جلال خوش چهره
خوش چهره، جلال – چرخش یکباره مخالفان شناخته شده دولت از مواضع گذشته خود را میشود به فال نیک گرفت، اگر زمان از دست رفته، مانع ایجاد فرصتها و موقعیتهای تازه نشود. آنان در همه زمان سپری شده هرآنچه از دستشان برمیآمد را برای خنثی کردن دولت برخاسته از آراء مردم بهکار گرفتند. برای اقدامها و دستاوردهای کلان دولت در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نمرهای تقریباً هیچ قائل شدند. امید را هدف گرفتند و ناامیدی و ترس از آینده را به جان و فکر جامعه القا کردند. حال نیک دریافتهاند که استمرار روش گذشته چشمان آنان را نیز دودآلود خواهد کرد.
نکته حائز تأمل تغییر یا اصلاح رویکردها در چگونگی تعامل با دولت نیست، بلکه ماهیت و روش آن است که سبب میشود نتیجه پیشبینی شده در این تغییر رفتار را مورد نقد قرار داد. اگرچه ایجاد درک مشترک از خطرات و تهدیدهای پیشرو یک گام به جلو محسوب میشود، ولی تدابیر لازم برای برون رفت از وضع جاری الزاماً آنچه نیست که مخالفان و منتقدان دیروز و یا حتی برخی از طیفهای هوادار دولت تصور میکنند. مشکلات کشور شاید روزگاری مربوط میشد به اختلافات دوجناح رقیب که بهزعم افکار عمومی، هریک سودای کسب قدرت را در سر داشتند. آنان یکدیگر را به باد انتقاد میگرفتند و مردم، مخالفتها و موافقتها را در چارچوب همان رقابتهای جناحی در هرم قدرت تفسیر و تحلیل میکردند. اما همین رقابتها رفته رفته و بهطرزی فرساینده بر پیکره نظام سیاسی تأثیر گذاشت. دایره تعارضات جناحی چنان گسترش یافت که در عمل، اعتبار هر دو جناح را در غیاب احزاب واقعی دچار آسیب جدی کرد. بیاعتباری جناحهای رقیب نزد افکار عمومی، در وهله نخست به ایجاد نوعی بیگانگی مردم با کنشگران سیاسی رسمی و به تبع آن خطر انفعال در قبال نظام سیاسی شد تا آنجا که مردم در برخی بروزهای سیاسی ـ اجتماعی سرخوردگی خود را از جناحهای رقیب اعلام کردهاند.
تغییر رویکردها در حمایت از دولت، تصویری از اصلاح روشهای گذشته میتواند باشد ولی به معنای آن نیست که اکنون مردم، گره گشایی از وضع موجود را تنها در توافق دوجناح بدانند. این توافق با ایجاد دولت ائتلافی نمیتواند راهگشا باشد، چرا که تنها شکلی از تغییر یا اصلاح در روشها ممکن است باشد. مساله اصلی برای مردم اعتماد به سیاستها و برنامههایی است که فارغ از منافع جناحی، به منفعت عمومی ختم شود. برخی چنین تصور میکنند با تغییر آرایش در هرم نخبگان سیاسی راهکار لازم برای توجیه افکار عمومی در بازگشت به اعتماد از دست رفته تأمین میشود، در حالی که دغدغه مردم نه تنها توافق جناحهای رقیب به آتشبس تعارضات، بلکه اعلام سیاستهایی واقعی است که قادر باشد راهکارهای آنی، کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را پیش روی مردم و نظام سیاسی قرار دهد. پیشدرآمد بازسازی اعتماد مردم، شجاعت مسئولیت پذیری هریک از عوامل در بروز وضع جاری است. بیان مشکلات و اعلام همدردی و همراهی با دولت کافی نیست، ارائه راهحل و بیان شجاعانه چرایی و چگونگی ایجاد مشکلات و داشتن برنامه واقعی برای اصلاحات میتواند اعتماد آسیبدیده مردم را ترمیم کند.
رئیسجمهور روحانی نیز که همین یکسال پیش ۲۴میلیون رأی اعتماد مردم را در اختیار گرفت، نمیتواند همچنان به سیاست کج دار و مریز خود در بیان چرایی مشکلات ادامه دهد. زمانه دیگر ایما و اشاره را نمیپسندد. یکی از انتقادهای جدی به دولت نیز همین است که به کلافگی مردم در تحمل مشکلات انجامیده است. دشمنیهای بیرونی هیچ میشود اگر “اعتماد” بازسازی شود. خسارت بزرگ، زمان از دست رفته است اما به معنای پایان فرصتها برای ایجاد موقعیتهای تازه نیست.