حرف آخر این نوشتار را همین اول مطلب می گویم: برنده اصلی تقابل ایران و آمریکا، “سعودی ها و وهابیت” هستند.
آمریکا بار دیگر ایران را تحریم کرده است. طبق طراحی کاخ سفید، قرار است صادرات نفت ایران به تدریج کاهش یابد، به زیر یک میلیون بشکه برسد و به سمت صفر شدن برود. ایران تنها چند خریدار عمده نفتی دارد:چین، هند، کره جنوبی، ترکیه، ایتالیا، فرانسه، ژاپن و امارات.
آمریکا به همه این کشورها هشدار داده است که تا آبان سال جاری، خرید نفت از ایران را متوقف کنند. تقریباً همه شان نیز پذیرفته اند و در عمل هم چاره ای ندارند چرا که باید بین تجارت با ایران و آمریکا، فقط یکی را انتخاب کنند.
در این میان، تنها یک مسأله باقی می ماند: اگر از ایران نخرند، از کی بخرند؟
آمریکا این مسأله را با کمک عربستان حل کرده است: قرار است سعودی ها صادرات نفت خود را ۲ میلیون بشکه افزایش دهند و بدین ترتیب سهم ایران را از آن خود کنند.
به قیمت روز، هر روز ۱۵۰ میلیون دلار نفتی که سهم ایران است، بی هیچ دردسری به جیب سعودی ها خواهد رفت. به بیان دیگر سالانه حدود ۵۵ میلیارد دلار از درآمدهای ایران کم می شود و همین میزان به درآمدهای عربستان سعودی افزوده خواهد شد.
این یعنی تضعیف جمهوری اسلامی ایران و تقویت مهم ترین رقیب – و در حال حاضر دشمن – منطقه ای ایران.
عربستان با این پول که معادل درآمدهای نفتی یک کشور (ایران) است، می تواند به اقتصادش رونق دهد و سریع تر به سمت چشم انداز توسعه اش در سال ۲۰۳۰ برود، سلاح های بیشتری بخرد و موازنه نظامی منطقه را به سود خود تغییر دهد، سرمایه بیشتری برای همسو کردن کشورهای جهان و مشخصاً جهان عرب و اسلام داشته باشد، شبه نظامیان تحت حمایت خود و دشمنان جمهوری اسلامی و مشخصاً منافقین (سازمان مجاهدین خلق) را تقویت کند و در نهایت، پول بیشتری برای ترویج ایدئولوژی وهابیت داشته باشد.
اگر در چند ماه آینده دیدید که فعالیت های ترویجی وهابیت در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان تقویت شده و مدارس دینی تحت مدیریت وهابیون در پاکستان رونق مجددی گرفته اند، تعجب نکنید، این نتیجه پول هایی است که با واگذاری سهم نفت ایران به عربستان، نصیب سعودی ها شده است.
معنی حذف سالانه ۵۵ میلیارد دلار از ایران و افزودن همین رقم به کیسه سعودی ها، یک چیز است: تضعیف ایران و تقویت عربستان.
مهم ترین دغدغه باید حفظ مردم و منافع ملی باشد ولی حتی اگر از منظر ایدئولوژیک و شعارهای نظام نیز بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، این وضعیت به تضعیف هم پیمانان ایران در منطقه منجر خواهد شد. اگر جمهوری اسلامی پول نداشته باشد، چگونه خواهد توانست از گروه هایی مانند حزب الله برای مقابله با رژیم صهیونیستی حمایت کند؟
به نفع منافع ملی ایران، آرمان های جمهوری اسلامی و متحدین اش است که تقابل با آمریکا مدیریت و حل و فصل شود. معنای چنین گزاره ای الزاماً تسلیم نیست؛ دیپلماسی مبتنی بر تمام ظرفیت های ملی می تواند مانع از هزینه تراشی های بیشتر شود؛ ایران می تواند با بهره گیری از توان تمام جناح ها، با دیپلماسی فعال و مذاکرات هدفمند، مانع از ریخته شدن پول ایرانیان به جیب سعودی ها و تقویت وهابیت شود.
گفت و گو به معنای آن نیست که طرف مقابل هر چه گفت بپذیریم؛ می توانیم رود در رو حرف هایمان را بزنیم و مطالبات مان را مطرح کنیم. کمترین فایده اش این است که فرصت را از واسطه هایی که هر کدام به فکر منافع خود هستند، حذف می کنیم؛ سر آخر نیز اگر دیدیم منافع مان تأمین نمی شود، بی هیچ امضا و تعهدی و بی آن که چیزی را از دست داده باشیم، بر سر مواضع مان می ایستیم.
این دو کلمه حرف حساب را نشنیده نگیرید: ایران را در برابر عربستان و وهابیت تضعیف نکنید. آثار چنین تضعیفی، ده ها سال ایران را خواهد آزرد.