بدیهی است وقتی رئیس‌جمهور پشت تریبون می‌آید باید بگوید کشور بحران ندارد. مگر این مسائل باید به تریبون‌ها بیاید؟ اگر رئیس‌جمهوری پشت تریبون بگوید کشور بحران دارد نشان می‌دهد سیاست نمی‌داند.

ریشه همه این تهدید‌ها یکی است و جدا از هم محسوب نمی‌شود،  به نظر من تمامی این رفتار‌ها جنبه طنز و زنگ تفریح در سیاست را دارد و در مجموع این موضوع مسئله مهمی نیست.

اما نکته عجیب و مهم اتفاقات اخیر این است که امسال در آستانه هفته دولت فشار‌های داخلی روی دولت بسیار افزایش پیدا کرد و من متوجه این موضوع نشدم که چرا مجلس تدبیری اندیشه نکرد که مسئله سوال از رئیس‌جمهور را به گونه‌ای به بعد از هفته دولت موکول کند. این موضوع نشان از یک عجله در برخورد با روحانی داشت.

علاوه براین در جلسه سوال از رئیس‌جمهور نه روحانی به دنبال پاسخگویی بود و نه مجلس به دنبال پاسخ‌گیری. سیر اتفاقاتی به عنوان سوال از رئیس‌جمهور شروع شده بود و باید پایان می‌گرفت. در نهایت این موضوع تمام شده است و ادامه نمی‌یابد.

به نظر من روحانی همیشه فرصت برای حرف زدن دارد مگر او برای حرف زدن تریبون می‌خواهد؟ اما همان‌طور که قبلا هم مطرح کردم مسئولان هرچه کمتر حرف بزنند بهتر است. حرف زدند و قیمت دلار افزایش یافت.

بار‌ها توسط فعالان سیاسی مطرح شده که هزینه عملکرد دولت و ناکارآمدی آن در برخی حوزه‌ها را جریان اصلاح‌طلب خواهد داد، از دیدگاه شما در شرایط فعلی کشور چقدر این موضع صحت دارد و چه پیش‌بینی از این موضوع دارید؟

امروز کشور هیچ اولویتی مهم‌تر از حفظ ایران ندارد. اخیرا هم گفته‌ام که ایران هم از اصولگرایان مهم‌تر است و هم اصلاح‌طلبان.

خطراتی که امروز ایران را تهدید می‌کند حتی افرادی را که امروز خارج از نظام هستند، هم نگران کرده است. امثال زاهدی و خیلی از افرادی که حتی خارج از ایران زندگی می‌کنند و دلبستگی به امروز ایران ندارند به این جمع‌بندی رسیده‌اند که باید موقتا مخالفت با جمهوری اسلامی را کنار بگذارند و از کلیت آن دفاع کنند فقط و فقط برای حفظ ایران.

وقتی یک رئیس‌جمهور لجوج با تیمی خاص در منطقه وجود دارد و از سمت بن سلمان و نتانیاهو هم با هدف متلاشی کردن ایران پشتیبانی می‌شود، زمان بحث‌های حاشیه‌ای نیست که روحانی پاسخ دهد پشت پرده یا روی پرده چیست.

امروز روزی است که باید تلاش کنیم اختلافات را کنار بگذاریم و کشور به سلامت از این مرحله عبور کند.

به نظر شما گره گشای مشکلات فعلی چه مقوله‌ای است؟  

به اعتقاد من وقت برای دعوا‌های جناحی و یقه‌کشی خواهیم داشت به این شرط که ایران بماند، اگر ایران نماند هیچ کدام هیچ فرصتی نخواهیم داشت و باید برای فرصت‌های از دست رفته افسوس بخوریم؛ بنابراین امروز کشور به گذشت عمومی نیاز دارد،  یعنی همه باید نسبت به یکدیگر گذشت کنند. این همان کاری است که در جلسه سوال از روحانی مجلسی‌ها انجام دادند. این به آن معنی است که نه نمایندگان تند و تیز حرف زدند و نه روحانی، در واقع دولت هم مراعات کرد. البته در آرا باید کمک بیشتری به دولت می‌شد که نشد.

مردم توقع دارند روحانی مشکلاتشان را حل کند،  مردم درحال حاضر با روحانی مشکل سیاسی ندارند و از روحانی توقع دارند مشکلات معیشتی آن‌ها را حل کند.

 با این وجود چه راهکاری را در حال حاضر حلال بخشی از مشکلات و کاهش اعتراضات می‌دانید؟

قیمت‌ها به شدت افزایش یافته، مردم چگونه باید مخارج خود را تامین کنند؟ دولت باید کشور را جدی‌تر اداره کند، اگر انتقادی هم هست به این بخش از موضوع انتقاد وجود دارد.

دولت با این چهره‌های فشل و بی‌انگیزه نمی‌تواند کشور را اداره کند. روحانی باید پیام رای مجلس را بگیرد، مجلس پیام مردم را رساند. مردم بیش از این به روحانی رای نمی‌دادند. این رای منفی کاملا با رای مردم و گلایه‌های آن‌ها از دولت همراه بود. روحانی باید با افرادی با انگیزه و دولتی کارآمد به صحنه بیاید تا بتواند مسائل کشور را حل کند.

ما در سیاست خارجه نباید به انفعال برسیم و باید وزرای ما هرروز در یکی از کشور‌های خارجی باشند و یک به یک مسائل را با کشور‌های منطقه حل کنیم. حتی در ماجرای برجام ما قبل از خروج ترامپ از برجام باید گفتگو می‌کردیم چرا قبل از خروج ترامپ از برجام مذاکره نکردیم؟ یک نفر باید توضیح دهد.

یعنی اگر گفت‌و‌گویی قبل از خروج ترامپ از برجام شکل می‌گرفت، امروز شاهد شرایط بهتری در کشور بودیم؟

ما که نمی‌خواستیم از برجام خارج شویم و خارج نشدیم چرا در سه ماه بعد از خروج آمریکا از برجام خودمان انقدر علیه برجام سخن گفتیم و بازار خودمان را آشفته کردیم؟ امروز اختلافات در کشور سم مهلکی برای تمامیت ارضی و وحدت ایران است این یعنی فراتر از نظام.

دولت باید همه آدم‌هایی که به درد مملکت می‌خورند را به کار بگیرد. اینکه افراد را بر مبنای فتنه، گرین کارت، دوتابعیتی یا جناحی، دسته‌بندی کنیم، غلط است. این تقسیم‌بندی‌ها باید کنار گذاشته شود و کارآمدترین پاک‌ترین و پرنشاط‌ترین افراد جمع شوند و با دولت در تماس باشند.

به نظر شما وحدتی که آن را لازمه حل مشکلات می‌دانید، در حال حاضر بین قوا وجود دارد؟

در همین خصوص مثالی می‌زنم،  این سوال از رئیس‌جمهور وجود دارد که چرا دعوت مجلس برای جلسات خصوصی را نپذیرفته؟ مجلس مطرح کرده بیش از پنج ماه است از روحانی خواسته در جلسه‌ای خصوصی شرکت کند، اما روحانی نپذیرفته است. چرا این اتفاق رخ داده است؟ در چنین شرایط سختی چرا باید این فاصله بین مجلس و دولت و در مجموع قوا باشد؟

این روش‌ها کارآیی ندارد. راهکار امروز یک وحدت با فرماندهی واحد در جهت حل مشکلات مردم و ایمن کردن ایران در مقابل هجوم بی سابقه از خارج و داخل به ایران است.

علاوه بر این اینکه احزاب به مرخصی بروند مشکلی را حل نمی‌کند متاسفانه احزاب ما مرخصی دائمی هستند. ضمن اینکه ما گاهی بر اساس احترام به روحانی در مقابل بعضی حرف‌های او سکوت می‌کنیم.

فکر می‌کنید در نهایت این سیاست‌ها، چه چیزی انتظار ایران را می‌کشد؟

اگر عملکرد روحانی به جریان اصلاحات آسیب برساند ما راضی هستیم، ما امروز خوف این را داریم که ضعف‌ها کشور را متلاشی کند و واهمه ما از این موضوع است.  ما پذیرفته‌ایم که اصلاح‌طلبان ضربه بخورند و اصلا مساله ما این موضوع نیست.

اصلاح‌طلبان ضربه بخورند، اما کشور متحد بماند و ایران حفظ شود برای ما قابل قبول است. ما از روحانی حمایت کردیم و این مسئولیت را هم می‌پذیریم که آسیبی ببینیم. کما اینکه من در جای خود می‌گویم که ممکن است تصمیم حمایت ما از روحانی تغییر کرده باشد یعنی در حال حاضر نسبت به تصمیم گذشته خود ارزیابی دیگری داریم.

اما واقعا ضربه به اصلاح‌طلبان مساله ما نیست به هر حال اصلاح‌طلبان در مقطعی با توجه به اختیاراتی که داشته‌اند و براساس گزینه‌های موجود تصمیم به حمایت از روحانی گرفتند. وقتی با آن جهت‌گیری جلو می‌رفتیم راهی جز حمایت روحانی نداشتیم.

تا چه اندازه آینده نظام جمهوری اسلامی ایران را وابسته به عملکرد دولت می‌دانید؟

آینده نظام کاملا وابسته به عملکرد دولت است. من در حال حاضر موفقیت دولت و نظام را جدا نمی‌دانم به همین دلیل می‌خواهم بگویم ولو اینکه روحانی همان تعداد معدودی از اصلاح‌طلبان هم که به کار گرفته دیگر به کار نگیرد، مشکلی نداریم.

روحانی باید کشور را قوی اداره کند. خیلی روشن این سوال را مطرح می‌کنم چرا دولت و مسئولان عالی رتبه نظام قبل از خروج آمریکا از برجام در خصوص نحوه تعامل با این چالش تصمیم روشن نگرفتند؟ چرا ما که نمی‌خواستیم از برجام خارج شویم این قدر هزینه دادیم و برای اروپا شرط گذاشتیم؟

با این وجود اساس مشکلات امروز را اقدامات بعد از خروج از برجام می‌دانید یا قبل از آن؟

نقد من این است که چرا انقدر علیه برجام حرف زدیم؟  عده‌ای که از ابتدا با برجام مشکل داشتند از برجام بیرون بیایند، اما رهبری و دولت موافق برجام بودند پس چرا اینقدر با تشتت در این زمینه عمل شد؟

ما می‌توانستیم بیانیه بدهیم رهبری هم تائید کنند که ما برجام را با چهار بعلاوه یک ادامه خواهیم داد. چه دلیلی داشت این همه به اقتصاد کشور شوک وارد کنیم که حتی قبل از شروع تحریم‌ها اثرات آن را بر اقتصاد ببیینیم و ارزش پول ملی ما یک سوم شود؟

این مساله نباید قبل از شروع تحریم‌ها رخ می‌داد. آقایان باید این مسائل را پاسخ دهند کشورداری که این چنین نیست و هماهنگی و وحدت می‌خواهد.  در شورای عالی امنیت ملی مطلقا در خصوص تعامل نسبت به خروج آمریکا بحث نشده است و گزارشی برای  رهبری نرفته و نظر ایشان پرسیده نشده است.

این مسائل دردسر‌های بزرگی برای کشور درست کرده است. چرا روحانی عبای خود را بر دوش نیانداخت و برای صحبت با نمایندگان به مجلس نرفت؟ چه ایرادی دارد؟ چه دلیل برای سوال علنی وجود دارد؟

پس از حضور روحانی در مجلس برای سوال نمایندگان، بسیاری منتقد حرف‌های او بودند و مطرح می‌شد که چرا از بحران‌ها سخن نگفته است، این نقد‌ها را تا چه اندازه وارد و منطقی می‌دانید؟

مگر می‌شود روحانی بیاید و پشت تریبون بگوید کشور بحران دارد؟  بدیهی است وقتی رئیس‌جمهور پشت تریبون می‌آید باید بگوید کشور بحران ندارد. مگر این مسائل باید به تریبون‌ها بیاید؟ اگر رئیس‌جمهوری پشت تریبون بگوید کشور بحران دارد، نشان می‌دهد سیاست نمی‌داند. این مسائل نباید اصلا به تریبون آورده شود که راجع به آن‌ها بحث کنیم که بعد از آن مردم بگویند روحانی مشکلات را نمی‌داند و می‌گوید بحران نداریم. اقتصاد ایران آتش گرفته عده‌ای روی آن بنزین و گازوئیل می‌ریزند.

عده‌ای هستند که فکر می‌کنند شکست دولت، شکست نظام نیست که ما از آن‌ها توقعی نداریم، اما من از عقلایی مثل روحانی و لاریجانی انتظار دارم. چرا باید در شرایطی که نمی‌توانیم به صورت رسمی بپذیریم بحران داریم این سوالات طرح شود که پس از آن مردم بگویند روحانی حرف ما را نمی‌فهمند؟

مسئولان رسمی و رئیس‌جمهور پشت تریبون بپذیرند ما مشکل و بحران داریم؟ خب معلوم است در چنین شرایطی آمریکا تحریم‌ها را افزایش می‌دهد و آن‌ها را کارآمد و نتیجه‌دار می‌بیند.

از دیدگاه شما  این اختلافات سیاسی آن هم در شرایط امروز، چه عواملی دارد؟

به نظر من مشکلی که ما بعد از انقلاب با آن در فضای سیاسی ایران مواجه بوده‌ایم کمبود سیاست‌مدار ملی است. سیاست مدار ملی در تاریخ ایران کم است. زمانی بین قوام و مرحوم حاج حسین ضرب که رئیس بازار تهران بود اختلاف‌نظر‌های بسیاری وجود داشت در همان زمان روسیه تصمیم گرفت اختیار چاپ اسکناس در شمال ایران را به دست بگیرد برهمین اساس این دو نفر با وجود اختلافات بسیار با یکدیگر وحدت بسیار خوبی را تشکیل دادند و این امتیاز هیچ وقت به روسیه داده نشد.

سیاست‌مداران ما باید بدانند کی وقت رقابت است و کی وقت همکاری. چراکه همه سیاست‌مداران با هر جناحی سرنشینان کشتی ایران هستند و باید بدانند کی طوفان کشتی را تهدید می‌کند و کی زمان برنده شدن در بازی شطرنج است.

تربیت سیاسی ما ناقص بوده و همه این نقص را داریم، نمی‌توانیم از یک رقابت سیاسی در شرایطی که منافع ملی ایجاب می‌کند خارج شویم و این نقصی است که در حال حاضر هم میان ائمه جمعه وجود دارد که رقابت‌های سیاسی انتخاباتی را در حالیکه موضوعیت ندارد؛ ادامه می‌دهند.

نمونه بارز این گونه اقدامات برجام است که در آن پروسه بسیار دشمنی‌ها ایجاد شد. از اقدامات نهاد‌های حکومتی برای نشان دادن بی‌فایده بودن برجام گرفته تا تریبون‌هایی که به همین نحو سیاسی استفاده می‌شد و امروز هم برخلاف مصلحت کشور تضعیف دولت را در پیش گرفته‌اند و نشان می‌دهد ما سیاست‌مدار ملی کم داریم. در نهایت می‌گویم آیت الله هاشمی سیاست‌مداری ملی بود.

به نظر شما نقش خاتمی در این عرصه تا چه اندازه تاثیرگذار است؟

آقای خاتمی هم کارکرد خود را دارد و مسئولیت‌های لازم را می‌پذیرد همانطور که در گذشته هم این کار را کرده است، اما ظرفیت‌های خاتمی را دیگران به رسمیت نمی‌شناسند در غیر اینصورت خاتمی درحال حاضر می‌توانست پیام‌آور صلح ایران در عرصه‌های بین‌المللی و کمک خوبی برای نظام باشد.

با این وجود فکر می‌کنید از محدودیت‌های خاتمی برای وحدت بیشتر و منافع ملی کاسته شود؟

به زعم من محدودیت‌های خاتمی کم نمی‌شود و من به این موضوع اصلا خوشبین نیستم و برداشت من این است که اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اخبار ضد و نقیض است، اما تحلیل من این است که اتفاق خاصی در کار نیست.

بسیاری از بزرگان مثل جهانگیری در این زمینه تلاش می‌کنند و بسیاری از بزرگان هم موافق هستند، اما به نظر من این اتفاق با سرعت رخ نخواهد داد.

برخی می‌گویند در دوره دوم دولت روحانی جهانگیری نقش گذشته را ندارد و مایل هم نیست که نقش‌آفرینی کند، از دیدگاه شما تا چه اندازه این موضوع صحت دارد و علت چیست؟

انتخابات ۹۶ از جهت کاندیداتوری جهانگیری ضربه بزرگی به اصلاحات بود. به هرحال حضور جهانگیری در انتخابات ضرر‌هایی را متوجه خود جهانگیری و جریان اصلاحات کرد. کاندیداتوری او تصمیم روحانی بود و همگان شاهد بودیم که به نفع او هم تمام شد، اما برداشت من این است که تیم حلقه یک روحانی از کاندید شدن جهانگیری در انتخابات رنجیدند و در دوره دوم در شکل‌گیری دولت، جهانگیری کاملا به کنار رانده شد.

معاون اول اصالتا نقش مستقیم و قانونی برعهده ندارد جز اختیارات و تصمیماتی که رئیس‌جمهور به او محول کند، بنابراین تا روحانی نخواهد جهانگیری نمی‌تواند نقش کارسازی در دولت ایفا کند.

روحانی هم در شکل‌گیری دوره دوم دولت و یکسال اخیر اداره کشور علاقه‌مند بود جهانگیری نقش کمتری را در دولت داشته باشد.  جهانگیری هرجا کار به او محول شده انجام داده است، اما به هرحال دوستان باید تجربه می‌کردند که در عرض یکسال ۲۵ میلیون رای را بسوزانند.

به نظر شما پس از همه این اتفاقات و صحبت‌های اخیر رئیس‌جمهور در مجلس،  روحانی می‌تواند شرایط را به حالت عادی بازگرداند و در جهت بهبود وضع فعلی موثر عمل کند؟

قبل از شکل‌گیری مجلس دهم آقای روحانی سفری به کرمان داشتند که بنده را هم به آن سفر دعوت کردند. آقای روحانی از من پرسیدند از این پس روند کار مجلس چگونه پیش خواهد رفت که من پاسخ دادم اگر شما تصمیم بگیرید این مجلس یک برنده دارد و آن هم دولت است. گفتند چطور؟ گفتم این مجلس دو فراکسیون دارد که اکثریت مطلق ندارند و به هم نزدیک هستند بنابراین تلاش می‌کنند به دولت نزدیک شوند و هردو برای اینکه اکثریت مطلق شوند در جهت نزدیکی به دولت تلاش می‌کنند که این موضوع رقابت می‌آفریند. به شرطی که شما این موقعیت را خوب بشناسید و از آن بهره بگیرید بنابراین مجلس یک برنده دارد و آن هم شما هستید. امروز که بنده در اینجا حضور دارم مجلس یک بازنده دارد آن هم دولت است.

البته با تدبیر بعضی از دوستان در دولت این دو فراکسیون سه فراکسیون شد که هر سه آن‌ها در تضعیف دولت از یکدیگر سبقت می‌گیرند.

فکر می‌کنید با توجه به تجربه دولت روحانی، آلترناتیو او می‌تواند یک رئیس‌جمهور نظامی باشد؟

من فکر نمی‌کنم نظام هوشمندجمهوری اسلامی که تمام مشکلات گذشته را پشت سر گذاشته این هوشمندی را نداشته باشد که رئیس‌جمهور نظامی به کار نگیرد.