اي کاش واقعيت نداشته باشد؛ اي کاش در حد يک شايعه باشد. خبري که تا چند ساعت ديگر تکذيب شود، خودش به ايران برسد، با قاطعيت بگويد، نه اصلا از اين خبرها نيست اما… اما بعيد نيست که واقعيت هم داشته باشد. در اين يکي، دو روز به قدري بيمهري ديده که به رفتن فکر […]
اي کاش واقعيت نداشته باشد؛ اي کاش در حد يک شايعه باشد. خبري که تا چند ساعت ديگر تکذيب شود، خودش به ايران برسد، با قاطعيت بگويد، نه اصلا از اين خبرها نيست اما… اما بعيد نيست که واقعيت هم داشته باشد. در اين يکي، دو روز به قدري بيمهري ديده که به رفتن فکر کند و دليلي براي ماندن نداشته باشد. در اين چند سال به قدري آسيب ديده که به خودش حق استراحت بدهد.
به گزارش یوپنا به نقل از وقایع اتفاقیه، کيميا عليزاده، مدال نقره جهان را گرفته؛ مدال نقره تکواندو، مدالي که خيلي از زنان ايران در حسرتش هستند ولي انگار اين اولين مدال نقره تکواندوی زنان به مذاق خيليها خوش نيامده؛ در اين دو روز، بيشتر از اينکه به کيميا افتخار کنند، از او ايراد گرفتهاند.
ايرادها از همان ثانيههاي اولي شروع شد که او مبارزهاش را در فينال شروع کرد؛ در سالن تيوان آرنای کرهجنوبي و در مقابل روس گباگبي از ساحل عاج. کيميا در فينال خوب نبود و ۱۹-۹ باخت اما انتظار نداشت اولين مدال نقره جهاني که او براي تکواندوی زنان گرفته، تا اين حد بيارزش شود. بعد از گزارش يکطرفه و پرانتقاد بيژن شفيعخراساني در پخش مستقيم تلويزيوني که کم مانده بود کيميا را به بيغيرتي متهم کند، کاري که در المپيک ريودوژانيرو، همکارش با ليلا رجبي کرده بود، تيترهاي بعضي از رسانهها هم آزاردهنده بود؛ تيترهايي که همه فقط يک چيز ديده بودند؛ اينکه دست کيميا از طلا کوتاه مانده و مدال نقره او کمتر ديده شده بود.
اما آزاردهندهتر از همه اينها تصميمي است که گفته ميشود خود کيميا گرفته است؛ اينکه در ۱۹ سالگي و با يک نقره و يک برنز جهاني و يک برنز المپيک و البته کلي مصدوميت براي هميشه از ورزش حرفهاي و قهرماني خداحافظي کند. ديروز اين خبري بود که يکي از دوستان نزديک کيميا به «وقايعاتفاقيه» داد: «با روحياتي که از کيميا ميشناسم، بعيد ميدانم که دوباره بخواهد ادامه بدهد. با او که حرف ميزدم از اين حجم انتقاد و بيمهري ناراحت شده بود.»
در تکواندويي که مردانش، يکي از سنگينترين شکستهاي تاريخ را تجربه کرده و زنانش در کمتر ميدان جهانيای موفق بوده، چرا يک مدال نقره، بيارزش ديده ميشود؟ مگر دورههاي قبل و زنان قبل از کيميا چه کرده بودند؟ شايد هم انتظارات از او زياد شده بود. در تورنمنتي که هيچ مردي روي سکوي اول جهان نرفته بود، انتظار اين بود که کيميا جبران کند؛ همانطور که در بازيهاي المپيک ۲۰۱۶، جور بيمدالي مردان را هم کشيده بود ولي چه حيف که نه گزارشگر و نه کارشناسي که در صفحه تلويزيون او و مبارزهاش را به محاکمه کشيده بودند و نه مردمي که به پيرو اين دو، نقره او را زيرسؤال بردند، نميدانستند که کيميا در چه شرايطي مبارزه کرد و اين مدال را گرفت.
کيميا با دو رباط پارهاي که در مچ پاي چپ داشت به المپيک ۲۰۱۶ رفت؛ يک رباط هم آنجا پاره کرد و بعد از اين بازيها مجبور به جراحي شد. در دو ماهي که بعد از جراحي به فيزيوتراپي نياز داشت، همزمان امتحانات مدرسه را هم ميداد تا ديپلم بگيرد. اواخر بهمن به اردوي تيم ملي دعوت شد. روالها اردوها اين است که نفرات مدالآور، بدون انتخابي به اردو دعوت ميشوند اما بعد از مدتي در انتخابي دوم بايد حضور داشته باشند. در اين مدت کيميا خيلي تمرين نکرد و وضعيت پایش هنوز به شرايط تمرين نرسيده بود. تورنمنت مراکش و بازيهاي کشورهاي اسلامي را از دست داد و با ترس از دستدادن مسابقات قهرماني جهان، فشار تمرينات را بيشتر کرد. در مسابقات انتخابي، حنانه همتي را که در انتخابي قبلي به پيروزي رسيده بود، با اختلاف برد. همان روزها بود که شايعه شد کيميا بدون انتخابي مليپوش شده ولي دليل اين بود که او چون حنانه را با اختلاف امتياز شکست داده بود، مسابقه انتخابي دوم برگزار نشده بود. اين هم بهدليل قانوني بود که در خود فدراسيون وجود داشت، نه امتيازي که براي او در نظر گرفته شده بودند.
حضور کيميا در مسابقات جهاني قطعي شده بود ولي او با مصدوميت جدي روبهرو بود؛ مچ پاي راست به جراحي نياز داشت و روي دست او هم آسيب ديده بود در حدي که در چهار ماه، هفت بار امآرآي کرده بود. نظر بعضي از منتقدان اين است که اگر کيميا در اين حد مصدوم بوده چرا به مسابقات اعزام شده؟ دليل مشخص است؛ در وزن او بهتر از او وجود نداشت؛ کسي که بتواند روي سکو برود. بدشانسيها و مصدوميتهاي کيميا پاياني نداشت. لگن او هم در تمرينات در کرهجنوبي در رفت و اين اتفاق چندبار تکرار شد.
او با اين شرايط به فينال رسيد و درحاليکه چند مبارزه سخت را پشت سر گذاشته بود؛ مبارزه او با نماينده شيلي به گره خورد، نماينده کانادا را که رنک دوم جهان را دارد، شکست داد و در مسابقه با نماينده چينتايپه در راند طلايي به پيروزي رسيد. علاوه بر خود کيميا از مهرو کمراني، مربي او هم ايراداتي ميگيرند و ميگويند در فينال، کيميا اصلا کوچ نميشد و نميتوانست کاري کند ولي واقعيت چيز ديگري بود. کساني که در کره بودند، گفتهاند که کمراني از کيميا خواسته بود در فينال مبارزه نکند ولي او به خواست خودش مسابقه داده بود و کمراني با توجه به مصدوميتهايش فشاري به او وارد نکرده بود. واقعيت ديگر اين بود که حريف او در تلويزيون ايران بيش از حد کوچک معرفي شده بود. او برنز المپيک دارد و با کمکردن ۱۰ کيلو وزن مقابل کيمياي ۶۲ کيلويي قرار گرفته بود. اين دختر ساحل عاجي در نيمهنهايي هم با تکواندوکای کرهجنوبي مبارزه کرده بود و با ضربهاي که به سر حريف زده بود، مبارزه فقط ۲۰ ثانيه طول کشيده بود.
دليل ديگري هم براي تأييد کوچ او وجود دارد. کيميا در مقابل حريف چين تايپه در راند طلايي به پيروزي رسيد. در اين راند، کيمياي چپپا، با ضربه پاي راست، راند را برد. مدافعان کمراني ميگويند اگر او کوچ خوبي نبود، کيميا اين راند را از دست ميداد.
کيميا امروز به تهران ميآيد و اولين کاري که بايد انجام بدهد، جراحي دست و مچ پاي راست است و البته شايد زانوي مصدومش هم به جراحي نياز داشته باشد.