اصلا جای تعجب نخواهد بود که رئیسجمهور بعدی با شعار پوپولیستی بر سر کار بیاید. نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شعارهای پوپولیستی همچنان مشتری دارد.
اعتماد اجتماعی را باید بزرگان و نخبگان بازگردانند که آنها هم حاضر به ورود به مجلس نیستند؛ زیرا نمیخواهند بیش از این اعتبارشان زیر سؤال برود». در ادامه گفتوگوی تفصیلی با این فعال سیاسی اصولگرا را درباره مسائل یادشده از نظر میگذرانید.
احتمالا هیئتهای نظارت مقابل ردصلاحیت اصلاحطلبان، اکثریت اصولگرایان تندرو و نیروهای بدون شناسنامه سیاسی را برای نامزدی در انتخابات مجلس تأیید صلاحیت خواهند کرد. مجلسی که به تعبیر برخی قرار است صدای اعتدال و اصلاحطلبی در اقلیت باشد و صدای تندروها در اکثریت، این مجلس از نظر کیفی چگونه خواهد بود؟
اگر این احتمالات را درست بدانیم که اصلاحطلبان تأیید صلاحیت نخواهند شد و جریانات نزدیک به احمدینژاد صلاحیتشان تأیید خواهد شد، در این صورت باید انتظار رویکارآمدن مجلسی بهمراتب ضعیفتر از مجلس نیمبند کنونی را داشت. به نظر میرسد مجلس یازدهم از مجالس نهم، هشتم و هفتم که صدای جریان احمدینژاد در رأس قرار داشت و تندروی بیمنطق و ناکارآمدی نیز در آن حاکم بود، تندروتر باشد.
صرفنظر از اینکه لاریجانی در مجلس یازدهم باشد یا خیر، یکی از مسائل مطرح در یک سال اخیر این بود که چرا مجلس در رأس امور نیست و حتی این اعتقاد وجود داشت که نهادهای دیگری مانند شورای عالی امنیت ملی، شورای انقلاب فرهنگی و… بهجای مجلس امر قانونگذاری را بر عهده گرفتهاند؛ اما اگر چهرههایی که به مجلس ورود پیدا میکنند، چهرههای پرقدرت و نیز برخوردار از وجاهت و کارآمدی باشند، بهطور قطع هیچ سازمان و نهاد دیگری نیازی به این مهم نمیبیند که مجلس را دور بزند و قوانین را خود تصویب کند.
قطعا مسئله املاک نجومی و… امری است که تخریب قالیباف را بسیار آسان خواهد کرد؛ بهویژه در فضایی که نه قالیباف بهخوبی شفافسازی کرده و نه دستگاه قضا در این رابطه ورود پیدا کرده است؛ درحالیکه دستگاه قضا به همان اندازه که پروندههای قضائی سالهای گذشته را گشوده و پیگیری کرده است، باید به پرونده قالیباف هم ورود میکرد.
قالیباف مدیر باتجربهای است؛ به همین دلیل اداره مجلس برای او دشوار نخواهد بود. برای ریاست مجلس لزوما نباید سابقه نمایندگی در دورههای قبل داشت؛ اما چالشهایی که در برابر او قرار دارد، با چالشهای مدیریتی که قبلا با آن مواجه بوده، بسیار متفاوت است؛ زیرا اگرچه قبل از این، قالیباف با مسائل امنیتی و مربوط به نظم در نیروی انتظامی و با مسائل شهری در شهرداری روبهرو بود، هیچگاه با مسائل سیاسی و جناحی روبهرو نبوده است. به همین دلیل مدیریت در مجلس بسیار متفاوت از ریاست در شهرداری است. در مجلس او باید نشان دهد یک رجل سیاسی است.
بهشدت درباره مجلس یازدهم ناامیدم و امیدوارم که این ناامیدی چندان واقعی نباشد و تحولات به صورت دیگری رقم بخورد؛ اما تصور میرود که مجلس آتی با ترکیبی که هماکنون پیشبینی میشود؛ یعنی ترکیبی از تندروها، به یک مجموعه ناکارآمد تبدیل خواهد شد و جز پرداختن به موضوعات بسیار معمولی هیچگونه خروجی نخواهد داشت.
قطعا نمیتواند. معمولا وقتی جناحی بهشدت مورد حمله قرار بگیرد، مظلوم واقع خواهد شد. اکنون مسئله اعتماد عمومی برای اصلاحطلبان با اصولگرایان تقریبا یکسان است؛ زیرا اگر اعتماد عمومی به اصلاحطلبان کاهش یافته، به این معنا نیست که اصولگرایان وضعیت بهتری دارند. اعتماد افکار عمومی به همه جریانها به یک اندازه کاسته شده است.
روزنامهنگارها، سیاستمدارها و جامعهشناسها و همه ما این روزها تنها غر میزنیم که بنزین نباید گران میشد، تحریمها این بلاها را بر سر مردم آورد، چرا وزیر کشور استعفا نمیدهد، چرا اقدامی برای کاهش آلودگی هوا صورت نمیگیرد و…. هیچیک از سایتهای خبری و روزنامهها در راستای چه باید کرد، سخن نمیگویند. شرایط کنونی مانند بیمارستان صحرایی در منطقه جنگی است.
معمولا بهویژه در دورانی که مشکلات اقتصادی گسترش پیدا میکند، زمینه برای پذیرش و تحقق شعارهای پوپولیستی فراهمتر خواهد بود. بنابراین اصلا جای تعجب نخواهد بود که رئیسجمهور بعدی با شعار پوپولیستی بر سر کار بیاید. نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شعارهای پوپولیستی همچنان مشتری دارد. ترامپ نیز با شعار پوپولیستی که از اقتدارگرایی آمریکا و خروج خارجیها از ایالات متحده دم میزد، روی کار آمد.
بشخصه از اصلاحطلبانی که تحت هر شرایطی فکر میکنند باید به دولت فحش بدهند، عصبانی میشوم. باید تا پایان راه پای دولت روحانی بایستند.. درحالیکه این جریان از همان ابتدا میدانست روحانی هیچگاه اصلاحطلب نبوده و اکنون هم نیست. اگر امروز انتخابات برگزار شود، اصلاحطلبان به روحانی رأی میدهند یا رئیسی؟
اصولگرایان تندرو قبل از دیگران این موضوع را مطرح کردند. بعد هم کل جریان اصولگرایی متوجه شد که این پیشنهاد، ناپخته است. چراکه متوجه شدند اگر روحانی استعفا دهد، قهرمان خواهد رفت و دست آنها برای حمله به دولت خالی خواهد ماند. بالاخره روحانی اگر قرار بود کنار برود، عواملی که او را به این تصمیم رسانده بازگو میکرد و مزاحمان برجام و مخالفان پرنفوذ مذاکرات را بیان میکرد و این اصلا به نفع اصولگرایان نیست. علاوه بر این، اصولگرایان تندرو در صورت استعفای دولت تا تشکیل دولت آتی، فرصت چندانی برای نشاندن کاندیدای متبوع خود بر کرسی ریاستجمهوری در اختیار ندارند.
من ارتباط و گفتوگویی با آقای لاریجانی نداشتهام، اما بهعنوان یک تحلیلگر از مدتها پیش رفتار او را مؤید عدم حضورش در مجلس یازدهم میدیدم. تصور میکنم فضای کنونی کشور برای او پیشازاین قابل پیشبینی بود که چه مسائلی توسط تندروها در صحنه سیاسی به وقوع خواهد پیوست. شاید همان زمان که به لاریجانی با مهر در قم حمله شد، رویدادهای چند سال گذشته تا به امروز به نحوی برایش قابل پیشبینی بود.
قطعا همانطور که کنارهگیری ناطق ضربه سنگینی به اصولگرایان وارد کرد، عدم حضور لاریجانی در عرصه سیاست این ضربه را بر پیکره خردگرای اصولگرایی دوچندان خواهد کرد و، چون نیرویی در قد و قواره و تراز لاریجانی وجود ندارد، میدان به دست افراد سطح پایین سیاسی میافتد.
یکی از ویژگیهای مثبت اصولگرایان این است که هیچگاه بخت خود را برای شرکت در انتخابات از دست ندادهاند و همواره نیز اعتمادبهنفس بالایی داشتند.
تکیه اصلاحطلبان بر اقشار متوسط جامعه است. نهفقط طبقه متوسط اقتصادی بلکه طبقه متوسط فرهنگی هم پایگاه رأی اصلاحطلبان است. در واقع نگاه اصلاحطلبی بیشتر متوجه حمایت این طیف است. اصلاحطلبان کلا رختخواب خود را در فضای متوسط جامعه پهن میکنند. ویژگی طبقه متوسط، ریسککردن در بحرانها نیست. بدنه اجتماعی اصلاحطلبی تا حدی ذات محافظهکاری دارد؛ بنابراین اصلاحطلبان وقتی در فضای سیاسی دچار بحران میشوند، عقبنشینی میکنند.