سومدیریت خود را با رفتار‌های سلبی مانند فیلترینگ و سانسور جبران می کنیم
سومدیریت خود را با رفتار‌های سلبی مانند فیلترینگ و سانسور جبران می کنیم

دانشجوی دانشگاه پیام نور و عضو اصلی شورای ناظر بر نشریات دانشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: سیاست گذاری و مدیریت رسانه در ایران سال‌هاست در حال در جا زدن است.

به گزارش یوپنا، میلاد مفاخری دانشجوی دانشگاه پیام نور و عضو اصلی شورای ناظر بر نشریات دانشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دیدار رمضانیه سال ۹۹ دانشجویان با رهبر انقلاب، که به صورت مجازی برگزار شد به سخنرانی پرداخت.

متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
به نام خدا
رسانه داری در ایران

اقای من ضمن رساندن سلام فعالین نشریات دانشجویی خدمت شما، مطالبی را با شما و به ویژه مسئولین کشور طرح میکنم.

سیاست گذاری و مدیریت رسانه در ایران سال هاست در حال در جا زدن است. از سمتی در اجتماعی سازی رسانه‌ها عقب مانده ایم و از سویی دیگر رویکرد‌های سنتی و محافظه کار در راس قانون گذاری از همگامی با پیشرفت‌های این حوزه عاجز مانده اند و سعی داریم سومدیریت خود را با رفتار‌های سلبی مانند فیلترینگ و سانسور جبران نماییم سیاستی که بار‌ها به تجربه به ناکارآمدی آن پی برده ایم.

برای از بین رفتن نگاه سلیقه‌ای حاکم بر فضای رسانه کشور نیاز به قوانین جامع، معتبر و دقیق داریم؛ مثلا شورای نظارت بر سازمان صدا سیما که در راستای اصل ۱۷۵ قانون اساسی در بخش نظارت ایجاد شده است، بیش از انکه که به عنوان یک شورای نظارتی عمل کند و در طراحی و اجرای برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت حضوری فعال، پویا و حتی پیشگیرانه داشته باشد عملا تبدیل شده است به یک شورای نسبتا فرمایشی که از مدار نظارت بر صدا سیما خارج است. این شرایط باعث شده است عده‌ای مشکلات ناشی از نبود برنامه و نظارت بر رسانه ملی را به جایگاه رهبری یا دفتر ایشان ربط دهند.

امروز ما با نوع جدیدی از رسانه داری مواجه هستیم و آن رسانه داری ارگانی یا سازمانی است که بر اساس منفعت‌های سیاسی اداره میشود باید گفت ما دچار رسانه داری انحصاری شده ایم. به عنوان مثال صداسیما ما تبدیل شده است به روابط عمومی دولت‌ها.

خارج شدن مردم از مدار رسانه‌های رسمی کشور و رفتن به سمت رسانه‌های غیر رسمی از اصلی‌ترین اسیب‌های انحصار رسانهاست.

مردم سالاری دینی با رسانه داری ارگانی نمود پیدا نمیکند این نوع رسانه داری، مسیر مردم سالاری دینی را دچار اختلال و اسیب میکند و در بدترین حالت مانع تحقق آن می‌شود. نمونه رسانه داری ارگانی را در دیدگاه دموکراسی غربی، که اتفاقا ازادی اش تزیینی و شعاری است شاهد هستیم.

رسانه داری‌ که با دوقطبی سازی جامعه به جای اگاهی بخشی اجتماعی، باعث عقب ماندگی فکری مردم از مسائل مهم کشور با هدف به قدرت رسیدن یکی از دوگروه (آ) و (ب) است. این امر با زیربنای مردم سالاری دینی که پیش فرضش اگاهی مردم است در تضاد است.

یکی از ارکان اصلی ازادی در گفتمان انقلاب اسلامی نقد اگاهانه مسئولین است، اما به دلیل وجود رسانه داری سازمانی این امر تا حد زیادی محقق نشده است چرا که نه از اگاهی اجتماعی اش خبری است و نه از ابزار نقد قانون‌مند که باعث خارج شدن مردم از چهارچوب منطقی و عقلانی انقلاب شده است.

دوباره گویی است، اما مطبوعات حاکمیتی مان هم از این قائده مستثنا نیستند. مثلا فلان روزنامه حاکمیتی با مقایسه دختران علاقمند به فوتبال و دختران عزادار حاج قاسم، چنان شکافی در جامعه ایجاد میکند که ده‌ها شبکه تلویزیونی هم قادر به ترمیم آن نیستند.

یا در یک مطبوعه حاکمیتی دیگر از معاهده پر حرف و حدیثی همچون برجام که مواضع صریح و شروط آینده نگرانه رهبری پیرامون آن واضح است انچنان تمام قد و بدون در نظر گرفتن مواضع صریح رهبری حمایت میگردد، که گویی این قرار داد با تمام نواقص موجود مورد تایید شخص رهبری است و شکاف میان منتقدان و مدافعان برجام را از منظر گفتمان انقلاب بیشتر می‌کند.

کیهان، اطلاعات، خراسان و جمهوری اسلامی با وجود بهره مندی از زیرساخت‌های بسیار گسترده در سطح کشور تبدیل به خانه‌های سالمندان شده اند و یا به خدمت احزاب درامده اند.

پیشنهاد واضح و مشخص ما این است. جنگ نرم نیاز‌مند درس گرفتن از سیره امام راحل مان در دفاع مقدس و نفی نگاه بنی صدری در مدیریت جنگ میباشد، امروز تجربه دودیگاه پیش روی ماست.

یکی دیدگاه اعتماد و باور به مردم و اداره جنگ بر اساس ظرفیت‌های مردمی است که نتیجه اش پیروزی و عقب راندن دشمن تا بن دندان مسلح بود.

دیدگاه دوم که ماحصل نگاهی فرصت سوز، بسته و براساس نظام حقوق و دستمزد بود، منجر به پیشروی دشمن و شهادت مظلومانه جوانانی همچون علم‌الهدا در میدان نبرد گردید و بر اساس همین تجربه معتقدیم، به جای خصوصی سازی ابزار‌های حاکمیتی مثل اموزش و پرورش و بهداشت و درمان که خود باعث ضربه به سرمایه اجتماعی گفتمان انقلاب اسلامی می‌شود، باید در این صحنه آرایی پیچیده شکل گرفته زمینه مشارکت و ورود ظرفیت مردمی به هنر و رسانه ان به صورت قائده‌مند فراهم شود یکی از این ظرفیت‌های مردمی محیط دانشگاهی است که شبکه نویسنگان رسانه‌های فعال دانشجویی مورد تاکید حضرتعالی که در سال گذشته به آن اشاره نمودید میتواند جهت رسیدن به این هدف کمک شایانی نماید.

مجموعه‌هایی همچون کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و خراسان این ظرفیت را دارند که اغازگر روند مردم سپاری و تحول در سطح کلان، و محلی برای حضور آن بدنه دانشجویی باشند، همچنین رسانه‌های مرتبط با نیروی‌های مسلح که البته در مورد اخر حرف و درد دل بسیار است. به طوری که بر اساس سیاست‌های ابلاغی حضرت عالی در سال ۹۵ مبنی بر ممنوعیت ورود نیرو‌های مسلح و قوای سه‌گانه در دسته‌بندی‌های سیاسی و جناحی انتخاباتی، این ارگان‌ها حق ورود و جانبداری ندارند، اما به دلیل ان که تمام این مجموعه‌ها یک یا چند رسانه در اختیار دارند خواسته یا ناخواسته به موضوعات سیاسی همچون انتخابات ورود میکنند و این شرایط عملا مطالبات به حق مردمی را در استانه انتخابات از صحنه سیاسی کشور خارج و رقابت‌های دو قطبی بین دو گروه (آ) و (ب) را تقویت می‌کند.

اما قصه پرغصه شبکه‌های اجتماعی. وزارت ارتباطات متولی توسعه و پیشرفت زیر ساخت فضای مجازی کشور است. اما نه تنها از باورمندی به فضای جنگی رنج می‌برد بلکه در حالتی خوشبینانه با کم کاری‌هایی زمین جنگ را در اختیار دشمن نهاده است، انتظار این بود وزیر مربوطه با توجه به شرایط جنگی موجود بستر لازم برای رشد سریع زیر ساخت‌های اینترنت و شبکه ملی اطلاعات فراهم آورد. اما شاهدیم که اقدامات وزیر جوان به نمایش‌های رسانه‌ای یا شاید انتخاباتی و پوپولیستی در حوزه سرعت اینترنت و یا اهدا چند تبلت به مناطق محرومی که اتفاقا از همان افزایش سرعت نت اقای وزیر بی بهره اند محدود شده است.

همه این‌ها در حالی است که اگر وزیر جوان ما به جای دغدغه مقدار پینگ فلان بازی کمی بر تقویت اینترنت ملی و رشد آن تمرکز میکرد امروز هم سرعت اینترنت بالاتری داشتیم هم از اطلاعات ملیون‌ها ایرانی حفاظت میشد و درکنارش پینگ یا همان فاصله زمانی اتصال دو دستگاه در شبکه کاهش پیدا میکرد

عدم حضور متخصصان مربوطه در سطح تصمیم سازی، عدمقانون گذاری مناسب و جامع با وجود گستردگی این فضا، استفاده نکردن از پژوهش‌ها و رویکرد‌های علمی و عملی برای کنترل این فضا تنها بخشی از مشکلات ما در مدیریت فضای مجازی است.

به عنوان مثال هنوز در بحث تخلفات مربوط به شبکه‌های مجازی استناد محاکم قضایی ما به قانون مطبوعات است که سال‌ها پیش از ایجاد شبکه‌های اجتماعی به تصویب رسیده است و به هیچ وجه جوابگوی ساختار‌ها و قالب جدید فعالیت این رسانه‌ها نمی‌باشد.

رهبر من، صادقانه میگویم به نظر میرسد چرخ شورای عالی فضای مجازی زودتر از شورای عالی انقلاب فرهنگی پنچر شده است، لازم است هر دوی این شورا‌ها به اسیب شناسی و نقد عملکرد گذشته اقدام نمایند.

چرا که سابقه شورایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی در گذشته و حال نشان داده است که در این دو شورا امکان گروگان گیری وجود دارد تا جایی که اعضای حقیقی و منصوب از سوی رهبری را به دستور شخص رییس جمهور از حضور در جلسات شوراها منع می‌کنند.

جای گفتن دارد که نگاه‌های سلبی این چونینی در دانشگاه نیز رخنه کرده است تا جایی مسولین مربوط و نامربوط دانشگاهی با اعمال سلیقه راه را برای گفتگو بسته اند.

جای تاسف دارد اگر بگوییم بخشی از بیش از ۲ هزار نشریه دانشجویی با سلیقه‌های مختلف گاهی از بدیعی‌ترین حقوق خود یعنی نقد مبتنی بر استدلال و منطق محروم میشوند.

به عنوان مثال مسئولین و فعالان نشریات دانشجویی در فلان دانشگاه‌های زیر مجموعه وزارت علوم یا وزارت بهداشت به دلیل نقد مسولین دانشگاهی و یا کشوری نه تنها راهی کمیته انضباطی شده اند بلکه باید سری هم به راه رو‌های دادگستری‌ها بزنند؛ لذا به نظر میرسد برای داشتن رسانه‌ای قوی در عرصه جنگ نرم در جهت پیش برد اهداف گفتمان انقلاب اسلامی نیازمند بازنگری‌های فوری و اساسی جهت حضور پررنگ‌تر مردم و ایفای نقش درست مسئولین در عرصه حاکمیتی این جنگ هستیم.