کج فهمی یا نفاق؟!
کج فهمی یا نفاق؟!

محمد صادق صالحی منش

متاسفانه سال هاست که جمع اندکی از طلاب با راهنمایی افرادی که مبتلا به کج فهمی یا نفاقند، دست به اعمالی می زنند که موجب التهاب در جامعه می گردد و بدین وسیله آب در آسیاب دشمن می ریزند.

در ادامه این اقدامات شوم، اخیرا در مدرسه فیضیه در جایگاه مرکز فقاهت حوزه های علمیه، به بهانه نگرانی از مسائل اقتصادی و همدردی با مردم تجمعی برگزار کردند، که ثمری جز خشونت طلبی و نفرت پراکنی و توهین به پیشینه علمی  فقهای شیعه و حوزه های علمیه را در بر نداشته است.

محتوا و بازخورد این جلسه از چند جهت قابل تامل ونقد است:

اولا، سخنران در بخشی از سخنرانی احساسی و بدور از هرگونه منطق، به شیعه و علمای تشیع و حوزه های علمیه می تازد و آنها را به سکولار بودن متهم می کند؛ در حالی که سکولاریسم مبتنی بر مبانی سستی چون دنیاپرستی، لذت جویی، فردگرایی، جدایی دین از سیاست، آزادی ادعایی و بی بند و باری و عدم اعتماد به آموزه های جامع دین است.

به راستی آیا می توان فقه شیعه و فقهای عالی قدر آن را متهم به چنین اعتقاداتی کرد؟! آیا علماییکه  توحید را در همه ساحت های فردی و اجتماعی جاری و ساری می دانند و فقهایی که بخش اعظمی از مباحثشان درامور اجتماعی و سیاسی است ، به سکولاریزم متهم کرد؟!

آیا کسی که اندک فهمی از فقه شیعه دارد می تواند فقهی را که در آن به گستردگی از طهارت وصلاة وحج وصوم و زکات و خمس و امر به معروف و جهاد و قصاص و حدود و دیات و ولایت و … سخن به میان می آورد را فقهی صرفا مبتنی بر مبانی سکولاریسم بداند؟!

آیا قواعد فقهی ای همچون لاضرر، لاحرج، نفی سبیل و… که اکثراً دارای ابعاد اجتماعی است را منحصر در امور فردی بداند؟

ثانیا، در بخش دیگری از سخنرانی، علما، مراجع و فضلای حوزه را متهم به بی سوادی می نماید. بله، اگر مقصود گوینده از سواد معنای واژگانی سواد یعنی سیاهی باشد – که گوینده ظاهرا از این نوع سواد برخوردار است – نفی آن از علمای شیعه صحیح است؛ زیرا قطعا علمای شیعه و فضلای حوزه از  سیاهی و کج فهمی بری هستند؛ اما سواد به معنای فهم صحیح و عمیق و عالمانه از دین، بی شک خاستگاهی جز حوزه های علمیه ندارد؛ چنانکه پیشینه غنی علم و آموزش و تربیت در حوزه های علمیه به این مطلب شهادت می دهد.

ثالثا، سخنران تمام دروس خارج فقه و اصول را متهم به تکرار مکررات و لغو بودن می نماید و پیشنهاد می کند که بجای پرداختن به مساله طهارت و نجاست و طواف به مسائل مستحدثه بپردازند، غافل از اینکه بر هیچ اهل علمی مخفی نیست که تسلط بر روش شناسی و پیشینه استدلالی در هر دانشی مقدمه تولید علم و توسعه دامنه آن و کشف مسائل جدید است. آیا ممکن است در خصوص مسائل مستحدثه بدون آگاهی از پیشینه علمی و تسلط بر روش شناسی و آگاهی از پارادایم اجتهادی و بدون گذراندن مقدمات اجتهاد و دستیابی به ملکه اجتهاد، بررسی معتبر علمی صورت گیرد؟

رابعا، آیا پلاکاردهای توهین به رئیس جمهور و تهدید ایشان به قتل و نیز لعن و توهین به مسئولین و شعارهای بی منطق، مناسب شأن اخلاقی، تربیتی و علمی حوزه های علمیه است و آیا برگزاری این نشست سخیف در پایگاه علمی و تربیتی حوزه علمیه برای متولیان حوزه و مسیولین  مربوطه تعهد آور و موجب پاسخ گویی نیست ؟

 اساسا چرا کسانی که فهم صحیحی از رویکرد و جایگاه حوزه علمیه ندارند و اقلیت مبتلا به کج فهمی یا نفاق هستند، باید اداره کنندگان چنین جلسه ای باشند؟!

در پایان: قضاوت ملت ایران، نخبگان، سیاستمداران و اندیشمندان در رابطه با این تجمع و حوزه علمیه چیست؟ بر سر حوزه و فیضیه چه آمده است که چنین تجمعی شکل می‌گیرد و هیچ کس مسٔولیت قبول نمی کند؟!

یک سخنران از تهران دعوت می شود، مسئولین استانی لشکری و کشوری در آنجا حضور می یابند، صدا وسیما و خبر گزاری ها در آنجا خبر تهیه می کنند و همه چیز از قبل پیش بینی می شود ولی می گویند خودجوش است!

امروز سخنرانان آن تجمع، افرادی که پلاکارد های کذایی دستشان بود و تلویحا جان باختن مرحوم هاشمی را کار خود می دانستند هدایت کنندگان و پشتیبانان این تجمع بایستی در قبال رهبر، ملت ودولت ایران پاسخ گو باشند.

این است راه حل مسایل اقتصادی؟!!

این است همدردی با ملت بزرگ ایران؟!!

و این است همدردی با مستضعفین؟!!