در جریان دیدار تیم ملی فوتبال ترکیه و آلبانی، بازیکنان ترکیه پس از زدن گل پیروزی مقابل دوربینها ایستادند و سلام نظامی دادند. این اقدام به معنای تایید عملکرد اردوغان در حمله ترکیه به کردهای شمال سوریه بود.
فوتبال همیشه با سیاست گره خورده است. این را باید پذیرفت؛ چه زمانی که تیم ملی یک کشور مقابل کشور دیگر بازی نمیکند یا حاشیههای بازی مهمتر از متن میشود و چه زمانی که مسابقات در کشوری خاص برگزار نمیشود؛ همیشه مسائل سیاسی بر ورزش سایه افکنده و این را هم سیاستمداران میدانند هم ورزشکاران. اما مشکل از جایی آغاز میشود که این نگاه به سمت فاشیسم میل کند؛ نمونهای مانند دیدار تیم ملی ترکیه در برابر آلبانی.
آخرین حرکت جنجالی دنیای فوتبال که تعابیر سیاسی بسیار زیادی از آن شد، سلام نظامی بازیکنان تیم ملی ترکیه بعد از زدن گل پیروزی بخش مقابل آلبانی در چهارچوب مسابقات مقدماتی جام ملتهای اروپاست. این شادیِ پس از گل فیفا را هم وادار به واکنش کرد و عالیترین نهاد فوتبال اعلام کرد در حال بررسی این موضوع استاست تا در صورت اثبات وجود نیت قبلی برای این شادی پس از گل ترکها را محروم کند.
کارشناسان این حرکت بازیکنان ترکیه را اینگونه تفسیر کرده که آنها برای تحقیر کردهای شمال سوریه، سلام نظامی دادهاند و در حقیقت این سلام تایید اقدامات اردواغان در حمله ترکیه به کردهای سوریه بوده است.
پیوند فوتبال سیاست سابقهای به بلندی تاریخچه این رشته ورزشی دارد. از دیرباز تا به امروز فوتبال با سیاست پیوند خورده است. در سال ۱۹۳۸ تیم ملی ایتالیا که آن زمان نماد حکومت تازه تاسیس فاشیستی موسولینی در این کشور بود توانست قهرمان جام جهانی شود.
در خلال برگزاری مسابقات جام جهانی ۱۹۳۸ اتفاقاتی افتاد که این جام جهانی را بدل به یکی از سیاسیترین جامهای جهانی تمام ادوار کرد. جنجالهای این جام جهانی از همان بازی افتتاحیه شروع شد جایی که ویتوریو پوتزو سرمربی تیم ملی ایتالیا بازیکنان کشورش را وادار کرد تا پیش از شروع بازی دستهای خود را به سبک فاشیستها بالا بیاورند و به کشور خود ادای احترام کنند این کار به قدری طول کشید که حوصله تماشاگران سر رفت و سیل دشنام و ناسزا به سوی بازیکنان ایتالیا روانه شد.
آنها، اما بعد از چند دقیقه که دستهای خود را پایین آورده بودند دو باره آن را به سبک فاشیستها بالا بردند تا بدل به نماد ایدئولوژی فاشیستی حاکم بر ایتالیا شوند. این همان جام جهانی بود که بنیتو موسولینی قبل از فینال به ویتوریو پوتزو سرمربی تیم ایتالیا پیام داد «یا ببرید یا بمیرید
منازعات سیاسی همیشه بخشی از فوتبال بوده است. هنوز که هنوز بسیاری از کارشناسان فوتبال معتقدند پیروزی آرژانتین برابر پرو و هموار شدن راه تیم برای قهرمانی در آن جام جهانی با دخالت هنری کسینجر وزیر وقت خارجه آمریکا میسر شده است.
برخی از بازیکنان پرو از حضور کسینجر و خورخه ویدلا دیکتاتور نظامی آرژانتین در رختکن پرو صحبت کردهاند. آرژانتین آن جام جهانی در اوج اختناق ناشی از حکومت نظامیان برگزار کرد. دولت نظامی آرژانتین پول زیادی خرج کرده بود تا جام جهانی در این کشور برگزار شود و دولت ویدلا برای کاستن نارضایتی مردم به کمتر از قهرمانی رضایت نمیداد. به همین خاطر بسیاری از دوستاران فوتبال معتقد هستند ویدلا با دخالت در فرآیند برگزاری مسابقات باعث قهرمانی آرژانتین شد.
بسیاری پیروزی پُرگل آرژانتین برابر پرو را هم به این قضیه ربط میدهند. گنارو لدزما درباره پیروزی پُرگل آرژانتین برابر پرو به شبکه چهار تلویزیون انگلستان گفته «این قسمتی از یک معامله پنهان سیاسی بود که آرژانتین با پیروزی در بزرگترین رویداد ورزشی جهان، بتواند مشروعیت و تصویر جهانی خود را بهبود بخشد. توافق انجام شد و پیشنهاد پرو چیزی نبود که آرژانتین نادیده بگیرد: مورالس برمودس، رئیس جمهور پرو در قبال تحویل مخالفان حکومت به آرژانتین و سر به نیست شدن آنها، قول داد که در دیدار این دو تیم در جام جهانی، پرو با اختلاف گل زیاد به آرژانتین ببازد.»
جام جهانی ۱۹۸۶ هم به شکل دیگری درگیر سیاست شد. بازی آرژانتین و انگلستان در اوج منازعات جزایر فالکند این مسابقه را بدل به چیزی فراتر از فوتبال کرد. هواداران تیم ملی آرژانتین دو گل مارادونا در این بازی را پاسخی به حمله ارتش بریتانیا به نیروهای آرژانتینی حاضر در جزیره فالکند دانستند. دو گلی که یکی با دست به ثمر رسید و لقب «دست خدا» را گرفت و دیگری هم که با دریبل چندین بازیکن انگلیسی از میانه میدان توسط مارادونا به ثمر رسید «گل قرن»
همین مسائل بود که باعث شد بعد از اینکه فیفا مارادونا را در جام جهانی ۱۹۹۴ به جرم دوپینگ محروم کرد آن را انتقام نهاد دست راستی فیفا از مارادونای چپگرا بدانند.
اگر مارادونا را نماد چپگرایی در جهان فوتبال بدانیم بدون شک پائولو دیکانیو ستاره آتشین مزاج باشگاه لاتزیو که به دادن سلام فاشیستی مشهور بود را باید نماد راستگرایی در فوتبال دانست. ستاره پرحاشیهای که هیچگاه تمایلات فاشیستی خود را پنهان نکرد. یکی از آخرین اتفاقات سیاسی در جام جهانی مربوط به همین جام جهانی اخیر است که طی آن گرانیت ژاکا و ژردان شقیری ستارههای آلبانیتبار تیم ملی سوئیس بعد از گل زنی به صربستان انجام دادند.
این دو بازیکن که خانوادهای آلبانیایی-کوزوویی دارند با انجام این شادی خشم صربها را برانگیختند. این شادی به جنگ کوزوو اشاره دارد. جنگ کوزوو درگیری مسلحانهای در منطقه کوزوو بود که از ۲۸ فوریه ۱۹۹۸ تا ۱۱ ژوئن ۱۹۹۹ جریان داشت. در این جنگ ارتش جمهوری فدرال یوگسلاوی (که در آن هنگام شامل صربستان و مونتهنگرو میشد) و پیش از جنگ، کوزوو را در کنترل داشت در یک سو قرار داشت و گروههای شورشی آلبانیاییتبار کوزوو با نام ارتش آزادیبخش کوزوو در سوی دیگر قرار داشتند. جنگی که باعث آوارگی بسیاری از آلبانیاییتبارها شد.
حرکت روز گذشته بازیکنان ترکیه، اما بسیار به حرکت پوتزو و یارانش در جام جهانی ۱۹۳۸ شباهت دارد. تُرکها از دیرباز میان دو تفکر گرفتار شدهاند. یکی پذیرفتهشدن از سوی اروپا به عنوان کشوری اروپایی و غربی و دیگری احیای امپراطوری عثمانی.
سلام نظامی بازیکنان ترکیه در بازی شب گذشته مقابل آلبانی که بلافاصله بعد از عملیات نظامی اردوغان علیه کردهای سوریه اتفاق افتاد آرزوی قلبی بخشی از مردم ترکیه را بازتاب میدهد. آنهایی که نوستالژی احیای امپراطوری عثمانی را دارند.
این پیام واضحی از سوی بازیکنان فوتبال این کشور به اردوغان و سایر مردم جهان است. همانطور که پوتزو و بازیکنان تیم ملی ایتالیا پیام ایتالیا نو تحت حکومت موسولینی را به گوش جهانیان رساندند. برای بخشی از مردم ترکیه احیای امپراطوری عثمانی یک رویای نوستالژیک است. رویایی که شاید اردوغان بتواند آن را احیا کند. بازتاب این رویا را در زمین فوتبال میتوان مشاهده کرد. سلام نظامی بازیکنان ترکیه نشان میدهد پیوند فوتبال با سیاست عمیقتر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت.