بدون ترديد دوازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران توانسته تا مرحله ثبت‌نام نامزدهاي جريان‌هاي مختلف و جناح‌هاي فعال کشور، رکورد متنوع‌ترين آرايش سياسي ـ انتخاباتي را از آن خود کند.

ابتکار/ « «احمدي‌نژاد»؛ فرصت يا تهديد » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته عليرضا صدقي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

بدون ترديد دوازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران توانسته تا مرحله ثبت‌نام نامزدهاي جريان‌هاي مختلف و جناح‌هاي فعال کشور، رکورد متنوع‌ترين آرايش سياسي ـ انتخاباتي را از آن خود کند.
طيف‌هاي مختلفي که در اين دوره از انتخابات رياست جمهوري ثبت‌نام کرده‌اند، هر يک گروهي از بدنه فعالان سياسي کشور را نمايندگي مي‌کنند.
از هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي به اين سو، دسته‌بندي‌ها و ريزجريان‌هاي متعددي در بدنه سازماني اصول‌گرايان به وجود آمد؛ دسته‌بندي‌هايي که هنوز هم ادامه دارد و اصول‌گرايان پس از آن انتخابات نتوانستند نسبت به ترميم آن اقدامي جدي داشته باشند. از ديگر سو، اصلاح‌طلبان هم بعد از انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۸۸ دچار همين تنوع و تکثر در ريزجريان‌ها شدند. با اين تفاوت عمده که شايد اصلاح‌طلبان به دليل دور شدن از ماشين قدرت توانستند با بازيابي خود، در انتخابات رياست جمهوري يازدهم و مجلس دهم، با بخشي از اصول‌گرايان و اعتداليون ائتلاف کنند و شاهد پيروزي‌هاي چشم‌گير انتخاباتي باشند.
موثرترين جريان‌هاي حاضر در اين دوره را مي‌توان در چهارگانه‌اي تعريف‌شده و شناسنامه‌دار مشاهده کرد. اصلاح‌طلبان مستقل، اصلاح‌طلبان طرفدار ائتلاف با اعتداليون و بخشي از اصول‌گرايان، اصول‌گرايان متمايل به وحدت و اصول‌گرايان مستقل، عمده گروه‌هايي هستند که هر يک نامزد يا نامزدهايي را براي احراز پست رياست جمهوري وارد عرصه انتخابات کرده‌اند.
در اين ميان جريان پنجمي شکل گرفته که برخلاف گذشته نه پايگاهي در بدنه اصول‌گرايي دارد و نه رنگي از اصلاح‌طلبي در خود داشته است. «بهاري»ها يا «احمدي‌نژادي»ها نزديک‌ترين عناويني است که به لحاظ مفهومي مي‌توان براي اين گروه در نظر گرفت. هرچه ديگر جريان‌ها، بر ساختارها و سازماندهي‌هاي ستادي و انتخاباتي توجه دارند، «احمدي‌نژادي»ها بر شخص و ظرفيت‌هاي فردي تمرکز دارند. شکي نيست که «احمدي‌نژاد» و وابستگان او چهره‌هاي امتحان پس داده‌اي هستند که نشان داده‌اند روش‌هاي قمارهاي سياسي را به خوبي مي‌شناسند و مي‌توانند
«از آب کره بگيرند».
شخص «احمدي‌نژاد» اين موضوع را در عدم تمکين به توصيه‌ها و نصيحت‌هاي مشفقانه نشان داده و از دوره دوم زمامداري‌اش به عنوان رئيس جمهوري ايران تاکنون، به هيچ توصيه و نصيحتي عمل نکرده است. با اين همه توانسته عليرغم اين بي‌توجهي‌ها به حيات سياسي خود ادامه داده و بر بخشي از بدنه جامعه تاثير داشته باشد. او امروز با تکيه بر همين ظرفيت‌ها، بازي تازه‌اي را آغاز کرده و بر سر زندگي و آينده سياسي خود قمار مي‌کند. نبايد فراموش کرد که دولت‌هاي او همواره مورد انتقاد گروه‌هاي مختلف سياسي بوده است. اين انتقادها به ويژه پس از دولت دوم «احمدي‌نژاد» (دولت دهم) بخش‌هاي مختلفي از اصول‌گرايان را هم در بر گرفت. جالب آن‌که «احمدي‌نژاد» هرگز درصدد پاسخگويي به اين انتقادها برنيامد و اين فرصت تاکنون فراهم نشده است.
فارغ از اين مسائل، مي‌توان به حضور «احمدي‌نژاد» در انتخابات به مثابه يک فرصت طلايي نگريست. فرصتي که شايد در هيچ کنش سياسي ديگري امکان ظهور و بروز نمي‌يافت. اين فرصت از دو جنبه قابل بررسي است؛ نخست اين‌که در صورت تاييد صلاحيت او مي‌توان براي نخستين بار شاهد پاسخگويي «احمدي‌نژاد» به جدي‌ترين منتقدانش ـ آن‌هم به صورت مستقيم و رو در رو ـ بود. «احمدي‌نژاد» کانديداي انتخابات رياست جمهوري دوازدهم ناچار خواهد بود تا در مناظرات تلويزيوني شرکت کرده و به پرسش‌هاي رقباي انتخاباتي خود پاسخ دهد. پرسش‌هايي که طي سال‌هاي گذشته همواره در ذهن بسياري از آحاد جامعه وجود داشته و «احمدي‌نژاد» توانسته است با تکيه بر خلقيات خاص و شيوه رفتاري منحصربه‌فردش از پاسخ گفتن به آن‌ها طفره برود. از سوي ديگر، در صورت حضور جدي «احمدي‌نژاد» در اين ميدان انتخاباتي، عيار واقعي او آشکار مي‌شود. به نظر مي‌رسد جريان «بهاري»ها بيش از حد بر ظرفيت‌هاي اجتماعي خود تکيه دارند و مدعي ارتباط و تعامل با خيل کثيري از آحاد جامعه هستند. انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري اسلامي فرصت مناسبي است تا وزن اجتماعي «احمدي‌نژاد» و وابستگان او روشن شود. اما اگر به هر دليلي امکان حضور در عرصه رقابت از «احمدي‌نژاد» سلب شود، امکان شنيدن پاسخ‌هاي ـ احتمالاً شنيدني ـ او از ميان رفته و ادعاي مردمي بودنش تا مدت‌ها تداوم خواهد يافت. لذا به نظر مي‌رسد حضور «احمدي‌نژاد» در عرصه انتخابات بيش از آن‌که مخاطره‌آميز و نگران‌کننده باشد، فرصت و امکاني تازه خواهد بود.