پرويز كرمي
دبير ستاد توسعه فرهنگ، علم، فناوري و اقتصاد دانش بنيان
تعـارف را کنـار بگذاریـم. همـه فصلهـا لطفی دارنـد برای خـود. هیچکـدام بر دیگـری ارجح نیسـت. اگـر انبـار و انبانت پر باشـد، زمسـتان سـرد و یـخزده، گـرم و دلنشـین خواهـد بـود. اگـر آسـمانت پربار باشـد، تابسـتانت ثمربخش اسـت و پـر از میوههای شـیرین و آبدار. پاییز و بهـار هـم، چنـان کـه بایـد باشـند، خواهنـد بود.
بهـار دیگری از راه رسـیده اسـت؛ بهـار دیگری از سـالهای پیشـرفت. اواخـر سـال ۱۳۹۵ ، خبـر رسـید که جمهوری اسلامی ایـران رتبه نخسـت شـتاب علمـی را در جهـان بـه دسـت آورده اسـت. همیـن خبرهـا و رویدادهاسـت کـه ضمیـر انسـان را بارورتـر و شـادابتر و حاصلخیزتـر میکنـد. اینکـه بتوانیـم کاری کنیـم کـه بهتـر باشـیم، یعنـی تحـول و سـبزینگی و شـکوفایی.
حـال دیگـر همه بـاور دارند و مطمئن هسـتند کـه جوانـان ایـران اسلامی از دلتنگتریـن راههـا و تاریکتریـن چاههـا، آنچه را کـه باید، بیـرون میکشـند و سـفته میکننـد و بـه گل مینشـانند. تاریـخ ثابـت کـرده اسـت کـه »اگـر علـم به ثریا بسـته باشـد و در آسـمانها قـرار گیـرد، مردانـی از پـارس آن را در اختیار خواهنـد گرفت.» جمهـوری اسلامی ایران در کوچکتریـن ذرهها تا در آسـمان، نشـانههایی از خـود بـه جـا گذاشـته اسـت. چـه بـا پرچم سـهرنگ مقدسـش، چـه بـا نـام فرزنـدان برومنـد و کاربلـدش. اینـک بهـار اسـت. طبیعـت بـا بهـار زنـده میشـود. جـان دوبـاره میگیـرد. شـکوفهها سـر میزننـد و گلهـا عطرافشـانی میکننـد. زمیـن نو میشـود. نو کـه نه؛ نـوآوری میکند. نوآوری همیشـه حال زمین و آسـمان و انسـان را خـوب میکنـد. نـوآوری خصیصـه انسـان اسـت. نقطـه قدرتبخـش اشـرفیتش. طبیعت بـا فـن و چاره و دانـش غریزیاش، سـرزندگی را کسـب میکنـد، انسـان هم بـا درس گرفتن از مشـی فناورانـه زمیـن و زمـان، خـودش را بزرگتـر و بلندمرتبهتـر از قبـل کـرده و بـه رمـوز بسـیار خالـق توانـا دسـت یافته اسـت. شـروع تـازه رمز ماندگاری اسـت. هر شـروعی، رویـدادی را بـه همـراه دارد. اگـر همـراه بـا برنامـه و هـدف و همراهـی و فنـاوری باشـد، بـه جاهـای خـوب ختـم میشـود. مدتـی اسـت در کشـورمان رویدادهـای کارآفرینـی و اسـتارتآپها را جدیتـر از گذشـته شـاهد هسـتیم. بـه مـدد عالقـه و هـوش و تـوان جوانـان و مدیریـت باتجربـه، اسـتارتآپها رونـق گرفتهانـد و در ایـن میـان اسـتعدادهای درخشـانی رخنمایـی کردهانـد. حـاال دیگـر همـه قبـول کردهانـد کـه بـرای رسـیدن بـه پیشـرفتهای چشـمگیر دنیـا بایـد نـگاه فناورانـه و اسـتارتآپی داشـته باشـیم. در این شـرایط اسـت کـه زیسـتبوم کارآفرینـی جان میگیـرد و پـر و بـال میگیـرد و اوج میگیرد و بـالا و بالاتـر مـیرود. زیسـتبوم کارآفرینـی، بـرای امـروز مـا امـری حیاتـی اسـت. اقتصـاد مـا، فناوری مـا، تجارت مـا، بازرگانی مـا، تولید ما، صنعت ما، کسـب و کار مـا و اشـتغال مـا باید طعم بهار را بچشـند. بایـد طعم نوشـوندگی و نوآوری را در کامشـان احسـاس کننـد. سـاده و صریـح بگویـم؛ همـه اینهـا بهـار میخواهنـد. بهارشـان را مـا بایـد بسـازیم. اگر سـبک زندگیمان را اسـتارتآپی و نوآورانـه کنیـم، ایـن بهـار بـا پـای خـودش میآیـد بـه خانههایمـان؛ بـا نـوآوري، اميـد، اعتبـار و افتخار. کسـب و کارهـای نوپـا و نـوآور خودشـان همینطـوری ظهـور نمیکننـد، بلکـه مـا بایـد زمینـهاش را فراهـم کنیـم. مـا بایـد بـذر و نهالـش را در زمینه فرهنگمـان آبیاری کنیم و بومـياش كنيـم. خـوب مراقبـش باشـیم تـا بـرگ و شـاخه بدهـد، گل بدهـد، شـکوفه بدهـد و دسـتآخر هـم میوههـای شـیرین و آبـدار برایمـان بیـاورد. بهـار واقعیتـر و دوستداشـتنیتر، همـان اسـت. «نـوروز» هم ارتباط دهنـده و يـادآور «يـا مقلـب القـوب» ماسـت و هـم «محـول الحـول و االحـوال» ما جـای خـودش را دارد. اصلا نشـانهای از نـگاه عالمانـه ایرانـی مسـلمان دارد. هیـچ تقویمـی همچـون تقویـم نـوروز ایرانـی دقیـق و علمـی نیسـت. یکـی از نشـانههای پیشـرفت و تـداوم آن در دوران طلایـی علـم، همیـن توجـه بـه »زمـان» و حسـاب و کتـاب دقیقـش بـوده اسـت. نـوروز جـدای از وصـل بودنش بـه بهار، فرهیختگـی نوآورانـه را گوشـزد میکنـد. رشـد و شـکوفایی زمیـن مـا اگـر بـه بهـار طبیعـت اسـت، بالندگـی و پیشـرفتمان هم به شـکوفایی فنـاوری و نوآوری و رونق بخشـیدن بـه کسـب و کارهـای فناورانه و نوآورانه اسـت. اینهـا فقـط شـعار نیسـت؛ راهنمـای عمـل اسـت. راه بـزرگ شـدن و بالاتـر رفتـن اسـت. جوانـان مـا موسـم سـرزندگی و شـادابی و بهارانگی کشورمان هسـتند. قدرشان را بدانیم. دانشـگاهها و کارخانههـا و شـرکتهای بـزرگ و کوچـک و بـازار، پـر اسـت از ایـن جوانهـا کـه نبایـد تلاش کنیـم بـه راهشـان بیاوریم، بلکـه راه را به رویشـان نبندیم. راههـا را بازتر و پهنتـر کنیـم. موانـع را از جلـوی پایشـان برداریم. پيـر مـا فرمـود كـه بـه ایـن نسـل اطمینـان کامـل دارد و دلش روشـن اسـت. نسـل جوان حاضـر، حاصـل مقاومت و بردبـاری و اعتماد و اعتقـاد اسـت. نسـلی اسـت که همه سـختیها و دشـواریها و نداریهـا و تحریمهـا و بیمهریهـا و نامهربانیهـای دنیـا بـه پـدران و بزرگانـش را درک کـرده اسـت و اکنـون قدر داشـتههایش را میدانـد. قـدر مملکتـش را میدانـد. قـدر پیشـرفت را میدانـد. قـدر علـم را میدانـد؛ قـدر نـوآوری را هـم خیلـی زیـاد. ایـن نسـل، نسـل نـوآور و پراميـد اسـت. اصلا بـه نوآوری بسـته شـده اسـت. هوای تنفسـش اسـت. ایـن سـرمایههای بینظیر را کـه قیمتی نمیتـوان رویشـان گذاشـت، کجـا میتوانیـم پیـدا کنیـم؟ چطـور میتوانیـم از آن خـود کنیـم؟ میبینیـم کـه ابرقدرتهـا بـا همـه طـاق و ترنبشـان، نمیتواننـد هویـت ایرانـی جوانـان مـا را بـا زرق و برقهایشـان بگیرنـد. میبینیـم کـه هنـوز و همچنـان، مرکـز عالـم بـرای جـوان ایرانـی، همینجاسـت. همیـن ایـران اسـت. همیـن خـاک پـاک و مهربـان و میهماننـواز؛ بـا همـه تلخیهـا و سـختیهایی کـه بـر سـرش آمـده، همچنـان مـادریاش را در حـد اعلا حفظ کـرده اسـت و فرزندانش را عاشـق مهـرش کرده اسـت. دیگـر تعـارف را کنـار بگذاریـم. ایـران مـا بـه بهـار علـم و فنـاوری نیـاز دارد؛ همانطـور که بهـار طبیعتـش دلخـوش اسـت. همانطور که بهـار طبیعـت ایـران، شـهره آفـاق اسـت، بهار علـم و فنـاوری نیـز میبایسـت چنیـن باشـد. الحمـدالله کـه همـه چیـز مهیاسـت؛ بیتعارف. بهـار طبیعـت را بـه همـه هموطنـان عزیـز تبریـک میگویـم و آرزومنـدم کـه نسـیم زندگـی و زمانـه نوآورانـه ایرانی نیـز، به زودی زود، در کوچههـا و کویهـا و شـهرهایمان، پرطـراوت و شـکوفهبار، بـوزد. نوروزتـان خجسـته.