مورد دوم درباره سخنرانی من در دانشگاه تهران بود که با واکنش تند اصلاحطلبان و پرتاب اشیا به سمت بنده همراه بود. در نتیجه تقابل در بین هر دو جریان سیاسی کشور وجود داشته و تنها مختص به اصولگرایان نبوده است. به همین دلیل هم بود که بنده از گفتوگوی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان استقبال کردم و گفتم بهتر است اصولگرایان و اصلاحطلبان بدون اینکه در رسانهها با هم تقابل کنند به صورت مسالمتآمیز با هم گفتوگو کنند و روی برخی از دغدغههای مشترک اجماع کنند.
روزنامه آرمان با محمدرضا باهنر مصاحبه ای انجام داده است.
بخشی از این گفت وگو را می خوانید:
چرا جریان اصولگرایی به عنوان یک گفتمان اصیل موجود در انقلاب اسلامی بیشتر انرژی خود را صرف مقابله و ضربه زدن به گفتمان اصلاحات کرده است؟ آیا این رویکرد مخرب هر دو جریان سیاسی را ضعیف نکرده و سبب فاصله گرفتن جریانهای سیاسی از رسیدگی به مطالبات مردم نشده است؟
به نظر من این تقابل در هر دو جریان سیاسی کشور وجود داشته است. در این زمینه اتفاقاتی برای خود بنده در طول۲۸ سالی که در مجلس حضور داشتم رخ داده که دو مورد آن را مثال میزنم. در مجلس سوم که اکثریت در اختیار اصلاحطلبان بود بنده در ابتدای مجلس در حدود۶ ماه در هیچ کمیسیونی حضور نداشتم.
به همین دلیل نیز پیش آقای کروبی به عنوان رئیس مجلس رفتم و مسأله را با ایشان در میان گذاشتم. آقای کروبی از من پرسید علاقه دارید در کدام کمیسیون فعالیت کنید که بنده گفتم دوست دارم عضو کمیسیون اقتصاد باشم. آقای کروبی بلافاصله گفتند اصلا به این کمیسیون فکر نکنید که آقای هادی خامنهای رئیس این کمیسیون است و اصلا شما را در این کمیسیون نمیپذیرند.
مورد دوم درباره سخنرانی من در دانشگاه تهران بود که با واکنش تند اصلاحطلبان و پرتاب اشیا به سمت بنده همراه بود. در نتیجه تقابل در بین هر دو جریان سیاسی کشور وجود داشته و تنها مختص به اصولگرایان نبوده است. به همین دلیل هم بود که بنده از گفتوگوی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان استقبال کردم و گفتم بهتر است اصولگرایان و اصلاحطلبان بدون اینکه در رسانهها با هم تقابل کنند به صورت مسالمتآمیز با هم گفتوگو کنند و روی برخی از دغدغههای مشترک اجماع کنند.
در شرایط کنونی هم باید یک گفتوگوی رسمی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان در کشور به وجود بیاید و هر دو جریان سیاسی باید دغدغهها و مواضع خود را به صورت شفاف با هم مطرح کنند. در ماههای گذشته یک تریبون علیه دولت کار کرده، یک تریبون علیه قوه قضائیه و یک تریبون نیز علیه سایر نهادهای نظام فعالیت کرده است. نتیجه چنین فضایی ناامیدی و از بین بردن انگیزه مردم بوده است.
این مسأله نیز در نهایت به ضرر نظام تمام خواهد شد. انتخابات مانند بازیهای لیگ برتر است که همه تیمها به دنبال نتیجه گرفتن در مقابل یکدیگر هستند. با این وجود هنگامی که رئیسجمهور انتخاب شد مانند تیم ملی است که همه تیمها موظف هستند به تیم ملی بازیکن بدهند و از آن حمایت کنند. در چنین شرایطی کسی حق ندارد با تیم ملی رقابت کند یا آن را تخریب کند.
بدون شک موفقیت دولت به معنای موفقیت نظام و شکست آن نیز مانند شکست نظام است. در شرایط کنونی برخی عنوان میکنند رئیسجمهور باید تغییر کند و دولت جدیدی روی کار بیاید. بنده به هیچ عنوان با این سخن موافق نیستم. بنده با اینکه در جریان سیاسی مقابل دولت قرار دارم اما معتقدم باید از دولت حمایت کرد. البته این حمایت به معنای حمایت بی چون و چرا نیست و بلکه این حمایت باید سازنده و همراه با انتقاد دلسوزانه باشد.
چرا در حالی که کشور در برخی از زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیاز به اصلاحات دارد اما برخی از اصلاحات استقبال نمیکنند و اجازه نمیدهند تفکرات تحولخواهانه مسیر خود را به پیش ببرد؟
بنده به عنوان فردی که هفت دوره به عنوان نماینده در مجلس حضور داشتهام امروز به این نتیجه رسیدهام که با یک مجلس نمیتوان کشور را اداره کرد و ما به دو مجلس نیاز داریم. در شرایط کنونی نمایندگان مجلس به دنبال مطالبات منطقهای، قومی، جنسیتی و قشری هستند و آنچه كمتر مورد توجه قرار میگیرد منافع ملی است.
به همین دلیل نیز قانون اساسی باید اصلاح شود و دو مجلس سنا و شورای اسلامی در کنار هم تشکیل شود. این اتفاق در اغلب کشورهای جهان وجود دارد و در رژیم گذشته نیز وجود داشت. اگر این مسأله محقق شود یک مجلس مسئولیت تحقق منافع ملی را برعهده خواهد داشت و یک مجلس نیز به دنبال مطالبات منطقهای خواهد بود. در شرایط کنونی اغلب نمایندگان به دنبال منافع منطقهای خود هستند و به همین دلیل نیز منافع ملی در بسیاری از زمینهها نادیده گرفته میشود.
در شرایط کنونی زمزمه تغییر در کابینه دولت به گوش میرسد. شما در اظهارات اخیر خود عنوان کردهاید برخی از مدیران تمایلی به حضور در دولت ندارند، اما آقای روحانی اجازه ترک کابینه را به آنها نمیدهد. به نظر شما تغییرات باید در چه زمینههایی صورت بگیرد؟
برخی از مدیران دولت عنوان کردهاند که ما مدیر زمان بحران نیستیم، بلکه مدیر زمان عادی هستیم. به نظر من آقای روحانی نباید یک روز همچنین مدیرانی را در دولت نگه دارد و اجازه بدهد دولت را ترک کنند. ما در گذشته هم با چنین بحرانهایی مواجه بودهایم. با این وجود به نظر میرسد برخی از مدیران علاقه زیادی به کار کردن ندارند، به همین دلیل دولت آقای روحانی باری به هر جهت شده است، با این حال و قطعا قوای دیگر باید به دولت کمک کنند. در شرایط کنونی جلسات خوبی بین سران قوا برگزار میشود که خبرهای امیدبخش از آن به گوش میرسد. در گذشته برخی کدورتها وجود داشته که در شرایط کنونی با تدبیر مقام معظم رهبری برطرف شده است.
آخرین بار چه زمانی با آقای احمدینژاد دیدار و گفتوگو داشتهاید؟
من آقای احمدینژاد را در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام میبینم و مراودات ما تنها به صورت سلام و علیک است و به تازگی صحبت جدی و دونفره با ایشان نداشتهام.
به عنوان فردی که سالها با آقای لاریجانی همکاری کردهاید و ویژگیهای ایشان را به خوبی میشناسید چه دیدگاهی درباره احتمال حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری آینده دارید؟
در شرایط کنونی زمزمه حضور بسیاری از افراد و از جمله آقای لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری شنیده میشود. کسانی که تمایل به حضور در انتخابات دارند هم برای انتخاب شدن با چالش مواجه خواهند شد و هم در صورتی که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شوند با چالشهای بزرگی در مدیریت کشور مواجه خواهند بود.
در نتیجه این افراد نباید تصور کنند وضعیت کشور گل و بلبل است و کار آسانی برای مدیریت آن دارند. به همین دلیل نیز باید برای هر دو مرحله قبل و بعد از انتخاب شدن برنامه داشته باشند. توصیه من این است که اگر کسی برای این دو مرحله برنامه جامع و دقیق نداشته باشد، وارد کارزار انتخاباتی نشود.