مردم لیبی انتظار داشتند با پایان دادن به دیکتاتوری ۴۲ ساله «معمر قذافی» می توانند دموکراسی و رفاه بیشتر را به دست بیاورند اما دخالت های خارجی در کنار تفرقه داخلی اوضاع لیبی را غیرقابل حل ساخته است.

به گزارش یوپنا به نقل از ایرنا، با اینکه هفت سال از سرنگونی تراژیک «معمر قذافی» در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ گذشته اما لیبی هنوز رنگ و بوی آرامش و رفاه را به خود ندیده است. تنها یک سال طول کشید تا خودسوزی یک جوان تحصیلکرده در تونس، موجی را در خاورمیانه و شمال آفریقا به راه انداخت که مستبدترین حکامی که ده ها سال سیطره بی چون وچرایی را بر کشورهای خود داشتند را در چشم بر هم زدنی سرنگون ساخت. یکی از آخرین مقصدهای بهارعربی با تحولات در لیبی همراه بود.
قتل معمر قذافی دیکتاتور لیبی در یک لوله فاضلاب (در سال ۲۰۱۱) داستان سرگذشت وی را در طول حکومت و حتی نحوه مرگ منحصر به فرد ساخت. وی تا روزهای آخر حکومت ۴۲ ساله خود، نارضایتی ها در این کشور قبیله ای را ندید و حتی انتشار اعتراض ها و حتی تصرف شهرهای مختلف این کشور به دست انقلابیون را هم نمی پذیرفت و معترضان را موش هایی می خواند که نمی توانند اقدامی را علیه وی انجام دهند. اما همین دشمنان کوچک قذافی بودند که پایه های حکومت مستحکم وی را متزلزل ساختند و در نهایت قذافی را به زیر کشیدند.
اقدامات قذافی در دوره حکومت به اندازه ای وحشتناک بود که وی را در خوارترین شکل ها به کام مرگ فرستاد.
میزان بالای نفرت از قذافی در کنار نقش آفرینی خارجی ها بلایی بر سر این کشور آورد که پس از گذشت سال ها هنوز این کشور که روزگاری از باثبات ترین کشورهای منطقه شمال آفریقا به شمار می رفت هنوز متفرق، بی ثبات و پرچالش روزگار می گذراند. اوضاع کنونی لیبی به اندازه ای غمبار است که تارنمای شبکه ترکیه ای.تی.آر.تی در تحلیلی نوشت کشتن معمر قذافی هم نتوانست دموکراسی را به لیبی بیاورد و تنها تفرقه ها و سوءمدیریت ها را در این کشور به اندازه ای عمیق ساخت که برخی ها در لیبی قبطه روزهای حضور دیکتاتور را می خورند.
براساس این تحلیل با رفتن قذافی لیبی به چرخه بی پایانی از جنگ های داخلی وارد شد به نحوی که مردم این کشور را متقاعد ساخته برای این کشور به شدت قبیله ای، سیاست مشت آهنین یک حاکم زورگو بهتر از حضور چندین گروه شبه نظامی مسلحی است که دیوانه وار رفتار می کنند. یک فعال اقتصادی در لیبی اعتقاد دارد «پس از مرگ دیکتاتور، هزار قذافی در لیبی ظاهر شدند حال آنکه ما فقط به یک قذافی نیاز داشته ایم». روزگاری مردم این کشور ساختن شهری مانند دبی را در سر می پروراندند اما اکنون هیچ خانه ای باقی نمانده است.

**لیبی نیازمند حمایت جامعه جهانی
اگرچه دخالت های خارجی که با اشتباه راهبردی روسیه در دادن مجوز به حملات هوایی هموار شد و نقش مهمی در سرنگونی قذافی داشت اما شرایط کنونی این کشور به گونه ای است که خود به تنهایی نمی تواند چالش ها را مرتفع سازد.
تارنمای شبکه «الجزیره» در مورد چگونگی تکه پاره شدن لیبی آورده است این کشور با بازیگری نیروهای محلی، منطقه ای و بین المللی به واحدی در عرصه بین الملل تبدیل شده که ادامه بقای آن به عنوان ملت-دولت سخت است.
کشوری که روزگاری ثروتمندترین در آفریقا با بزرگترین منابع نفتی و بالاترین استانداردهای زندگی بود پس از آزادی از چنگال دیکتاتور، اکنون در باتلاق خشونت و منازعه بی رحمانه ای فرورفته که حتی مردم این کشور را در تامین غذا، سوخت و امنیت دچار مشکلات عمیقی ساخته است.
دولت های رقیب و مراکز متعدد قدرت باعث چندتکه شدن لیبی شده اند و شبه نظامیان در شرق و غرب این سرزمین هر یک به دنبال غارت سهم خود از سفره لیبی پس از سرنگونی رژیم قذافی هستند.
به نوشته الجزیره گروه هایی که در سال ۲۰۱۱ باعث سرنگونی قذافی شدند از سوی امارات، قطر و قدرت های اروپایی از جمله ایالات متحده، فرانسه و انگلستان حمایت می شدند. آن ها خود را انقلابی می خواندند اما کشورهای خارجی براساس منافع خود گاهی اوقات قذافی را دوست و گاهی زمان ها دشمن می دانستند.
تارنمای هیل «THE HILL» در گزارشی نوشت: یکی از بی ثبات سازترین آشوب ها در منازعه لیبی نهفته است و همین امر بر ضرورت مداخله بیشتر ایالات متحده در این کشور و ایجاد نظم و ثبات تاکید دارد.
میزان مناقشه هنوز در این کشور به اندازه ای بالا است که تارنمای کنگره آمریکا از خطر انتشار منازعه به سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا خبر می دهد و تاکید دارد پس از سال ها درگیری هنوز هیچ آینده واقعی پیش روی این کشور قابل تصور نیست. هنوز حاکمیت در این کشور در دو بخش شرقی و غربی متفرق است و گروه های مختلف در این کشور ادعای کنترل دولت را دارند.
به نوشته این گزارش، از طرف دیگر برخی گروه های شبه نظامی مستقل هم که گفته می شود تاحدودی از سوی گروه های تبهکار قاچاقچی سازماندهی می شوند هم در زمینه انتقال اسلحه، انسان و نفت و مواد مخدر فعالیت می کنند و دورنمای این کشور را تیره و تارتر از هر زمان دیگر کرده اند. گروه های نزدیک به القاعده و دولت اسلامی، پس از شکست های سال ۲۰۱۶ در «مصراته» بار دیگر جان گرفته اند و فعال شده اند.
واکنش های بین المللی به آشوب ها هم بی تاثیر بوده است. از نگاه تحلیلگران حضور بازیگران پرقدرت جامعه بین المللی برای ایجاد ثبات و نظم در این کشور بسیار لازم است تا بتوانند راه حل سیاسی قابل اجرایی را عملی سازد.
جالب اینجاست در هنگامه بهار عربی کشورهای غربی در مورد مصر و تونس که دو نمونه دیگر از انقلاب های مردمی بودند دخالتی را انجام ندادند و اکنون هم اتفاق خاصی رخ نمی دهد اما در لیبی که آن ها زمینه را برای سرنگونی قذافی آماده کردند فاجعه ادامه دار باقی ماند. به اعتقاد یک کارشناس سیاسی در لیبی «نگاه قدیمی از دورنمای لیبی با ثروت های نفتی و امنیت کامل از دست رفته و ثروتمندترین کشور آفریقا به ویرانه ای تبدیل شده است… هیچ چیز وحدت و انسجام را به کشور باز نمی گرداند و هر روز لیبی به سکانس نهایی خود نزدیک تر می شود».