نادیا مراد اولین عراقی است که برنده جایزه صلح نوبل شده.

۳ ماه برده جنسی داعشی‌ها بود و حالا برنده صلح نوبل است؛ نادیا. دختر ۲۵ ساله‌ای که روایتش را آنقدر فریاد زد تا دیگر نادیایی قربانی نشود.

ماجرای زندگی عجیب نادیا مراد از ۴ ساله پیش شروع شد. زمانی که داعشی‌ها به کوجو، روستایی که این دختر عراقی و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کردند حمله کردند، ۶ برادر و مادر او را در کنار ۶۰۰ نفر دیگر از اهالی ایزدی روستا را به قتل رساندند و در پایان دختر ۲۱ ساله را به همراه خواهرانش به اسارت بردند، البته نه یک اسارت عادی.

اشک، فریاد و تجاوز

«حمله به منطقه ما در شمال عراق و اسارت دختران به عنوان برده جنسی یک تصمیم خود‌ بخودی نبود که سربازان در میدان جنگ گرفته باشند، داعش همه این کارها را برنامه‌ریزی کرده بود؛ اینکه چگونه به خانه ما بیایند، چگونه دختران را ارزش‌یابی کنند و کدام مقام ارتشی را مستحق داشتن برده جنسی بدانند.»

از این روز به بعد روایت زندگی نادیا کاملا تغییر کرد، او را با اتوبوس شهر موصل پایتخت غیر رسمی داعشی‌ها بردند و به یکی از ۶۸۰۰ زن ایزدی تبدیل شد که توسط داعشی‌ها به برده جنسی تبدیل شدند، در موصل نادیا بارها کتک خورد، با سیگار سوزانده شد، از خانه‌ای به خانه دیگر فروخته شد و مورد آزار قرار گرفت.

«بازار برده‌ها شب‌ها باز می‌شد،  ما می‌توانستیم صدای هیاهوی سربازها را که در حال ثبت‌نام و برنامه‌ریزی هستند بشنویم و وقتی  اولین  مرد وارد اتاق می‌شد همه دخترها شروع به داد زدن می‌کردیم، شبیه به لحظه انفجار بود. ما اشک می‌ریختیم اما هیچ کاری جلوی نیروهای نظامی را نمی‌گرفت. آن‌ها در اتاق پخش می‌شدند و در حالی که فریاد می‌زدیم و التماس می‌کردیم به ما خیره می‌شدند. بعد سراغ زیباترینمان می‌رفتند درست مثل یک مغازه‌داری که محصولاتش را با افتخار می‌فروشد. نظامی‌ها هم ما را هر لحظه اذیت می‌کردند و انگار که ما حیوان هستیم.»

این روایت نادیا مراد و هزاران زن دیگر که به برده جنسی داعش تبدیل شده بودند، روز به روز تلخ‌تر و اما عادی‌تر می‌شد.

«آنجا فقط تجاوز رخ می‌داد و نه چیز دیگر. این به زندگی روزانه عادی شما تبدیل می‌شد.»

سرانجام نادیا به عنوان یک برده جنسی به مردی فروخته شد. این فرد هم از همان ابتدا دختر ۲۱ ساله را از لحاظ روحی و جسمی مورد آزار و اذیت قرار داد.

«در آشپزخانه نگهبان به همراه یک زن پیرتری که مادرش بود خود را به من معرفی کردند، در آن زن دنبال قطره‌ای از هم‌دلی می‌گشتم، فکر می‌کردم اینکه او یک مادر است شاید بتواند کمک کند من را درک کند. آیا می‌دانست دلم برای مادرم تنگ شده بود؟»

همه این شرایط باعث شد نادیا هم مثل همه اسیرهای داعش سعی کند فرار کند. از ۶۸۰۰دختری که در اسارت داعشی‌ها بودند بیش از ۳هزار نفر فرار کردند یا آزاد شدند و بیش از هزار نفر آنها هم هنوز هیچ خبری وجود ندارد.

 اما شرایط برای این دختر آن چنان هم خوب پیش نرفت؛ فرار نادیا بار اول بی‌فایده بود.

روایت فرار

همین موضوع پیامدهای خطرناکی هم برای نادیا داشت، براساس قوانین داعش اگر زنی در حال فرار گرفته شود او در یک اتاق زندانی می‌کنند و همه مردان اجازه دارند او را مورد آزار دهند. این اتفاقی است که دقیقا برای نادیا هم افتاد. بعد از این اتفاق برنده جایزه نوبل آنقدر ترسیده بود که دیگر قصد فرار نداشت.

اما سرانجام نادیا توانست فرار کند، او از روی یک دیوار پرید، درب خانه یک خانواده غریبه‌ای را زد و آنها تا زمان فرارش به اروپا از او مراقبت کردند.

بعد توانست به کردستان عراق و سپس اروپا و آلمان فرار کند.

«حالا در یک آپارتمان کوچک زیر یک عکس بزرگ مادرم می‌خوابم.  هنوز شب‌ها خواب کوچو را می‌بینیم و صبح‌ها که بیدار می‌شوم یادم می‌آید که دیگر روستایم وجود دارد. احساس عجیبی دارند، داشتن آرزوی یک جای نابود شده

این حس را می‌دهد که خودتان هم ناپدید شده‌اید.»

این فرار و زندگی در یک آپارتمان کوچک در آلمان پایان ماجرای نادیا نبود، او اینبار برای نجات دیگر درب خانه سازمان ملل را زد.

معرفی برندگان جایزه صلح نوبل ۲۰۱۸

اشک، فریاد و جایزه صلح نوبل

در نوامبر سال ۲۰۱۵، یک سال و سه ماه بعد از اینکه داعش روستای کوچو را به طور کامل ویران کرد. نادیا از آلمان به سوییس سفر کرد تا در سازمان ملل همه این اتفاقات را روایت کند.

«اولین باری بود که می‌خواستم مقابل یک مخاطب بزرگ سخنرانی کنم. می‌خواستم درباره همه چیز صحبت کنم؛ از کودکانی که از بی‌آبی کشته شدند، تا کسانی که در کوه‌ها پنهان شده‌اند و … من فقط یکی از هزاران قربانی ایزدی بودم. دنیا باید خیلی چیز‌ها در رابطه با بلایی که سر ایزدی‌ها آمده بداند.»

بعد از این نادیا در شهرهای مختلف از نیویورک تا واتیکان روایت خودش را بارها فریاد زد، از پاپ درخواست کرد تا به ایزدی‌ها کمک کند و … او در سفر به مصر با سیسی رئیس‌جمهور این کشور ملاقات کرد و در کانال‌های تلویزیونی متعددی از جمله کانال القاهره، همراه با عمرو ادیب و در کانال البغدادیه با انور الحمدانی و در برنامه استودیو ۹ ظاهر شد و داستان ربوده شدنش توسط داعش را بارها و بارها توضیح داد.

«هر بار که روایتم را می‌گویم احساس می‌کنم دارم قدرت را از آن مردان و زنانی که حمایتشان می‌کردند می‌گیرم. روایت من سلاح من علیه تروریسم است و من تا زمان محاکمه آن‌ها از این سلاح استفاده می‌کنم. هنوز اقدامات بیشتری باید انجام شوند.»

سرانجام نادیا مراد، دختر کرد ایزدی ۲۵ ساله، از اهالی روستای نابود شده کوچو به دلیل مبارزاتش علیه خشونت جنسی پس از نابودی روستایش، مرگ برادرش، مرگ مادرش، تبدیل شدن به یک برده جنسی، فرار از دست داعشی‌ها، پناهندگی در آلمان و سخنرانی در سازمان ملل برنده جایزه صلح نوبل شد.