ابعادش را بكاهد. بخشي از آمريكا نيز بايد با ما همراه شود. نبايد اين روزها كارهايي كنيم كه موضع ترامپ، نتانياهو و بن سلمان را قويتر كند. هر نوع حركتي كه ما را در مقابل مردم آمريكا و بخشي از نيروهاي سياسي اين كشور قرار دهد، درست نيست. بايد بكوشيم بخشي از آمريكا را با خود همراه كنيم. ترامپ نبايد برايمان تعيين تكليف كند. مسير ما وحدت و عقلانيت همه نيروهاست. فعالان سياسي پشت سر آقاي روحاني و تحت نظارت مقام معظم رهبري بايد حركت خردمندانهاي را شروع كنند تا بتوان كشور را در مسير تعالي قرار داد. شايد زماني لازم باشد از قدرت بازدارنده اتميمان نيز استفاده كنيم. من نميگويم الزاما با مدارا پيش برويم اما حتي اگر به نقطهاي برسيم كه لازم باشد از قدرت بازدارنده هستهايمان در غنيسازي استفاده كنيم بايد به صورت اجماعي باشد. يعني بايد زماني اين كار را بكنيم كه معلوم شود به نفع كشور بوده و همه بر سر آن توافق داشته باشند. اين خيلي ناجوانمردانه است كه به دليل بازياي كه ترامپ آغاز كرده، دولتمردان را تضعيف كنيم. اين روزها، زمان تقويت دولت است. من انتقاداتي به آقاي روحاني دارم از زماني كه اين عصبانيت آقاي ترامپ را از برجام ديدم، اتفاقا متوجه تواناييها و نقشآفريني مثبت مذاكرهكنندگان هستهايمان شدم. همه كساني كه ايران و جمهوري اسلامي را دوست دارند بايد به كمك يكپارچه به دولت و مقامات دولتي بشتابند كه مسووليت خطير گفتوگوهاي پيچيده با دنيا را دارند. موضع ما بايد دفاع از يك تصميم مهم جهاني توسط جمهوري اسلامي، توافق چندجانبه و قطعنامه شوراي امنيت باشد و بايد نشان دهيم كه ترامپ تنهاست و عقلاي دنيا با ما هستند.
ترامپ چه هدفي در مورد ايران دارد؟ تغيير حاكميت، مذاكره مستقيم با ايران يا ايجاد انشقاق داخلي؟
دولت آمريكا از عهده تغيير حكومت برنميآيد. ترامپ ميخواهد با ايران مذاكره كند. او ميخواهد در هر حوزهاي كارهاي موفق اوباما را به نام خودش ثبت كند. در واقع اين رفتارها را به خاطر رقابتهايي با اوباما انجام ميدهد. او ميخواهد كه مساله ايران را خودش حل كند و ايران را پاي ميز مذاكره بكشاند. توجه ندارد كه وقتي سندي را به هم ميزند، اولين چيزي كه از بين ميرود، اعتبار دولتي است كه در راس آن قرار گرفته است. ما نبايد در اين مرحله به مذاكره مستقيم با آمريكا فكر كنيم بلكه بايد دنياي مهم صنعتي و اجماع جهاني را كه پشت سر برجام وجود دارد، در مقابل تنهايي ترامپ بگذاريم.
چالش امروز نظام، اصولگرايان و اصلاحطلبان چيست؟
مهمترين چالش نظام از نظر من روندي است كه بايد به يك اجماعسازي در همه مسائل تبديل شود و بعضا اين اتفاق نميافتد. به يك اتفاق مثبت اشاره ميكنم. در موضوع ارز همه قواي كشور به يك جمعبندي رسيدند و پشت دولت آمدند و آثار موفقيت آن نيز ظاهر شد. رابطه بدنه اقتصاد ايران با موضوع تعيين نرخ ارز حل شد. بازار سياه هم مجبور است خود را با اين تصميم دولت هماهنگ كند. مشابه اين تصميم را بايد در همه مسائل كشور از جمله آب، محيط زيست و سياست خارجي و منطقهاي بگيريم. اجماعسازي به نظر من مهمترين چالش نظام است.
به نظر شما آيا مردم هنوز به رويه اصلاحي در امور اجرايي اعتقاد دارند يا نه؟
نظام خيلي فراتر از دولت است. دولتها ميآيند و ميروند اما نظام مستحكم است چرا كه متكي به پايههاي واقعي در متن مردم است. مردم حتي اگر انتقاد و نارضايتي هم داشته باشند به تغيير نظام فكر نميكنند بلكه به اصلاح آن ميانديشند. همچنين دليلي ندارد كه دولت برآمده از راي مردم تضعيف شود. آنچه براي نظام خطرناك است اين است كه راي مردم به چالش كشيده شده و بياعتبار شود. مادامي كه مردم در صحنه هستند و نظام را متعلق به خود ميدانند و راي خود را موثر ميدانند، نظام استحكام دارد. دليلي ندارد كه چون عدهاي راي نداشتند و باز هم سبد رايشان در آينده خالي خواهد بود، بخواهند دولت را تضعيف كنند.
مهمترين مشكل مردم در شرايط كنوني چيست؟
اميد مردم آسيب ديده كه همه بايد كمك كنند تا بازسازي شود. مشكلات انباشته اقتصادي، سياسي و فرهنگي دارند كه بايد بتوانيم آن را پاسخ دهيم. اگر ما در هر يك از موضوعاتي كه مساله مردم است، بتوانيم به يك اجماع برسيم، آن مشكل را به راحتي ميتوانيم حل كنيم.