به نظر من اگر ساختار اجتماعی تغییر پیدا نکند، ساختار مجلس به سادگی قابل تغییر نیست. ساختار اجتماعی این است که احزاب با هدف و برنامه روشن در جامعه شکل گیرد، انجمنها و گروهها برای جامعه و صنف خودشان نقشه راه مشخص و برنامه دارند.
به گزارش یوپنا مسعود پزشکیان در مصاحبه تفصیلی با خبرگزاری تسنیم به موضوعاتی همچون نقش نظارتی مجلس، انتخابات دوره بعد و … اشاره کرده و پیشنهاد داده که ستاد جنگ اقتصادی تشکیل شود. بخشهایی از این مصاحبه را در زیر میخوانید:
* ساختارهای نظارتی مجلس، سوال، تذکر و استیضاح است که الان هم همانها را اجرا میکنیم. از نظر علمی این ابزار کارآمدی که بتواند روند نظارتی را اصلاح کند نتوانسته داشته باشد و یا ندارد چون اگر میداشت، باید تغییری در این نظارتها بهوجود میآمد. فرض کنید وزرایی که در این دورهها استیضاح شدهاند و رفتهاند آیا وزرایی که بعد از آنها آمدهاند قویتر از افرادی که رفتهاند، بودند؟ تغییرات عجیب و خارقالعاده ای بهوجود آمده؟ وزیر کار استیضاح شد، رای ندادیم (البته من رای دادم و بقیه رای ندادند) من گفتم شما فکر میکنید وزیر بعدی قویتر از این وزیر است؟ و یا سوالاتی که بر این استیضاح انجام گرفت، حذف خواهد شد؟ شما نظارت کنید و بعد بگویید وزیر جدید چرا اینکار را انجام نداد و چرا دوباره این سوالات را بیان نمیکنید؟
* به نظر من اگر ساختار اجتماعی تغییر پیدا نکند، ساختار مجلس به سادگی قابل تغییر نیست. ساختار اجتماعی این است که احزاب با هدف و برنامه روشن در جامعه شکل گیرد، انجمنها و گروهها برای جامعه و صنف خودشان نقشه راه مشخص و برنامه دارند. وقتی این گروه شکل گرفت و توانست نماینده خود را تبلیغ کند و به مجلس بفرستد، این نماینده با آن پشتوانه میتواند شکلی که لازم است را بهوجود بیاورد.
* در جامعهای که نمایندههای شهرهای مختلف باید بروند و رای بگیرند و بدون پشتوانه حزبی و انجمنهایی که هست باید با تک تک مردم صحبت کنند و بر اساس سلایق آنها عمل کنند که بتوانند رای جمع کنند این کار درست نمیشود. هر فردی بتواند مجموعه این سلایق رو جمع کند رای میگیرد و به مجلس راه پیدا میکند.فردی نخواهد سلایق را جمع کند و با زبان علمی صحبت کند قطعاً رای نمیگیرد. در نتیجه ساختار آمدن به مجلس، بروندادی که شما در نظر دارید را نمیتواند داشته باشد. به این خاطر است که در این ده دوره اتفاق نیفتاده و از این به بعد را هم بعید میدانم. به این دلیل که تیم ساختاری از پایین به بالا نیامده که بتوان بر اساس آن ساختار و پشتوانه عمل کند.
* ما قانون مینویسیم و نظارت میکنیم ولی داده و اطلاعات ناقص در اختیار داریم. آیا با دادههای ناقص و محدود میتوان نسخه صحیح نوشت؟ خیر! دادههای صحیح را در کشور نداریم و به همین دلیل سیاستگذاران، قضات، مجلس، روحانیت و تمامی اقشاری که با یکدیگر زندگی میکنیم نسخههای ناقص و غیرجامع مینویسیم و این نسخه قابلیت درمان ندارد.
* این نبود اطلاعات و داده و تصمیمات بر مبنای دادههاست، پول نمیدهیم و یا پولی نداریم که بدهیم کار جلو نمیرود و ما از فلان مسئول انتقاد میکنیم. من وزیر بودم و بارها از من سوال شد. مجلس مقرر کرده بود که باید ۹۴ بیمارستان ساخته شود و پولی که برای این تعداد به من داده شد در بودجه ۵۰ میلیارد نوشته شد و زمان تخصیص به ۲۵ میلیارد رسید. با این مبلغ نمیشد یک بیمارستان ساخت. نمایندگان از من میپرسیدند که چرا بیمارستانها ساخته نمیشود، بنده نیز میگفتم به این دلیل که پول آن را ندادهاید کار پیش نمیرود و بعد از آن به بنده فحش میدادند و انتقاد میکردند. آیا انصاف است از طرفی اختیار کمی به مدیر و مجری داده شود و از طرفی هم از او انتقاد کنند؟
* در دهه ۶۰ مدیران باایمان و معتقد داشتیم ولی مدیران کارآمد به عنوان علمی نداشتیم. ایمان و باور داشتیم اگر علم داشتیم کمتر از این تعداد در جنگ کشته میدادیم. در اوایل خیلی راحت به ما موشک میزدند و بعدها توانستیم موشک بسازیم. اگر علم و کارآمدی داشتیم دشمن جرات نمیکرد طمع کند وارد کشور ما شود.
* بعد از وزارت، در عرض ۳ سال به اندازه ۳۰ سال پول به حسابم ریختند، هنوز در هیچ بیمارستان خصوصی و هیچ مطبی نرفتم. من حقوق دولتی دریافت کرده و شبانه روز مشغول فعالیت بودم بعد از وزارت به جراحی بیماران پرداختم و پول به حسابم واریز میشد در عرض سه سال به اندازه ۳۰ سال پول گرفتم خانه و باغ خریدم، زندگیام را درست کردم و به خانوادهام کمک کردم. اگر به بیمارستان خصوصی رفته و مشغول میشدم ۳۰ برابر بیشتر از این درآمد داشتم. اگر این اتفاق میافتاد بنده از خودم بدم میآمد چون ما انقلاب نکرده بودیم تا من به دنبال پول راه بیفتم و دنبال مدرک گرفتن و کسب درآمد باشم.
* بسیاری از مواقع این بحث مطرح است که مسئولیت را رها کنم و زندگی خود را داشته باشم یا بمانم و با این سختیها در مقابل خون شهدا و کسانی که با تمام وجود برای این انقلاب جنگیدند حرف آنها را بزنم. شدن یا نشدن. این بحث بعدی است ولی حداقل از زندگی که میتوانستم داشته باشم بیرون آمدم. به پولهایی که داده میشود نیاز ندارم ببینید عملهای جراحی که افرادی که مانند من هستند بابت انجام آن عملها چه مقدار دریافت میکنند.
* من حاضرم تمام زندگیام را به دیوار بزنم اما آنهایی که مباحثی را درباره بنده مطرح میکنند هم اگر جرات دارند فیشهای حقوقیشان را به دیوار بزنند. به افرادی که این حرفها را میزنند اعلام کنند که چقدر حقوق میگیرند و بگویند فرزندانشان چه کارهاند و ماشینهای خود را نشان بدهند. من مشکلی ندارم کسی بیاید زندگی مرا ببیند آمدن من به مجلس برای این نیست که برای خودم سهم بگیرم و برای فرزندانم کاری انجام دهم بلکه بیشتر برای این است که بتوان حرف مردم و دغدغههایی که از اوایل انقلاب در ذهنم وجود دارد و کسانی که بارها دوست بودیم وشهید شدند و ما ماندیم را تا حد ممکن داد بکشیم.
* اگر خدا بخواهد کاندیدا میشوم. (برای انتخابات مجلس بعدی)
* شورای امنیت ملی، ستادی به نام ستاد مقابله با تحریم را به وجود آورده که من هم یکی از اعضای آن هستم. در این ستاد و در گفتوگو با خبرنگاران گفتم که ما در جنگ تمام عیار از نظر اقتصادی با آمریکا هستیم. عراق با ما جنگ داشت و در تمام شهرستانها و استانها حتی روستاها ما ستاد جنگ داشتیم. آن عراق که چیزی نبود آمریکا با ما جنگ اقتصادی میکند و ما ستادی که هیچ اختیار و قدرتی ندارد تشکیل دادهایم. ستاد جنگ ستادی است که همه باید زیر نظر او کار کنند و در همه جا باید شعبه داشته باشد. این ستاد جنگ نمیتواند آن کار را انجام دهد ما میخواهیم با آمریکا بجنگیم و ۴ نفر نشستهاند و میخواهند تصمیم بگیرند یا دولت میخواهد تصمیم بگیرد. نمیتواند و امکان ندارد! چرا که طرف مقابل با تمام قدرت در صحنه است.
* ما باید ستاد جنگ را در تمام محلهها با اختیارات واگذار کنیم. چه کسانی میخواهد ستاد جنگی تشکیل بدهند فرمانده کیست که دستور محاکمه بدهد عدهای فرمانده شدند و عدهای آنها را محاکمه میکنند این چه فرمانده جنگی است که شخص دیگری میخواهد او را محاکمه کند. خب او را فرمانده کنند نمیتوان فرماندهان و سیاستگذاران جنگ را محاکمه جنگی کرد. فرماندهان هستند که تصمیم به محاکمه میگیرند. ما میخواهیم فرماندهان جنگ را به طریقی محاکمه کنیم،کسی را که میخواهد فرماندهی کند و به او اعتماد است را به عنوان فرمانده انتخاب کنید. این فرمانده است که تصمیم میگیرد با چه کسی برخورد شود نه اینکه هر کسی به دلخواه کاری انجام دهد. بهترین کار این است که کسی درگیر نشود. زیرا اگر درگیر شود مورد انتقاد قرار خواهد گرفت.
* اگر عدهای به روحانی رای دادند به خاطر این نبود که میدانستند روحانی خواستههای آنها را برطرف میکند، بلکه برای این بود که عده دیگری رای نیاورند، این خیلی بد است ما به جای اینکه به برنامه رای دهیم با لج و لجبازی رای میگیریم و رای میدهیم.
* فعلا هیچ برنامهای (برای انتخابات ۱۴۰۰) ندارم اما ممکن است خیلی از آدمها این پیشنهاد را بدهند اما بنظرم کشور تحول اساسی نیاز دارد.