روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی به نمونههایی در تاریخ اسرائیل اشاره کرده که در آن اسرائیل به واسطه ارزیابیهای غلط اطلاعاتی اقداماتی انحام داده که به جنگ منتهی شده است.
روزنامه هاآرتص اسرائیل حساسیت و اظهارات تحریکآمیز نتانیاهو علیه ایران را خطرناک توصیف کرده و گفته ارزیابیهای اطلاعاتی درباره سیاستهای اسرائیل علیه ایران و سوریه در گذشته با شکست مواجه شده و به نظر میرسد نتیجه اظهارات نتانیاهو چیزی جز تحریک کردن ایران نباشد.
روز گذشته سرلشکر باقری فرمانده ستادکل نیروهای مسلح نیز از احتمال تغییر تاکتیک نظامی ایران خبر داده بود و گفته بود احتمال دارد رویکرد آفندی داشته باشیم تا اجانب با مشاهده آثار و شواهد آن، فکر تجاوز به منافع کشورمان را از سر بیرون کنند.
بعید بتوان روی سخنان سرلشکر باقری را به جایی جز اسرائیل تفسیر کرد؛ چه آنکه در حال حاضر با هیچکدام از کشورهای منطقه همچون عراق، افغانستان یا حتی عربستان درگیری نظامی ندارد.
توماس فریدمن نویسنده آمریکایی به نقل از مسئولان نظامی ارشد اسرائیلی که با آنها در جبهه جولان در مرزهای سوریه و فلسطین دیدار کرده بود در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز نوشت که جنگ ایران و اسرائیل به زودی به مرحله مقابله مستقیم تبدیل خواهد شد.
تمایل اسرائیل به تشدید درگیریها با ایران در سوریه نه تنها به پاسخهای نظامی وسیع برای تغییر قاعدههای بازی که سالهاست بین ایران و اسرائیل ختم شد، بلکه در فصل جدید، اسرائیل مسئولیت حملات خود به مواضع ایرانی را میپذیرد. این تمایل با ایده سنتی در اسرائیل برای جلوگیری از جنگی که در آن حزب الله مجبور به استفاده از موشکهایش شود نیز مغایرت دارد.
ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل نشان میدهد هیچ یک از دشمنان این رژیم در مرزهای شمالی علاقهای به تشدید درگیریهایی که به جنگ ختم شود ندارند. این ارزیابیها بر اساس منطق انجام شدهاند و میگویند زمانی که جنگ در سوریه تمام شده باشد، ائتلافی که در این کشور وجود دارد خواستار آغاز یک جنگ جدید نیست.
روزنامه هاآرتص در توضیح این ارزیابیهای اطلاعاتی گفته برخی از این اطلاعات بر اساس آمارهای محرمانه از سرویسهای کشورهای نزدیک به اسرائیل جمعآوری شده است که هر دو این ارزیابی را تقویت میکنند. به عبارت دیگر ارزیابیها نشان میدهد درگیریها با ایران در سوریه بر فونداسیون اشتباهی بنا شده است.
اما مشکل اینجاست که اسرائیل تجربه بدی در اشتباههای انحام شده در پیشبینیهایی از این دست دارد. دو جنگ اسرائیل در تاریخ نتیجه اشتباه در ارزیابیها بوده است.
اولین آنها حنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ بود که چند سال قبل از این جنگ وزارت جنگ اسرائیل سیاست خصمانهای در مرزهای سوریه برای جلوگیری از حمله به اسراییل ترتیب داده بود. در بخشی از این سیاست اسرائیل حملاتی را به ارتش سوریه ترتیب داد. این فعالیتها در آپریل ۱۹۶۷ به اوج خود رسید زمانی که نیروی هوایی اسرائیل شش جت جنگنده سوری را سرنگون کرد.
ارزیابیهای اسرائیل پشت این سیاست این بود که ارتش اسرائیل ضعیف است و تا زمانی که ارتش مصر درگیر جنگ داخلی یمن باشد، جمال عبدالناصر برای درگیری با اسرائیل خطر نمیکند.
درست مانند درگیری امروز با ایران، این ایده باتلاق یمن برای چندین سال درست از آب در آمد و مرزهای مصر چندین سال در آرامش بود. اما همین که در مرزهای اسرائیل درگیریها افزایش پیدا کرد، ناصر فشار را بر اسراییل افزایش داد و در پایان زمانی که ارتش اسرائیل سران کشورهای عربی را تهدید کرد، او وارد عمل شد و ارتشش را گسیل کرد و مسیر تنگه تیران به اسرائیل را بست و ائتلافی پانعربی تشکیل داد که تهدیدی جدی علیه اسرائیل بود.
مثال دوم فقدان هشدار لازم قبل از جنگ ۱۹۷۳ موسوم به «یم کیپور» بود. وسواس اسرائیل در زمینه جنگ در این مورد نیز مشخص است. اما مهمترین چیزی که باید به خاطر داشت این است که ارزیابیها نشان میدهد مصریها که در آن زمان هیچ گزینهای چه نظامی چه دیپلماتیک برای بازپسگیری صحرای سینا نداشتند، آغازگر جنگ نبودند چرا که در آن زمان اسرائیل از نظر نظامی برتری داشت.
این بار نیز شرایط به گونهای پیش رفت که انور سادات رییس جمهور مصر تصمیم گرفت جنگ را آغاز کند.
اما اینکه ارزیابیهای اطلاعاتی در گذشته با شکست مواجه شده لزوما به این معنا نیست که این ارزیابیها درباره سوریه نیز قراراست با شکست مواجه شود.
کاپیتان جوانی که دو ماه قبل از جنگ شش روزه جنگنده سوری را در دمشق سرنگون کرد، نمیخواست آغازگر جنگ باشد و حتی فرمانده او نیز چنین هدفی نداشت. با این حال سقوط این جنگنده تاثیر قابل توجهی بر محاسبات هزینه و فایده جمال عبدالناصر و تصمیم او برای جنگ با اسرائیل داشت.
نتانیاهو سعی میکند برای بازدارندگی اظهارات خصمانهای علیه ایران مطرح کند، اما زمانی که او در یک بیانیه رسمی در سازمان ملل به ایران میگوید اسرائیل هر چیری که آنها پنهان کردهاند را پیدا خواهد کرد و زمانی که او بی دلیل یافتهها یا ادعاهای اطلاعاتی موساد و وزارت جنگ را افشا میکند، ماجرا تفاوت میکند؛ این وضعیت شاید ایران را به سمتی ببرد که احساس کنند هیچ چارهای جز اقدام نظامی ندارند. اگر آنها به چنین نتیجهای برسند، این اسرائیل است که هزینه سنگینی خواهد پرداخت.
کارشناسان معتقدند اسرائیل ایران در حال تعیین خطوط قرمز برای درگیری در سوریه هستند و خواستار جنگ مستقیم با هم نیستند، با این حال خطر تشدید و تغییر این وضعیت بسیار جدی است. اگر یکی از موشکهای اسرائیلی به اشتباه به یکی از زیرساختهای کلیدی برخورد کند، نمیتوان ادامه این درگیری را پیشبینی کرد.