کاریکاتور آموزنده
کاریکاتور آموزنده
بهلول در نزد خليفه
روزي بهلول، پيش خليفه " هارون الرشيد " نشسته بود . جمع زيادي از بزرگان خدمت خليفه بودند . طبق معمول ، خليفه هوس كرد سر به سر بهلول بگذارد. در اين هنگام صداي شيهه اسبي از اصطبل خليفه بلند شد. خليفه به مسخره به بهلول گفت: برو ببين اين حيوان چه مي گويد ، […]
گم شدن خر
يک روز ملانصرالدين خرش را در جنگل گم مي کند. موقع گشتن به دنبال آن يک گورخر پيدا مي کند. به آن مي گويد: اي کلک لباس ورزشي پوشيدي تا نشناسمت
قضاوت بهلول
هارون الرشيد درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد بهلول گفت : من شایسته این […]