در روزهای اخیر، حرف و حدیثها درباره احتمال وقوع نزاع مسلحانه میان ایران و آمریکا بشدت بیشتر شده است و ناظران زیادی در این باره هشدار دادهاند. اما، اقدامات عملی آمریکا نشان میدهد که گزینه جنگ نظامی، آخرین گزینهای است که آمریکا به آن فکر میکند.
به گزارش فرارو، از اول ماه مه، حدودا به مدت دو هفته، اوضاع منطقه خاورمیانه به شکل کمسابقهای تنشآلود شده است. ایالات متحده آمریکا در روزهای اخیر، با ادعای اینکه جمهوری اسلامی ایران و نایبان منطقهای آن، خود را برای حمله به اهداف آمریکایی آماده کردهاند، تدابیری اتخاذ کرد که سطح تنشها را به شکل قابل توجهی بالا برد.
آمریکا، اخیرا، برای ارسال پیام به ایران، تجهیزات نظامی متعددی، نظیر ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و بمب افکنهای بی ۵۲ را، به خاورمیانه اعزام کرد. علاوه بر این، نیروهای خود را در عراق به حالت آماده باش درآورد و بعضی از دیپلماتهای غیرضروری خود را از عراق خارج کرد.
در جدیدترین تحول، آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، درباره استقرار مجدد نیروهای آمریکایی در این کشورها به توافق رسیدهاند. منابع آگاه عربی به روزنامه فرامنطقهای «الشرق الاوسط» گفتهاند که عربستان و تعدادی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با درخواست آمریکا برای استقرار مجدد نیروهای نظامی خود در آبهای خلیج فارس و خاک کشورهای عربی موافقت کردند. منابع عربی ادعا میکنند این استقرار با هدف بازداشتن ایران از اتخاذ هرگونه اقدام نظامی محتمل علیه کشورهای عربی و منافع آمریکا انجام شده است.
پیش از این، روزنامه «نیوریورکتایمز» و دیگر رسانههای غربی اعلام کرده بودند که پنتاگون طرحهایی برای جنگ با ایران تهیه کرده است. نیویورکتایمز مدعی شد که پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا، طرحی تهیه کرده که متضمن ارسال ۱۲۰ هزار نیروی آمریکایی به خاورمیانه است. این خبر البته توسط کاخ سفید تکذیب شد، اما باعث موجی از ابراز نگرانیها در غرب شد؛ به طوری که بسیاری از مقامات پیشن آمریکایی و ناظران غربی درباره احتمال وقوع جنگ میان تهران و واشنگتن هشدار دادند. حتی در منطقه نیز، برخی مقامات بلندپایه، وقوع نزاع مسلحانه در خلیج فارس را بسیار محتمل دانستند. به عنوان نمونه، دیروز نمایندگانی از دولت کویت در پارلمان این کشور درباره تنشهای منطقه، جلسه سری برگزار کردند. پس از این جلسه، مرزوق الغانم، رئیس پارلمان کویت، اعلام کرد اوضاع خاورمیانه «نامطمئن» است و احتمال وقوع جنگ «بالا» است.
همزمان با این تحولات، رسانههای آمریکایی درباره بروز اختلاف میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، و مشاوران ارشدش، گزارشهایی منتشر کردند. در این گزارشها ادعا میشود که جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، دنبال جنگ با ایران است، اما ترامپ چنین چیزی نمیخواهد. خود ترامپ اواخر هفته گذشته ابراز امیدواری کرد که جنگی با ایران اتفاق نیافتد. با این حال، رسانههای غربی، خصوصا محافل نزدیک به دمکراتها، به گونهای درباره خطر جنگ سخن میگویند که انگار ترامپ امروز یا فردا به ایران حمله خواهد کرد. اما آیا واقعا وقوع جنگ میان ایران و آمریکا محتمل است؟
برخی ناظران، با برشمردن تبعات ناخوشایند هرگونه جنگ میان دو کشور، تصریح میکنند که جنگ اتفاق نخواهد افتاد. چرا که ایران و آمریکا تمایلی به ورود به یک نزاع پرهزینه ندارند. مضاف بر این، رهبران ایران و آمریکا هر دو وقوع جنگ را منتفی دانستند. در این میان، یک نکته میان هیاهوی رسانهای گم شده است و آن این است که آمریکا، طبق استراتژی فشار حداکثری خود، اساسا به جنگ نظامی با ایران نیازی ندارد، چون از مدتها پیش جنگ را به شکلی دیگر با جمهوری اسلامی آغاز کرده است. جنگی که از اول ماه مه جاری آغاز شده و به شلیک یک گلوله هم نیاز ندارد.
در واقع اوجگیری گمانهزنیها درباره جنگ، و نیز تحرکات نظامی آمریکا، از اوایل ماه مه شروع شد. یعنی دقیقا زمانی که معافیتهای فروش نفت ایران به هشت کشور لغو شد و آمریکا گامهای جدی خود را برای صفر کردن صادرات نفت ایران برداشت. درباره اینکه سهم صادرات نفت در بودجه ایران چقدر است، گمانهزنیهای متعددی وجود دارد. آمریکاییها به وضوح معتقدند که نفت، درآمد اصلی دولت ایران است و قطع کردن صادرات آن، قطعا اقتصاد ایران را به فروپاشی میکشاند. آنها پیشبینی میکردند که با اجرای تحریمهای نفتی، ایران پاسخ عملی خواهد داد. خصوصا که مقامات بلندپایه ایران مکررا تهدید کردهاند که اگر صادرات نفت ایران مختل شود، تنگه هرمز را مسدود خواهند کرد. آمریکاییها با در نظر گرفتن این تهدیدات، تجهیزات نظامی بیشتری را به منطقه اعزام کرد تا با برقراری نوعی بازدارندگی در برابر ایران، محاسبات آن را در پاسخ عملی دادن به آمریکا تغییر دهند. اما بسیاری از ناظران، با نادیده گرفتن این نکته، خطر جنگ را بزرگنمایی کردند. البته این را هم باید گفت که خطر بروز جنگ در اثر یک سوء محاسبه وجود دارد، اما به هر حال، حرکت به سمت یک جنگ برنامهریزی شده با ایران، در استراتژی فعلی آمریکا در برابر ایران جایگاهی ندارد.
این روزها، رسانهها بیش از هر زمان دیگری بر جان بولتون و احتمال جنگافروزی او تمرکز کردهاند، اما واقعیت این است که مغز متفکر استراتژی فعلی آمریکا در برابر ایران، مایک پومپئو است. دولتمردی که با بهره گیری از پیشینه اطلاعاتی خود در سازمان سیا، راهبردی بر مبنای فروپاشی از درون و تکرار سناریوی شوروی در ایران طراحی کرد که امروز مو به مو در حال اجرا است. این به بدان معنا نیست که بولتون نقشی ندارد. بلکه به عکس، بولتون و پومپئو، در دولت ترامپ، مکمل یکدیگر هستند. کاخ سفید میداند که جمهوری اسلامی به فشارهای فزاینده اقتصادی واکنش نشان خواهد داد. به عقیده محافل نزدیک به دولت ترامپ، چنین واکنشی با توجه به حضور بولتون در دولت به عنوان فردی که مشتاق جنگ با ایران است، ملایم خواهد بود. این محافل معتقدند که وجود بولتون در دولت ترامپ، به ایران پیام شدیدی ارسال میکند که هر گونه اقدام علیه منافع آمریکا، میتواند با تحریکات بولتون به جنگ تمام عیار با ایران منجر شود. مارک دوبوویتز، رئیس اندیشکده بنیاد دفاع از دمکراسیها، و سایر همفکران او، دقیقا به همین نکته اشاره میکنند.
در چند روز گذشته، در حالی که اغلب رسانههای جریان اصلی در غرب از نقش بولتون در جنگ قریب الوقوع ایران و آمریکا سخن میگفتند، دوبوویتز، به روزنامه «یواسای تودی» گفت: «بولتون صرفا نقش خود را در یک رقص ژئوپولتیک بازی میکند. رقصی که برای ارسال یک پیام شدیداللحن به ایران طراحی شده است.» دوبوویتز، نقش بولتون را از منظر عملیات روانی مفید ارزیابی کرد.
اندکی پیش از بالا گرفتن تنشهای نظامی، بعضی محافل رسانهای از تحریمهایی خبر دادند که دولت ترامپ به زودی علیه صنعت پتروشیمی ایران اعمال خواهد کرد. مدتی بعد، دولت ترامپ ناگهان صنایع فلزی ایران را تحریم کرد. برخی گزارشها حاکی از آن است که تحریمهای پتروشیمی بزودی علیه ایران اعمال خواهد شد. نکته قابل توجه در این ماجرا، هدف این تحریمهاست. به گفته روزنامه «دیلیبیست» مقامات بلندپایه دولت ترامپ، تحریمهای پتروشیمی را با هدف بیثبات کردن ایران بررسی میکنند.
اعمال تحریم بر ایران، مهمترین بخش سیاست کاخ سفید برای تسریع فروپاشی اقتصادی ایران است. از یک سال پیش تاکنون، طیف گستردهای از تحریمها علیه ایران اعمال شد که برای نابودی اقتصاد ایران و ایجاد ناآرامی در ایران طراحی شدهاند. دولت ترامپ علنا از سیاست تغییر رژیم در ایران حمایت نمیکند، اما محافل اندیشکدهای نزدیک به کاخ سفید معتقدند که اگر تحریمها به درستی اجرا شوند، تغییر رژیم محقق خواهد شد. در همین رابطه، دوبوویتز، به روزنامه «دیلیبیست» گفته است که همانگونه که دولت رونالد ریگان معتقد بود که شوروی به زبالهدان تاریخ خواهد پیوست، دولت ترامپ هم چنین دیدگاهی درباره ایران دارد. در بحبوحه تنشهای ایران و آمریکا، دوبوویتز و تیمش هفته گذشته با مقامات دولت ترامپ درباره ایران جلسه داشته است.
مضاف بر این، اخیرا، در یک جلسه خصوصی، پومپئو، به مایکل مورل، سرپرست پیشین سازمان سیا، گفته است که بعید است که سیاست دولت ترامپ، موضع ایران را در برابر آمریکا دوستانه کند.
واقعیت این است که نه ترامپ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری خواهان جنگ با ایران است و نه هیئت حاکمه آمریکا، که چین و روسیه را رقیب اصلی خود میداند، به جنگ با ایران فکر میکند. آمریکا، خصوصا پس از روی کار آمدن ترامپ، درگیر «رقابت با ابرقدرتها» چین و روسیه شده است. از این رو، مایل است مسئله ایران را به شکل کمهزینه، و به نحوی که توجهش را از سایر ابرقدرتها منحرف نکند، حل و فصل کند. به همین دلیل، راهبردی را طراحی کرده است که بر مبنای آن، ایران زیر فشارهای خردکننده له شود، بدون آنکه بتواند بازدارندگی نظامی روزافزون آمریکا در منطقه را به چالش بکشد. اما آیا این استراتژی موفق میشود؟ تاکنون، تحریمهای آمریکا، زندگی بسیاری از ایرانیان را سختتر از همیشه کرده است، به موازات این امر، طبق برخی گزارشها، صادرات نفت ایران در ماه جاری به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است، اما موفقیت یا عدم موفقیت نهایی چنین راهبردی به حرکتهای بعدی هر یک از بازیکنان شطرنج ایران و آمریکا بستگی دارد.