اصلیترین سوال سیاست خارجی برای سال جدید این است: آیا ترامپ، نتانیاهو و محمد بن سلمان و همه متحدانشان در داخل و خارج به اندازه کافی جرات دارند که به ایران حمله کنند؟ آیا اقدام نظامی علیه ایران قرار است محدود باشد (مانند حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه یا حمله بینامرزی آمریکا از طریق عراق یا درگیری بین نیروهای دریایی ایران و آمریکا در خلیح فارس، یا قرار است شاهد یک جنگ تمام عیار باشیم؟)
این سوالاتی است که نشریه آمریکایی سالن در گزارشی تحت عنوان «آیا جنگ با ایران گزینه روی میز است یا نه» پرسیده است.
نویسنده این گزارش معتقد است پاسخ به این دو سوال بله است!
اگرچه اروپاییها علیه هر گونه درگیری در آینده به صف شدهاند و اگرچه روسیه و چین با این طرح مخالفند و حتی اگرچه کارشناسان سیاست خارجی در واشنگتن نسبت به هرگونه جنگ با ایران هشدار دادهاند، اما این جنگ احتمالا رخ خواهد داد.
با وجود افزایش تنشها میان دولت ترامپ و ونزوئلا و حتی با کره شمالی، احتمال ورود آمریکا به جنگ با ایران از همه بیشتر است. به این ترتیب سالها ناسزاگوییها علیه ایران میتواند در صورت ترامپ و دوستان دشمن ایرانش یعنی مایک پمپئو و جان بولتون منفجر شود و یک فاجعه بالقوه رخ دهد.
چنین جنگی به سرعت به همه خاورمیانه تسری پیدا میکند و نه تنها دامن عربستان و اسرائیل بلکه دامن عراق و سوریه و لبنان و یمن و بسیاری از کشورهای خلیج فارس را نیز خواهد گرفت. در واقع همان اتفاقی خواهد اقتاد که حسن روحانی گفته بود مادر همه جنگها رخ خواهد داد.
با قرار گرفتن بولتون و پمپئو، دو ایرانهراس شناخته شده، بر صدر امور، موانع کمی برای ورود دولت ترامپ به جنگ با ایران وجود خواهد داشت. کاخ سفیدی که دیگر جان کلی رییس کارکنان، مک مستر مشاور امنیت ملی و جیم متیس وزیر دفاع را ندارد که خطرات چنین جنگی را گوشزد کنند. با اینکه کمیته ملی دموکراتیک قطع نامهای را مبنی بر بازگشت دولت به توافق هستهای تصویب کرده، اما هنوز تعداد زیادی از دموکراتهای کنگره بر این باورند که ایران اصلیترین تهدید علیه منافع آمریکا در منطقه است.
در سالهای ریاست جمهوری اوباما، دموکراتها از تصمیم رییس جمهور برای توافق با ایران حمایت کردند، اما دموکراتهای کنگره که امروز ریاست حزب در امور سیاست خارجی را در دست دارند یعنی الیوت انگل رییس کنونی کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان و باب منندز و بن کاردین دموکراتهای عضو کمیته روابط خارجی سنا مخالف این توافق بودند. (اگرچه هرسه امروز اعتراف کردند که نظرشان عوض شده است.)
با اظهار نظر آشکار درباره سقوط نظام در ایران و خروج از توافق هستهای و اعمال مجدد تحریمها برای فلج کردن اقتصاد ایران و تشویق ایرانیان به انقلاب و حمایت از گروههای معارض (و حتی به طور مخفیانه از تروریستها) و با پیوستن به اتحاد ضد ایران اسرائیل و عربستان، این سه کشور در تلاش بودند نظام ایران را در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب براندازی کنند.
سه نقطه عطف و درگیری محدود بالقوه میتواند به یک جنگ تمام عیار علیه ایران منجر شود:
اول در سوریه و لبنان. ایران از بشار اسد حمایت میکند و با حزب الله لبنان که یک گروه شیعه شبه نظامی است ارتباط نزدیک دارد. بنیامین نتانیاهو اخیرا آشکارا اعلام کرد که نیروی هوایی اسرائیل موفق شده اهداف ایرانی را در سوریه مورد اصابت قرار دهد. در واقع تعداد زیادی از این حملات اتفاق افتاده و تلفاتی از طرف ایرانیها داشته است. تا الان رهبری ایران از پاسخ مستقیم و درگیری مستقیم با اسرائیل اجتناب کرده است.
اگر تندروها در ایران تصمیم به انتقام بگیرند شرایط عوض خواهد شد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد آیا ترامپ به کمک اسرائیلی خواهد آمد؟
دوم باید عراق را به عنوان نقطه عطف این درگیری حساب کنید. در ماه فوریه ترامپ در یک گفتوگو با «سی بی اس» اعلام کرد نیروهایش را در عراق نگه میدارد تا مراقب ایران باشد.
بولتون نیز کمی بعد از پنتاگون خواست تا گزینه حمله انتقامجویانه علیه ایران را مد نظر داشته باشند. این اظهارات با حملات موشکی علیه منطقه سبز بغداد و فرودگاه بصره که هیچ تلفاتی نشد همزمان شد. پمپئو ایران را مقصر این حملات خواست و گفت: ایران حملاتش توسط گروههای نیابتی اش را متوقف نکرده و هاما هیچ حمله انتقام جویانهای علیه ایران اتفاق نیفتاد. با این وجود بی شک چنین گزینهای وجود دارد و دشوار نیست که تصور کنیم بولتون و پمپئو سعی دارند ترامپ را راضی کنند تا با آنها همراه شود.
در نهایت منطقه خلیج فارس را نیز باید در نظر گرفت. از زمان جرج بوش، نیروهای دریایی آمریکا نگران هر گونه درگیری احتمالی با نیروهای ایران در آبهای خلیج فارس بودند و تا کنون بارها این دو نیرو با هم درگیر شدهاند. دولت اوباما سعی کرد یک خط ارتباطی میان فرماندهان نیروی دریایی ایران و آمریکا ایجاد کند تا جلوی چنین حوادثی را بگیرد (تلاشی که موفقیت آمیز نبود) این خط ارتباطی توسط ژنرال مایک مولن ابداع شد که یکی از مخالفان سرسخت جنگ با ایران است.
در دوران ترامپ، اما این ارتباط قطع شده است. سال گذشته ترامپ از متیس خواست تا طرح نابودی قایقهای تندرو و کوچک سپاه را در دست بررسی داشته باشد. او گفته بود چرا ما این قایقها غرق نمیکنیم؟ او همین الان هم حضور نیروهای دریاییاش را در خلیح فارس برای مراقبت از ایران تقویت کرده است. عجیب نیست اگر ایرانیها به این حوادث واکنش نشان دهند.
به گزارش رویداد۲۴ حسن روحانی اعلام کرده که ظرفیتهای زیردریاییهای ایران و نیروی دریایی ایران را تقویت کرده است. ایرانیها رزمایشهای متعددی را در خلیج فارس برگزار کردند.
یک مساله را نیز باید اضافه کرد: در یک اقدام مشابه استدلالهای جرج بوش و دیک چنی برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، روزنامه دست راستی واشنگتن تایمز در گزارشی ایران را به القاعده ارتباط داد و گفت: این دو با هم ائتلافی تشکیل دادهاند و ممکن است حمله نظامی علیه آمریکا داشته باشند.
در سال ۲۰۰۲ دونالد رامسفلد وزیر وقت دفاع در آمریکا چندین ماه تلاش کرد تا ثابت کند القاعده در عراق پایگاه زده است.
روزنامه واشنگتن تایمز در گزارش خود به نقل از منابع آگاه در دولت ترامپ ادعایی مشابه را علیه ایران مطرح کرد. لازم به ذکر نیست که کارشناسان کمی با ادعای ارتباط ایران و القاعده موافق هستند.
دولت ترامپ در واقع در حال حاضر با مشکل جدی برای پیدا کردن کشورهایی که در مبارزه با ایران با او همراه شوند مواجه است. تنها دو کشور حاضر به قبول این شرایط هستند؛ اسرائیل و عربستان. در واقع گفته میشود اسرائیل و متحدان عربیاش خواستار ورود به جنگ با ایرانند.
در نشست ناموفق ورشو، نتانیاهو اعلام کرد: این نشست با حضور سران کشورهای عربی تشکیل شده تا اسرائیل واعراب کنار هم بنشینند و درباره منافع مشترکشان در جنگ با ایران تشریک مساعی کنند.
اظهاراتی که بلافاصله در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد و آنها مجبور شدند کلمه جنگ را با مبارزه جابجا کنند.
نشست ورشو با هدف ایجاد ائتلاف ضد ایرانی برگزار شد، اما بسیاری امتحدان آمریکا که با تصمیم ترامپ برای خروج از برجام مخالف بودند یا در این نشست شرکت نکردند یا با بی میلی شرکت کردند.
به گزارش رویداد۲۴ احتمال عدم شرکت کشورهای اروپایی باعث شد آمریکا مجبور به تغییر دستور عمل نشست از «ایران» به «خاورمیانه» شود. نام نشست تغییر کرد، اما هیچ کس فریب نخورد. در نهایت پنس و پمپئو خجالت زده شدند چرا که فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا وزرای خود را به نشست نفرستادند و تنها سفرای آنها در ورشو در این نشست شرکت کردند. بسیاری از کشورهای عربی نیز هیاتی دون پایه را به این نشست اعزام کردند. ترکیه و روسیه که شرکت نکردند و در عوض روسای جمهور روسیه و ترکیه همزمان با این نشست با حسن روحانی رییس جمهور ایران دیدار داشتند.
پنس کشورهای اروپایی را برای این اقدامشان محکوم کرد. او در نطق خود اعلام کرد زمان آن رسیده که متحدان اروپایی ما از برجام خارج شوند و اقدام آنها برای دور زدن تحریمهای آمریکا را مورد حمله مستقیم قرار داد.
این وضعیت یادآور اظهارات رامسفلد در اوایل سال ۲۰۰۳ درباره فرانسه و آلمان بود. او این کشورها را کشورهای پیر اروپایی خطاب کرد. تعداد کمی از متحدان آمریکا با این کشور در طرح حمله به عراق موفق بودند و همراهی کردند، ولی در نهایت این عدم همراهی اروپاییها مانع از حمله آمریکا به عراق نشد. امروز هم مخالفت اروپاییها نمیتواند جلوی تصمیمات یکجانبه آمریکا را بگیرد.
اما پنس در مورد عدم همراهی اروپایی درست میگفت. اروپاییها چندی بعد از مکانیزم مالی ویژه برای دور زدن تحریمهای آمریکا موسوم به اینستکس رونمایی کردند.
اینستکس علاوه بر اهداف تجاری، یک هدف سیاسی نیز دارد. خروج آمریکا از برجام ضربه سختی به روحانی و ظریف و دیگر میانهروها در تهران وارد کرد و اعتبار آنها را زیر سوال برد. این توافق در ایران مورد استقبال قرار گرفته بود چرا که میتوانست زمینهساز توسعه اقتصادی کشور بعد از برداشته شدن تحریمهای چند دهه گذشته باشد. اما حتی قبل از خروج آمریکا از برجام هم مردم ایران تغییر چندانی احساس نکرده بودند.
بعد از خروج آمریکا وضعیت اقتصاد ایران بهم ریخت و تورم بالا رفت و اعتراضات خیابانی به اوج رسید. اعتراضاتی که از بعد از انتخابات سال ۲۰۰۹ (سال ۸۸) تاکنون دیده نشده بود.
در اواخر ماه فوریه، ترامپ، بولتون و پمپئو از یک پیروزی خطرناک لذت بردند؛ ظریف استعفا کرد. میانهروهایی که از برجام حمایت میکردند از زمان خروج آمریکا از برجام مورد حمله اصولگرایان تندرو قرار گرفتند. در نهایت تصمیم ظریف زنگ خطری برای کنار رفتن میانهروها در ایران و روی کار آمدن تندروها بود.
تردیدهایی به وجود آمد که بدون ظریف که به طور خستگی ناپذیری با اروپاییها برای حفظ توافق هستهای مذاکره میکند و تلاش میکند، ایران نیز از توافق خارج شود.
جای سوال نیست که همه اقدامات و اظهارات بولتون و پمپئو در راستای تقویت تندروها و تضعیف میانهروها در ایران باشد.
با وجود فشارهای داخلی بر ظریف، عمر استعفای او کوتاه بود. در واقع روحانی با استعفای او مخالفت کرد و از مجلس نیز تمام قد از ظریف حمایت کرد. حتی سردار قاسم سلیمانی نیز از او حمایت کرد. این در حالی است که نقش سپاه قدس در منطقه به ویژه سوریه و عراق، سلیمانی را به شخصیت اول سیاست خارجی در خاورمیانه تبدیل کرده و عملا او رقیب ظریف است و مساله استعفای ظریف نیز بی ارتباط به این رقابت نبود.
به گزارش رویداد۲۴ برخی تحلیلگران اقدام ظریف را بازی او و روحانی برای کسب امتیاز سیاسی و تقویت خود در شرایط کنونی بوده است. با همه این احوال بحران استعفای ظریف تنش عمیقی را در سیاست ایران نشان داد و این سوال را مطرح کرد که اگر دولت ترامپ اقداماتش برای مبارزه با ایران را تشدید کند، آیا مورد استقبال تندروها در ایران نیز قرار خواهد گرفت؟
شاید این دقیقا چیزی است که بولتون و پمپئو میخواهند. اگر چنین باشد، باید خودتان را آماده کنید؛ جنگ آمریکا بعید است با افق رویاهای هر کسی در واشنگتن همخوانی داشته باشد.